صاحب‌دیوان، پایـگاه خبــری و تحلیلی تاریخ و فـرهنگ ایران

پارس وی دی اس
جمعه, 7 اردیبهشت, 1403

نامه عاشقانه ساعدی به معشوقه اش 

بزرگترین لذت و پاداشی که تو به من داده ای !

به طاهره ی عزیزم…

گذشت روزگاران اگر همه چیز را کهنه و فرسوده می سازد بر آن چه که بین من و توست، سایه ی پوسید گی و مرگ نیانداخته است… هنوز همه چیز بین من و تو جوان و سالم و شکو همند است. به یک نوع هم دلی و هم زبانی رسیده ایم… حرف هم دیگر را می فهمیم و احساس می کنیم که صمیمیت ما بی رگ و ریشه نیست و اگر دیگران چنین چیزی را باور نکنند ما دوتا باور کرده ایم… بی هیچ آلایشی با هم دیگر ساخته ایم و اجر و مزد آن را از لذتی که دنیای صفا و دوستی به هردوتایی مان می بخشد گرفته ایم… لحظه های تند و تیز عاشقانه تمام می شود، امیدواری های بی نتیجه، به نتیجه می رسد یا نمی رسد… به هر صورت همه چیز را پایانی پیش می آید و آدم ها احساس می کنند وجود دیگران برای شان جهنمی است. چرا که در نیافته اند و نرسیده اند و دست خالی مانده اند. اما ما این صمیمیت را بی هیچ نظری برای هردو نفرمان نگه داشته ایم. ..

پذیرفتن واقعیت های وجود هم دیگر، چنینی هدیه ای را به ما بخشیده است، خیال بافی ها را کنار گذاشته ایم همین هستیم… و همان که بوده ایم… همه را تا امروز نگه داشته ایم… لذت دوستی کم تر از لذت عشق نیست… و ما بی آن که عشق را فراموش کرده باشیم به دوستی هم رسیده ایم… چه چیز ما از هم جدا و سواست. کودکی را با هم آغاز کرده ایم و من چه بسا در این خیال می روم که ما با هم زاده شده ایم و بزرگ شده ایم… ما اگر جدا از هم بزرگ سالیم و حتی پیر، کنار هم مثل دو کودک، سرمست زندگی و شادی های زندگی می شویم…

امید می بندم که این صفا و صمیمیت هیچ وقت پایان نپذیرد… من در راه سختی تلاش می کنم و از خیلی لذت ها چشم می پوشم… و تو به خاطر من و با هر نیت و روش من آگاهانه می سازی… این بزرگ ترین لذت و پاداش من است.

تو اگر تا دیروز محبوب و عزیر دل من بودی، امروزه روز علاوه بر این ها دوست یک رنگ و فداکار من هم هستی. تو خیلی چیزها یاد خواهی گرفت… کتاب ها خواهی خواند. زیرا برای مجاهدت در راهی که پیش گرفته ایم بیش از همه دانایی لازم است و آگاهی… و من که حالا برای چندمین بار از تو جدا می شوم تا باز با کاغذ و قلم در بیفتم این امید را هم دارم که تو پناه همیشگی من باز به انتظار من خواهی نشست…به امید روزی که تلاش های ما پر ثمر گردد…دست ات را می بوسم .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یادداشت