چهارشنبه, 21 آذر, 1403

داستان قهرمانانه و تاریخی خواهران میرابال

خواهران میرابال؛ پاتریا، مینروا و ماریا ترزا که در خانواده‌ای کشاورز از طبقه متوسط به دنیا آمدند، در جمهوری دومینیکن زندگی نسبتاً راحتی داشتند.اما با به قدرت رسیدن رافائل تروخیو، دیکتاتور خشن، در سال ۱۹۳۰، زنجیره‌ای از حوادث به راه افتاد که خواهران میرابال را رادیکال کرد و آن‌ها را به رهبران مقاومت تبدیل کرد.

خواهران میرابال، چندین بار دستگیر شدند و بار‌ها جان خود را برای جنبش خود به خطر انداختند، تا اینکه در نهایت در سال ۱۹۶۰ ترور شدند. اما تلاش آن‌ها بیهوده نبود.

این داستان خواهران میرابال، فعالان نترس دومینیکن است که به انقلابی منجر شد که در نهایت رافائل تروخیو را سرنگون کرد …

دوران کودکی خواهران میرابال

خانواده میرابال به عنوان کشاورز در Ojo de Agua، جمهوری دومینیکن کار می‌کردند. والدین آنها، انریکه و ماریا مرسدس ماریبال، بخشی از نخبگان اجتماعی بودند و توانستند دختران خود را به مدارس شبانه روزی کاتولیک در منطقه بفرستند.

بزرگ‌ترین خواهر از چهار خواهر میرابال، پاتریا، در ۷ فوریه ۱۹۲۴ به دنیا آمد. او در سن ۱۴ سالگی به مدرسه شبانه روزی رفت و سه سال را در آنجا گذراند و سپس برای ازدواج با یک کشاورز به نام پدرو گونزالس، مدرسه را ترک کرد. آن‌ها در ادامه صاحب سه فرزند شدند.

مینروا در ۱۲ سالگی به دنیا آمد. مینروا در ۱۲ سالگی در همان مدرسه کاتولیک با خواهر بزرگش تحصیل کرد و به سرعت به سیاست و قانون علاقه‌مند شد. مینروا در دانشگاه سانتو دومینگو ثبت نام کرد و با مدرک حقوق فارغ التحصیل شد و اولین زنی بود که از دانشکده حقوق در جمهوری دومینیکن فارغ التحصیل شد.

کوچکترین خواهر میرابال، ماریا ترزا، متولد ۱۵ اکتبر ۱۹۳۵ بود. او نیز به مدرسه شبانه روزی کاتولیک رفت و بعد‌ها برای تحصیل در ریاضیات در دانشگاه سانتو دومینگو رفت.

دده بود که در سال ۱۹۲۵ به دنیا آمد. دده بر خلاف خواهرانش در سیاست شرکت نکرد اما در عوض برای اداره امور خانه در خانه ماند. بعد‌ها، او زندگی خود را وقف کمک به سه خواهرش کرد.

رافائل تروخیو از سال ۱۹۳۰ تا زمان ترورش در سال ۱۹۶۱ به عنوان رهبر جمهوری دومینیکن باقی ماند.

او از حدود سال ۱۹۲۵ به عنوان فرمانده پلیس ملی دومینیکن خدمت می‌کرد. در سال‌های بعد تروخیو ژنرال لقب گرفت.

تروخیو با قدرت انتصابی خود، نیروی پلیس را به یک ارتش تبدیل کرد و کودتای خشنی را علیه رئیس جمهور هوراسیو واسکز رهبری کرد. در سال ۱۹۳۰، تروخیو رئیس جمهور دومینیکن شد.

تروخیو تحت حکومت او جمهوری دومینیکن را به یک کشور تک حزبی تبدیل کرد. به گواه تاریخ هرکسی که با حزب مخالف بود خود را در معرض خطر مرگ یا دستگیری توسط پلیس مخفی قرار می‌داد.

تروخیو از همه دومینیکن‌ها خواسته بود که عکس او را در خانه‌های خود آویزان کنند و حتی والدین را تشویق کرد که به فرزندان خود بیاموزند که به او احترام بگذارند. در همین حال، پلیس مخفی تروخیو به طور مرتب مخالفان احتمالی را می‌دزدید، شکنجه می‌کرد، به آنها تجاوز می‌کرد و می‌کشت. در طول سال‌ها، ده‌ها هزار نفر توسط رژیم تروخیو کشته شدند.

اما بدترین لحظه دیکتاتوری تروخیو در ۲ اکتبر ۱۹۳۷ بود که او خواستار قتل عام هائیتی‌های ساکن در جمهوری دومینیکن شد. تخمین‌زده می‌شود که ۱۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نفر از مردم هائیتی در نتیجه این کشتار به قتل رسیدند، اگرچه برخی تخمین‌ها می‌گویند که این تعداد می‌تواند به ۴۰۰۰۰ برسد. ریشه این کار تروخیو تنفر و نژادپرستی بود.

دقیقاً این نوع ظلم وحشیانه بود که انگیزه‌ای برای خواهران میرابال شد تا مبارزه خود را با تروخیو آغاز کنند.

خواهران میرابال، به جز دده، همگی از نظر سیاسی فعال بودند، و اگرچه هر سه زن در نهایت ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند، اما این موضوع مانع از تبدیل شدن آن‌ها به بازیگران اصلی جنبش زیرزمینی علیه تروخیو نشد.

حتی در زندگی شخصی خود، میرابال‌ها فقط با مردانی ازدواج می‌کردند که دیدگاه‌های سیاسی آن‌ها را به اشتراک می‌گذاشتند. با توجه به مستند نام کد: پروانه‌ها، ماریا ترزا از  انتخاب مردی به عنوان همسر، امتناع کرد تا زمانی که مطمئن شد که او طرفدار تروخیو نیست.

در ابتدا، ایده‌های در سر مینروا شکل گرفت که باعث شد رژیم تروخیو را در حین تحصیل در دانشگاه زیر سؤال ببرد. سپس، او یک تجربه شخصی با تروخیو داشت که باقی عمرش را تغییر داد.

تروخیو در حین شرکت در یک رقص به مینروا علاقه‌مند شد و از او خواستگاری کرد (به قولی آزار بدنی)، مینروا را طرد کرد و به صورتش سیلی زد.

تروخیو از مینروا پرسید:

“اگر رعایای خود را برای تسخیر شما بفرستم چه؟

او پاسخ داد: “و اگر من بر رعایای تو غلبه کنم چه؟”

پس از این مشاجره، تروخیو به انتقام از مینروا پرداخت و اغلب افراد خود را برای آزار و اذیت یا دستگیری او می‌فرستاد. او حتی اطمینان حاصل کرد که مجوز او برای وکالت رد شده. اما با انجام همه این کار‌ها از خود یک دشمن خطرناک ساخت.

مبارزه لاس ماریپوزاس علیه قانون تروخیو

مینروا به زودی درگیر تلاش‌هایی برای سرنگونی تروخیو شد و مدت کوتاهی ماریا ترزا به او پیوست.

پاتریا آخرین خواهری بود که پس از مشاهده یک قتل عام وحشیانه توسط مردان تروخیو در ۱۴ ژوئن ۱۹۵۹ به مقاومت پیوست. خواهران میرابال به دلیل خشم آن‌ها از این جنایت، به تشکیل یک گروه مخالف زیرزمینی به نام جنبش چهاردهم ژوئن کمک کردند.

خواهران میرابال به‌عنوان بخشی از مقاومت، جزوه‌هایی با جزئیات خشونت رژیم تروخیو پخش کردند، اسلحه‌ و بمب‌ جمع می‌کردند و علیه حکومت او سخن گفتند.

در نهایت،  مینروا، ماریا ترزا و هر سه شوهر خواهران به زندان افتادند. علیرغم دستگیری‌ها، «ماریپوسا‌ها» به مبارزه خود علیه تروخیو ادامه دادند.

ماریا ترزا اعلام کرد که ««شاید نزدیک‌ترین چیزی که داریم مرگ باشد، اما این‌ ایده من را نمی‌ترساند. ماریا ترزا اعلام کرد که ما به مبارزه برای آنچه عادلانه است ادامه خواهیم داد.»

ترور پروانه‌های جمهوری دومینیکن

در سال ۱۹۶۰، سازمان کشور‌های آمریکایی رژیم تروخیو را محکوم کرد. این محکومیت منجر به آزادی خواهران از زندان شد، اما شوهران آن‌ها در سانتو دومینگو زندانی ماندند.

در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰، خواهران میرابال با هم به ملاقات شوهرانشان در زندان رفتند.

سه خواهر و راننده آن‌ها پس از ملاقات با همسرانشان، با جیپ خود به خانه برگشتند، اما ناگهان توسط مردان تروخیو در کنار جاده متوقف شدند.

سپس سربازان راننده خود را به قتل رساندند و خواهران را از ماشین بیرون کشیدند. در آنجا، در جاده، مردان تروخیو به طرز وحشیانه‌ای خواهران میرابال را مورد ضرب و شتم قرار دادند و خفه کردند. سپس سربازان تمام اجساد خود را داخل جیپ گذاشتند و وسیله نقلیه را از صخره به پایین هل دادند تا مانند تصادف به نظر برسد.

اما مردم جمهوری دومینیکن فریب نخوردند. اخبار قتل‌ها کشور را تکان داد و درخواست‌ها برای سقوط تروخیو بلندتر از همیشه شنیده شد.

تنها شش ماه پس از ترور خواهران، خود تروخیو در سانتو دومینگو توسط گروهی از شورشیان و اعضای سابق نیرو‌های مسلح ترور شد.

بسیاری از مورخان معتقدند که خواهران میرابال زمینه را برای مرگ تروخیو فراهم کردند. به گفته مورخ برنارد دیدریش در کتاب «تروخیو: مرگ دیکتاتو»ر، مرگ خواهران میرابال «تأثیر بیشتری بر دومینیکن‌ها نسبت به جنایات دیگر تروخیو داشت.»

میراث خواهران میرابال

پس از مرگ خواهرانش، دده میرابال وقف زنده نگه داشتن خاطرات آن‌ها، راه‌اندازی بنیاد خواهران میرابال و افتتاح موزه خواهران میرابال در زادگاهشان شد. او پیام آن‌ها را تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۴ ادامه داد.

دهه‌ها پس از مرگ خواهران میرابال، دومینیکن‌ها از آن‌ها به عنوان شهدا یاد می‌کردند و با گذشت زمان، ماریپوزا‌ها به نماد بین‌المللی مقاومت و فمینیسم تبدیل شدند. در سال ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سالگرد مرگ آن‌ها، ۲۵ نوامبر، را به عنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان نامگذاری کرد.

امروز، داستان خواهران میرابال به عنوان یادآوری الهام بخش برای دفاع درستی، شناخته می‌شود. همانطور که ماریا ترزا به طور سرنوشت‌سازی در نقل قولی که توسط TIME منتشر شده، گفت:

«اگر مرا بکشند، دستانم را از قبر بیرون می‌آورم و قوی‌تر می‌شوم.»

در سال ۲۰۰۱ بر اساس داستان زندگی آنها فیلم خوبی با عنوان In the Time of the Butterflies ساخته شد که در آن سالما هایک بازی می‌کرد.

 

منبع یک پزشک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت