به گزارش صاحب دیوان، وقتی صحبت از کتاب میشود، اول مهر و بوی کتاب نو اولین چیزیست که به ذهنمان میرسد. برای همه ما دهه شصتیها شعر کلاس دوم دبستان “من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم، گویم سخن فراوان، با آن که بیزبانم” در کتاب فارسی همیشه به یادمانی بوده و هنوز هم خواسته و ناخواسته گهگداری در ذهنمان زمزمه میکنیم. اما این روزها دیگر نه بوی کتاب نو مدهوشمان میکند و نه یاد شعر کتاب خوب میافتیم. بهراستی چه بر سر این یار مهربان قدیمی آمده؟
سالهای زیادی از روزهایی که ساعتها در میان قفسههای کتابفروشی قدم میزدیم و از ورق زدن کتابهای شعر و رمان خسته نمیشدیم، نگذشته است. شاید برای بچههای امروزی کمی عجیب باشد که چطور اوقات فراغتمان را با خواندن کتاب میگذراندیم. شبهای طولانی زمستان کنار بخاری نفتی غرق خواندن کتاب میشدیم. نزدیک مهر که میشد باذوق وصفناشدنی روانه بازار میشدیم تا کتابهایمان را بخریم؛ آنها را تند تند ورق میزدیم و اول از همه شعرها را میخواندیم و عکسهای کتابها را نگاه میکردم.
این روزها اما دیگر نه ذوق و شوق اول مهر و خرید کتاب هست و نه کتابفروشیها مملو از خریدار! شاید اولین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، حضور اینترنت و دنیای مجازی باشد. تکنولوژی مدرن امروز تمامی زیباییهای واقعی قدیمی را در یک قاب مجازی کوچک خلاصه کرده است که آدمها را چنان در خود غرق میکند که از همه زیباییهای واقعی دنیای بیرون غافل میشوند. یک واقعیت تلخ انکارناپذیر که همچون گردابی همه را در خود فرو برده است.
طبق مطالعات انجام گرفته، سرانه مطالعه در ایران 18 دقیقه در روز است که در مقایسه با کشورهای پیشرفته همچون ژاپن با سرانه مطالعه 90 دقیقه در روز، رقم خیلی پایینی به حساب میآید. به نظر میرسد عدم توجه و ریشهیابی این موضوع در کشور میتواند آسیبهای جدی برای نسلهای آینده داشته باشد. شاید بهانههای مختلف همچون مشغله کاری زیاد، عدم فرصت کافی برای مطالعه، قیمت بالای کتابها و امثال آن ما را از خواندن کتاب دور کنند؛ ولی بااینحال اگر نگاه و نگرشمان را تغییر دهیم و گاهی اوقات به جای خرجهای بیهوده و عبث، کتاب را جایگزین آن کنیم، بیشک زندگی و دیدمان به زندگی بسیار دچار تغییر و تحول اساسی و خوبی خواهد شد.
لذتی که ورق زدن کتاب و بوی کاغذ دارد، نه کتاب مجازی دارد و نه هیچ پادکست و محتوای صوتی. تکنولوژی امروزی باعث شده تا دیگر برای کتاب و کتابخوان ارزش قائل نباشیم و این سبب میشود به حقوق نویسنده و ناشر نیز توجهی نداشته باشیم. بهعنوان نمونه چرا ما در سال تنها یک بار آن هم به خاطر روز کتاب به کتاب توجه میکنیم، چرا زنگ کتاب که سالی یکبار نواخته میشود هفتهای یکبار در مدارس نواخته نمیشود؟ چرا هیچ دانش آموزی ساعات فراغت خود را به خواندن کتاب صرف نمیکند و ترجیح میدهد با گوشی موبایلش سرگرم شود؟ چرا در ایستگاههای مترو و اتوبوس مردم بهجای خواندن کتاب و روزنامه، غرق در فضای مجازی و مطالب نامعتبر و بیاساس اینستاگرام و تلگرام و امثال آن میشوند؟ جوانان امروز جای کتاب را با تلویزیون و اینترنت و ماهواره پر میکنند و بهقدری درگیر شبکههای مجازی و ماهوارهای شدهاند که مجالی برای مطالعه به دست نمیآورند حتی اگر فرصت مطالعه داشته باشند حوصله کتاب خواندن ندارند.
باوجود اجرای بسیاری از طرحهای کتابخوانی در سطح شهر همچون طرح کتاب اتوبوس و کتاب تاکسی، ایستگاه کتابخوانی در مترو، مسابقات کتابخوانی و … هنوز هم نتوانستهایم بر غول فضای مجازی غلبه کنیم. لازم است تا با یک نگاه آسیبشناختی به پدیده فاصله گرفتن افراد از کتابخوانی، تمامی موانع موجود همچون نبود کتابخانه در مناطق شهری، محلی و روستاها، عدم چاپ و نشر کتاب متناسب با نیاز و علاقه اقشار مختلف جامعه، افزایش قیمت سرانه کتاب، استفاده بیشازحد از فضای مجازی و اینترنت برای رفع اوقات فراغت و … تکبهتک مورد بررسی قرار گیرد تا دوباره یار مهربان قدیمی همراه همیشگی ما مردم فرهنگ دوست ایرانی شود.
به نظر شما چه چیزی باعث شده تا آن یار مهربان قدیمی، این روزها دیگر جایی در سبد خریدمان نداشته باشد؟
رعنا باقری