صاحب‌دیوان، پایـگاه خبــری و تحلیلی تاریخ و فـرهنگ ایران

پارس وی دی اس
جمعه, 7 اردیبهشت, 1403

هنر و هنرمند/ گنج ماندگار

گفتگو با آقای وحید باهر طالاری مجموعه دار فرش های قدیمی

 فاطمه مویدی/ صاحب دیوان/ قدم زدن در بزرگ ترین و قدیمی ترین بازار مسقف جهان که در ذات خود تاریخی پربار دارد؛ قرن ها خاطرات نهفته در این مکان را برای ما به ارمغان می آورد. مجموعه ای از سراها و تیمچه ها که هرکدام معماری خاص خود و صنف مخصوص به خود را دارد و از نظمی بسیار مدنی حکایت می کند، سراهایی که در آن صد تا دویست حجره وجود دارد. سراهایی که فقط محصولات عطاری به فروش می رساند، سراهایی که فقط فرش می فروشند و یا سراهایی که در آن فقط پارچه فروخته می شود. این نظم در کتاب های تاریخنویسان اروپایی و عرب تحسین آمیز نوشته شده است. درکنار جذابیت های خود بنا، تماشای حجره های منظم جذابیت آن را دوچندان می کند. حجره های قدیمی با همان بافت های قدیمی بیننده را به سال های دور سادگی می برد و چه دلنشین است هم صحبت شدن با صاحبان این حجره ها که با عشق و علاقه این زیبایی ها را حفظ کرده اند. آدم هایی که گم نمی شوند میان شلوغی اطرافشان و حضورشان عمق دارد و تاثیر عمیقی بر روی دل و جان مردم می نهند.

 

امروز رفته ایم به سراغ یکی از این جنس آدم ها تا برایمان از هنر و ذوق و عشق بگوید:

و چنین نقل کرده اند:
وحید باهر طالاری متولد 1352 تبریز هستم. من از همان خردسالی به هنر و نقاشی علاقه زیادی داشته ام و این علاقه و ذوق مرا به طرف خواندن کتاب های هنری کشاند و علاقه مرا به هنر نقاشی صد چندان کرد که موجب شد پیش اساتید نقاشی به هنرآموزی مشغول شوم و از آنها بهره مند شوم. مهمترین گالری که بافت فکری مرا متحول ساخت گالری استاد اصولی بود که من در آنجا به کتاب های فلسفی هم علاقه پیدا کردم و این امر موجب شد من دیگر برای گالری ها نقاشی نکشم و بیشتر از تخیلات خودم برای نقاشی ها استفاده کنم و برای خودم نقاشی بکشم. مطالعه ی کتاب های متعدد از فلسفه هنر غرب بینش مرا بیشتر باز می کرد تا مفهوم و موضوع نقاشی هایم خاص تر باشد. اما از آنجایی که عموهایم در خرید و فروش فرش و مرمت آن بودند مرا با دنیای فرش ها و گلیم های قدیمی آشنا کرد. من از همان برخورد اول به این دست بافت های کهن عاشق شدم و خیلی زود با نوع رنگ آمیزی و ترکیب بندی و مفهوم این دست بافت-ها ارتباط برقرار کردم. بعد ها به سفارش بزرگان، هنر مرمت فرش های قدیمی را در حد عالی آموختم و تصمیم گرفتم هنر بافت فرش را هم بیاموزم. بنابراین در نزد استاد اصغری هنر بافت را نیز یادگرفتم. مدارک بین المللی را در این حوزه کسب کردم تا بوسیله آنها به آمریکا مهاجرت کنم و در کار مرمت در آنجا مشغول باشم و با پول عایدی آن در رشته نقاشی ادامه تحصیل دهم که متاسفانه مشکلات خانوادگی مرا از این سفر دور کرد و ماندگار شدم. ولی عشق به هنر نقاشی و عشق به دست بافت های کهن و ارتباطی که بین دست بافت های قدیمی و هنر مدرن غرب یافته بودم مرا وادارکرد تا تحقیقی در این زمینه انجام دهم و این تولدی تازه در نوع نگرش به این دست بافت ها بود که در بینش من بوجود آمد و سرآغازی شد برای نگارش کتابی به نام “بیان اندیشه در دست بافت های کهن ” که چندین سال است در حال کامل کردن این کتاب هستم. خوشحالم که در زمینه هنر و فرهنگ بخصوص هنر فرش برای دانشجویان و علاقمندان و توریست های خارجی اطلاعات خودم را به رایگان رائه می دهم تا منزلت هنر و فرهنگ مان را در سطح جهانی به جایگاهش برسانم. این وظیفه ایست مقدس که هر کس در شغل و جایگاه خود باید آنرا پاس بدارد.

حجره ی من بیشتر مرکز فرهنگی است تا محل کسب درآمد و اکثر کسانی که آمده اند الاخصوص توریست ها، البته براساس گفته ی خودشان تبریز را در اینجا حس کرده اند. سوای توریست ها، همشهری های خودمان که سالهاست رفته بودند در این حجره دوباره عاشق تبریز شده اند و من خیلی خوشحالم که هر کس از هر کجای دنیا آمده است با فرهنگ ما دوست شده است و این برای من دستاوردی بزرگ است.

در ادامه آقای تالاری قرار است رازها و معنی و مفهوم هایی که در دل هنر فرش های کهن نهفته است را تعریف کنند با ما باشید…

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یادداشت