فرهیخته مقام رشیدالدین فضل الله همدانی(۶۴۵ -۷۱۸ ه. ق) وزیر توانمند ایلخانی و پزشک و تاریخدان مشهور جهان اسلام که با ایجاد شهرک ربع رشیدی و کمک به ایجاد شهرک شنب غازان در مدت چند دهه تبریز را به شهر مهم علمی و پزشکی بخشی از عالم هستی تبدیل کرد و به قول پروفسور سید حسین نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، رشیدالدین فضلالله طبیب و مورخ و وزیر نامی اسلامی و ایرانی هم شاهد و هم ناظر بر تاریخ بود و هم سازنده آن.
حدود اختیار و دامنه اقتدار رشیدالدین در مقام صدارت دولت پهناور ایلخانی و ایجاد منظمترین و وسیعترین سازمان حکومت در تاریخ ایران و تأسیس بنای دارالعلم دنیای کهن و اختصاص شگفتانگیزترین موقوفات و بودجه و تألیف آثار و مؤلفات متعدد و نگارش مفصلترین کتاب تاریخ زمان، این رشیدالدین فضل الله فاضل را در تاریخ ماندگار ساخته است.
جالب اینجاست که برپایی آن کنگره مهم به پیشنهاد پروفسور «کارل یان» استاد شرقشناسی دانشگاه لیدن اروپا صورت گرفت و تصمیمات مجلس علمی و تحقیقی وزارت علوم، دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز، ایجاد و احداث یک مؤسسه تحقیقاتی وابسته به دانشگاه تبریز با بودجه ملی در محل ربع رشیدی برایشناساندن زوایای این شهرک علمی-دانشگاهی به نسل آینده و گردشگران بینالمللی بود که متأسفانه هنوز بعد از ۵۳ سال صورت عملی به خود نگرفته است و حتی تلاشهای دکتر سبحان اللهی در استانداری دوره اصلاحات و برپایی همایش بینالمللی ربع رشیدی و تشکیل هیئت امنای علمی متأسفانه با شروع به کار دولت احمد نژاد به فراموشی سپرده شد و تلاش دانشگاه تبریز و استاندار وقت یک نتیجهای هم داشت و آن ثبت جهانی وقف نامه ربع رشیدی در کتابخانه ملی (مرکزی فعلی تبریز) بود.
مطالعه مجموعههای خطابههای تحقیقی این کنگره جهانی که حدود ۶۰۰ صفحه از سوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۰ ه. ش به زیور طبع آراسته شده، در مقاله استاد ابراهیم باستانی پاییزی که در آن نقش بسته، میخوانیم؛ رشید الدین فضلالله با تیز بینی و تدبیر بعد از حمله مغول، کتاب تاریخ مستند خود را تدارک دیده و علاوه بر این که مشحون از داستان هاست ولی به تاریخ مغولان و ترکان نیز پرداخته و جزء منابع دست اول محسوب میشود.
استاد شیرین بیانی نیز در مقاله مستند خود کار سترگ رشیدالدین فضل الله را به این دلیل میستاید که او و بزرگان زمان با کیاست و فطانت به تدریج توانستند زمام امور را در دست گیرند و با روشن بینی خاص و توجه به اداب و سنن، فرهنگ و تمدن خود را از نفوذ بیگانه پاک سازند، اما دکتر مجید رهنما، وزیر وقت علوم و اموزش عالی در مقاله تحقیقی خود به یک نقطه جالب از تدبیر و زمامداری رشیدالدین بزرگ اشاره میکند و میگوید؛ همانطور که مؤسسات علمی معتبر جهان سعی میکنند از وجود دانشمندان برجسته از ملل مختلف بهره گیرند و نام این کار امروز جلب مغزهای متفکر است، خواجه رشیدالدین نیز دائماً طبق برنامه دقیق و منظمی مراقبت بوده است که از یک سو مغزهای برجسته را در ربع رشیدی تبریز جمعآوری کند و از سوی دیگر از وجود آنها نهایت استفاده را در اموزش داشته باشد و آوردن ۶هزار دانشجو و طالب علم از سراسر دنیا به تبریز موید این مطلب است.
یا آنجا که مرحوم عباس اقبال اشتیانی کتاب جامع التواریخ رشیدالدین را (بزرگترین شاهکار تاریخ و آثار ادبی ایران و مهمترین تألیف تاریخی جهان دانسته) و علاوه بر آن استاد عباس زریاب خوئی از نگارش خوشنویسی هزار جلد قرآن عظیم با خط خطاطان معروف جهان اسلام در تبریز پرده برداشته و استاد غلامرضا سلیم استاد وقت دانشگاه تهران به زوایای تعلیم و تربیت در ربع رشیدی پرداخته و معتقد بود که آموزش در این دارالعلم از کتاب عظیم قرآن منبعث شده و اداب و قوانین حاکم در ربع رشیدی علاوه بر رعایت قواعد و آئین دین داری و حمایت از افتادگان، اقامه نمازهای ۵گانه، پرداخت زکات مال، روزه ماه رمضان، اطاعت خدا و رسولالله، توجه به علم و تحقیق و تتبع و تربیت پزشک و داروسازی و امثالهم بودهاست و… استاد زندهیاد سید جعفر شهیدی در مقاله علمی خود با عنوان سبک آثار فارسی خواجه رشیدالدین به این نکته ظریف اشاره دارد که همه نامهها، نصایح و آثار این مرد بزرگ تاریخ اقتباس از آیات قران و درج امثال و اشعار فارسی و عربی است و تأکید او بر این امر که «دبیران را به اندازه توانایی رعایت کن». اوج علاقه او به معلمان و دبیران و نویسندگان است.
استاد مجتبی مینوی در تحقیقات خود میآورد که در شهرک ربع رشیدی تبریز زبانهای هندویی، ترکی، مغولی، تبتی، پارسی و عربی رایج بوده و رشیدالدین برای ترجمه کتب چینی نیز از چند مترجم بهره برده است و استاد مجتبی مینوی تأکید میکند که عدهای در تبریز کلمهچی یا مترجم به زبان ما بودند یعنی کسانی که گقته دیگری را به زبان دیگری بگوید.
شادروان دکتر غلامحسین یوسفی نیز در این کنگره با مقالهای علمی تحت عنوان انعکاس اوضاع اجتماعی در آثار رشیدالدین فضلالله به تبریز آمده بود، بیان داشت ساختن کاروانسراها باراندازها بر هر دروازه تبریز باشکوه، برای رفاه حال تجار، پیشبینی افزایش جمعیت تبریز در سالهای بعد و احتیاج به عمارات دوسه طبقه، ساختن غازانیه در غرب تبریز، اوردن هرنوع درخت میوه و حبوبات از همه ممالک به تبریز و کاشتن و به ثمر رساندن آنها، حکایت از اهتمام رشید الدین و غازان خان به عمران و ابادانی تبریز و ساختن یک شهر باشکوه اسلامیجهانی بود.
این یادداشت را با جملاتی از زنده یاد دکتر منوچهر مرتضوی استاد مسلم دانشگاه تبریز با عنوان تبریز در روزگار خواجه رشید الدین به پایان میبریم؛
آنجا که این استاد عزیز سفرکرده در تحقیقات گسترده خود درباره ایلخانیان و خواجه رشیدالدین فضل الله نوشت:
«بی هیچ تردیدی رشیدالدین فضلالله مؤثرترین و بزرگوارترین شخصیت در بین این بزرگان است که در روزگار دو ایلخان بزرگ یعنی غازان و الجایتو از مقر صدارت و وزارت خویش، یعنی دارالسلطنه تبریز، با سیاست و حکمتی بینظیر امور دولت پهناور ایلخانی را اداره میکرد و در ضمن رهبری مدبرانه حکومتی بزرگ که با مشکلاتی مهم از قبیل تنظیم و اجرای قوانین جهانبانی و توسعه متصرفات و فرونشاندن آتش آشوبها و سرکشیها در مرزهای دوردست و مقابله دائم با دشمنانی قوی پنجه چون ملوک مصر و شام روبرو بود، لحظهای از انشا و ابداع آثار خیر و تقویت و حمایت علوم و فنون و صنایع و حرفهها و تربیت اهل علم و صنعت نمیآسود و بخش بزرگی از عظمت تبریز پایتخت ایلخانی و رونق آن شهر را باید مولود همت و کوشش و ناشی از برکات وی بدانیم.
با این وصف در مجد و عظمت تبریز ۷۰۰ سال پیش که با ربع رشیدی و دانشمندان و وزیران خرد ورز با شهر غازانیه در غرب و رشیدیه در شرق و ارک علیشاه در مرکز، شهره عالم بود و مشهورتر از امروز، علم و آبادانی و شکوه آن اقصی نقاط عالم را گرفته بود، ولی افسوس از ان تمدن منحصربهفرد نمادی و مؤسسهای و دانشگاهی برای نسل ما به یاد گار نمانده است تا فرزندان ایران که برای کار و علم اموزی امروز به غرب میروند، بدانند که روزگاری تبریز کهن محل جذب نخبگان عالم بود. با این وصف در کتابخانه شخصی دوست دانشمندم دکتر صمد اسمعیلزاده پزشک و محقق ساعتها به گفتوگو نشستیم که برای یادمانهای باشکوه خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی امروزه باید چه تدابیری اندیشیده شود و وظایف متولیان فرهنگی و علمی و همینطور دین ما فرزندان امروز تبریز برایشناساندن و الگوگیری از آن همه مجد و شکوه یادگارهای مردان بزرگ گذشتهمان چیست.»
محمد فرجپور باسمنجی