سه شنبه, 20 آذر, 1403

سند تاریخی مراودات فرهنگی ایران و ژاپن

این دستخط که قدیمی‌ترین خط فارسی در ژاپن است در سال ۱۲۱۷ میلادی (۸۰۵ سال پیش) توسط راهب بودایی بنام «کیوسه» وارد ژاپن شد.

به گزارش صاحب دیوان، این عکس دستنوشته ژاپنی در شبکه های مجازی دست به دست می شود و درباره اش این توضیح ذکر می شود:

«این دستخط که قدیمی‌ترین خط فارسی در ژاپن است در سال ۱۲۱۷ میلادی (۸۰۵ سال پیش) توسط راهب بودایی بنام «کیوسه» وارد ژاپن شد.

کیوسه درحاشیه این کاغذ نوشته است سال ۱۲۱۷ در گوانگجو چین با  ۳فرد خارجی ملاقات کردم و از آنها خواستم که به خط خودچیزی برایم بنویسند آنها این دستخط را نوشتند به این برگه دستخط «نان بانموجی» گفته بودند یعنی خط مردمان بیگانه دو بیت اول این دستخط به شرح زیر است:

جهان خرمی ‌با کس نماند/
فلک روزی دهد روزی ستاند
(اثر اسعد گرگانی در کتاب ویس و رامین)

جهان یادگارست و ما رفتنی
بمردم نماند به جز مردمی
(اثر فردوسی در شاهنامه)

برای اولین بار استاد «هاندا» از پژوهشگران ژاپنی در سال ۱۹۰۹ متوجه شد که این دستخط فارسی است و آن را طی سخنرانی در دانشگاه کیوتو معرفی کرد و در سال ۱۹۵۰ جزو آثار ملی ژاپن به ثبت رسید. دستخطی که ابتدا خیلی بی اهمیت دیده می‌شد اکنون تنها سند تاریخی مراودات فرهنگی ایران و ژاپن است.

به طور تقریبی این سند مربوط به دوران کودکی شیخ اجل سعدی می باشد و از سرایش شاهنامه بیش از دو قرن می گذشته است.»

بسیار رخ می‌دهد که در بازدید از یک بنای قدیمی و سنتی ژاپنی، نقشه ها و دستنوشته های چندصد سال پیش مربوط به «نحوه ساخت آن بنا» در داخل موزه ای در خود بنا نگهداری شده و می‌توانید ببینید.
مثلا اینکه معمار قبل از شروع ساخت بنا، چه نقشه هایی کشیده بوده؟ یا درباره جزییات سازه چه فکر می کرده؟ یا حتی  فراتر از این، برای شمشیر سامورایی که از گذشته ها در موزه قرار دارد «اسکچ های نقشه دست کشیده» ای که شمشیر (چند صد سال قبل) بر مبنای آن ساخته شده، موجود است!

مثلا اینکه میزان انحنای شمشیر سامورایی چقدر باشد یا اینکه نحوه اتصال فلز شمشیر به دسته و … چگونه باشد، در نقشه هایی از چند صد سال قبل باقی مانده و موجود است. چیزی که هرگز در مورد مثلا مسجد وکیل یا قبل تر در عالی قاپو یا گنبد سلطانیه و … وجود ندارد. یک برگ نقشه از گذشتگان نداریم.
نه تنها هیچ نقشه ای از گذشته ها نداریم (و نمی دانیم در ذهن معمار زبردست چه ها می گذشته)
بلکه در بسیاری موارد حتی «نام معمار» را هم نمی دانیم!

و مسئله فراتر از این است. در مورد برخی شخصیت هایی که قله فرهنگ ما هستند، حتی بدیهی ترین اطلاعات اولیه را نداریم. مثلا حتی نمی دانیم حافظ کجا مدرسه رفته؟ پدرش که بوده؟ همسرش که بوده؟ اساتیدش که ها بوده اند؟ و…
هیچ سند مکتوب و قابل ردیابی از شخصی مثل حافظ نداریم. (چیزی حفظ نشده)
آقای دکتر حسن غفوری فرد یکبار می گفت: من سال ۱۹۶۶ میلادی (دوازده سال قبل از انقلاب ایران) برای یک دوره دو ساله فوق لیسانس زلزله شناسی در ژاپن بودم. هنوز هر سال انجمن ممبوکاگاکوشو مجلد فارغ التحصیلان زلزله را برایم می فرستند و هر ماه ایمیل هایش را دریافت می کنم. ولی در اینجا، چندین سال وزیر بوده ام، رفته ام برای کارهای بازنشستگی ام‌، متوجه شدم چهار سال از سابقه وزارتم گم شده.
پرسیدم چرا آن چهار سال را لحاظ نکردید؟ گفتند اسناد آن چند سال در آتش سوزی فلان سال بایگانی ریاست جمهوری، گم شده! گفتم خب اسناد در ریاست جمهوری گم شده، اسناد وزارتم در وزارت نیرو که گم نشده!
غفوری فرد می گفت: ببین فلانی، سابقه «دو سال دانشجویی» گم نشده، ولی «سابقه چهار سال وزارت» گم شده …
این یک واقعیت تاریخی است و فرهنگی: «حفظ میراث مکتوب». و فراتر از آن: حفظ شدنِ سابقه ها یا نشدن. ادامه دارن بودنِ امور یا نبودن.

مانایی یا دولت مستعجل بودن، مسئله این است!

شرکتهای ژاپنی عمر صد وپ نجاه ساله‌ و دویست ساله دارند… چیزی گم نمی شود. سوابق محفوظ است. عمرِ امور «ادامه دار» است. بله! این یک برگ کاغذ نیست. این نمونه ای از حفظ و «ادامه دار» بودنِ امور در ژاپن است.

محمدرضا اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت