صاحب‌دیوان، پایـگاه خبــری و تحلیلی تاریخ و فـرهنگ ایران

پارس وی دی اس
پنجشنبه, 30 فروردین, 1403

موسيقي بايد پشتوانه فكري داشته باشد

 «همه جوانان موسیقی از امکانات یکسان برخوردار نیستند ، اگر قرار است فضایی برای فعالیت و هنرنمایی وجود داشته باشد باید همه فعالان موسیقی به صورت یکسان از آن بهره‌مند شوند. من جوانان لایق بسیاری را می‌شناسم که به حق شان نرسیده‌اند اما عده‌ای چون همیشه تریبون دارند ، توانستند خوش بدرخشند.»

این جملات را «مجید کیانی» چهره ماندگار موسيقي ايراني می‌گوید؛ مردی که موسیقی را از هنرستان آغاز کرده، از مکتب ابوالحسن صبا، داریوش صفوت و عبدا… دوامی بهره جسته و پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه هنرهای زیبا تهران در رشته موسیقی، برای آشنایی با موسیقی غیر ایرانی و روش تحقیق مدت 3سال در دانشگاه سوربن پاریس فرانسه بخش موسیقی شناسی نزد پروفسور « ادیت وبر » و « تران وانکه » تحصیل  اتنوموزیکولوژی کرد.

در سال 58 باوجود موقعیتی که برای ادامه تحصیل و اقامت در پاریس داشته‌، برخلاف بسیاری از فعالان موسیقی که به دلیل محدودیت فضا از کشور خارج می‌شدند به همراه خانواده ا‌ش زندگی در کشور را انتخاب کرد و به ایران بازگشت.

او اکنون در آستانه 74 سالگی در کسوت استادی قرار دارد و صدها هنرجو تربیت کرده و اگر بگوییم باری از موسیقی کشور را به دوش می‌کشد بیراه نگفته‌ایم.
 تدریس موسیقی ردیف در مکتبخانه میرزا عبدا… مدیریت گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا در سال‌های ۱۳۷۳ الی ۱۳۷۹،تدریس درس ردیف موسیقی ایران در دانشگاه تهران به مدت ۲۳ سال، مدیریت مرکز حفظ و پژوهش موسیقی ایران، رئیس گروه موسیقی فرهنگستان هنر و عضو شورای عالی یونسکو در ایران از جمله فعاليت هاي هنري او در اين سال‌هاست.از جمله کارهای ماندنی مجید کیانی به همنوازی او با زنده ياد محمدرضا لطفی و داریوش فرهنگ‌فر و نیز آلبوم ترجیع‌بند با آواز رامبد صدیف می‌توان اشاره کرد که این اثر دومی از جمله آثار ماندگار در تاریخ موسیقی آوازی و بداهه‌نوازی ایران به شمار می‌رود.
 وی تاکنون 20 اثر صوتی و 8 جلد کتاب انتشار داده است و حدود 140 برنامه پژوهشی و آموزشی را به صورت سخنرانی و اجرای موسیقی برگزار کرده و حدود 21 مقاله و 26 مصاحبه مطبوعاتی در کنار چندین مصاحبه تلویزیونی انجام داده است.این استاد برجسته سنتور، نوازندگی را مجزا از خوانندگی می‌داند و می‌گوید که ساز نباید فقط در نقش همراه‌کننده موسیقی ظاهر شود.
 او معتقد است که ساز باید به قدری قدرتمند باشد که بتواند مفهومی برای مخاطب القا کند و فضایی را برای تکامل بیافریند.در حاشیه کنسرت و کارگاه تخصصی استاد کیانی که چندی پیش در تبریز برگزار شد ، گفت و گویی پیرامون موسیقی ایرانی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
  خیلی ها برای اینکه موسیقی به اینجا برسد تلاش کرده اند که یکی از آنها شما هستید.بعد از گذشت این سال‌ها  نظرتان در مورد نسل امروز فعالان  موسیقی ایرانی چیست و چقدر به این جوانان امیدوارید؟
در زمان ما فضای فعالیت و امکانات بسیار محدود بود اما در حال حاضر جوانان با محدودیت‌های کمتری مواجه هستند. من زمان قابل توجهی از فعالیت هنری خودم را صرف آموزش کردم.با هنرجویان مستعد زیادی آشنا شدم که پشتکار دارند و فعالیت‌های چشمگيری انجام می‌دهند. 
من به این هنرجویان امید دارم و می‌دانم که می‌توانند فعالیت شان را از این گسترده‌تر کنند.
جوان‌های موسیقی ما با مشکلاتی مواجه هستند که در فعالیت حرفه‌ای آنها اثر گذاشته. برای مثال تنها چهره‌های محدودی امکان استفاده از رسانه ملی را دارند در حالی که من هنرجویانی داشتم که بسیار حرفه‌ای و مستعد بودند ولی فضایی برای هنرنمایی نداشته و هنرشان مهجور مانده. 
به نظرم باید فضایی فراهم شود تا همه هنرمندان سهمی مساوی از امکانات و رسانه‌ها داشته باشند.
در حال حاضر تنها فضایی که برای جوانان فعال موسیقی وجود دارد جشنواره‌های موسیقی است که می‌توانند هنر خود را به نمایش بگذارند و فضایی هرچند محدود برای معرفی خودشان داشته باشند.
  پس در مورد جشنواره‌های برگزار‌شده در حوزه موسیقی نظرتان مثبت است؟
بله، همین طور است؛ البته تاکید می‌کنم که این فضا هم محدود است. ما در کشور به اندازه کافی جشنواره و فستیوال موسیقی نداریم اما همین فضای محدود هم به جوانان موسیقی کمک می‌کند و هر سال استعدادهای بسیاری به جامعه هنری معرفی می‌شود.
  اما به نظر می‌رسد این مهجوریت برای نوازندگان بیشتر از خوانندگان است؟
متاسفانه باید این حرف را تایید کنم. ما در حال حاضر با شرایطی مواجه هستیم که موسیقی بیشتر با نام خواننده مطرح می‌شود در حالی که نظر من بر این است که موسیقی ایرانی می‌تواند با تکنوازی جلوه کند چرا که ساز فقط وسیله‌ای برای همراهی خواننده نیست بلکه هر ساز حرفی برای گفتن دارد و قدرت ساز زمانی جلوه می‌کند که اساس قرار بگیرد.
  قبول دارید رگه‌هایی از عرفان ایرانی در این نگرش ریشه دوانده است؟
البته که همین‌طور است؛ به نظر من موسیقی ایرانی ریشه در عرفان دارد و نمی‌توان حس کمال و وصل به معشوق را از موسیقی ایرانی جدا کرد.
موسیقی ایرانی نوازندگان صاحب نامی دارد که صاحب سبک هستند و با سبک خاص خود حرفی برای گفتن دارند. تکنوازی این قدرت را دارد که مخاطب را به اوج برساند و فضایی معنوی برای مخاطب بسازد.
  در سال‌های اخیر شاهد رشد نوعی از موسیقی تلفیقی هستیم که موسیقی ایرانی هم از این اتفاق بی‌بهره نمانده. در این مورد چه نظری دارید؟ بسیاری معتقدند تلفیق‌های بی پایه و بدون پشتوانه اصالت موسیقی ایرانی را خدشه‌دار می کند، آیا شما این نظر را تایید می‌کنید؟
من در مورد موسیقی هرگز برخورد تعصبی نداشتم. با وجود اینکه تخصصم در زمینه نوازندگی سنتور و موسیقی ایرانی است اما از هر نوع موسیقی که علمی و ریشه‌دار باشد لذت می‌برم و فرقی نمی‌کند به کدام نقطه از دنیا متعلق باشد.
تلفیق در موسیقی هم یک اقدام کاملا حرفه‌ای و علمی است و می تواند فضای جدید را هم برای مخاطب و هم برای فعال موسیقی خلق کند اما به شرطی که سازنده اثر در هر دو نوع موسیقی که می‌خواهد تلفیق کند مسلط باشد و تلفیق و فضاسازی که انجام می‌دهد یک پشتوانه قوی فکری داشته باشد.
در برخی موارد دیده می‌شود که جوانان کم تجربه، نام همراهی دو ساز غربی و شرقی را تلفیق می‌گذارند. این به نظرم درست نیست و می‌تواند تاثیر ناخوشایندی داشته باشد اما آثاری هم از موزیسین‌های جوان موسیقی ایرانی شنیده‌ام که حرفی برای گفتن داشتند و تحسین برانگیز بودند.ما همواره در هنر بیشترین ضربه را از حرکت‌های نمایشی خورده ایم. 
موسیقی ای که صرفا جنبه نمایشی داشته باشد ماندگار نیست حتی اگر بخواهیم جنبه عامه‌پسندی را نیز در نظر بگیریم، باید به پشتوانه موسیقی اهمیت دهیم. 
آثاری که از بزرگان موسیقی ما به یادگار مانده است اتفاقا عامه‌پسند بودند و با ذائقه چند نسل متفاوت سازگار بوده‌اند چرا که از یک پشتوانه علمی تبعیت می‌کردند پس به صرف عامه‌پسند بودن نمی‌توانیم اثری ضعیف به مردم ارائه دهیم و ذائقه مردم را با کارهای ضعیف تغییر دهیم.
  درباره آذربایجان صحبت کنیم؛ درباره موسیقی آذربایجان چه نظری دارید، فکر می‌کنید فعالان موسیقی اصیل ایرانی در آذربایجان به چه اندازه در رونق موسیقی ایرانی نقش داشته‌اند؟
من از آذربایجان هنرجویان زیادی داشتم و همواره نسبت به این خطه حس خوشی دارم. چه در حوزه موسیقی سنتی این خطه که موسیقی عاشقی و مقامی نام گرفته و چه درباره فعالان موسیقی ایرانی.
این شهر و این استان بزرگانی همچون بیگجه‌خانی ، بیوک آقا مراغه‌ای و اقبال آذر را به جامعه موسیقی ایرانی تقدیم کرده است. جایگاه اقبال آذر در موسیقی ایرانی به اندازه‌ای بزرگ و برجسته است که انسان را وادار می‌کند تا در مقابل این هنرمند برجسته سر تعظیم فرود بیاورد.

منبع : روزنامه قانون/  ندا فرشباف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یادداشت