
(بازخوانی دو سند موجود در آرشیو ملی منطقه شمال غرب کشور)
همایش ملی یکصد و دهمین سالگرد جنبش مشروطه
محمدرضا انزابی
آبان ۱۳۹۵ – دانشگاه تبریز r.anzabi74@gmail.com
چکیده:
اعتراض به امتیاز تنباکو نخستین جنبش موفقیت آمیز مردم در تاریخ معاصر ایران بود که به پیروزی اعتراض کنندگان در مورد درخواست برای الغای همه جانبه امتیاز منجر شد. این موفقیت بی تردید به مخالفان جسارت بخشید تا آن جا که برای نخستین بار دریافتند که می توان در مقابل حاکمیت مستبد نیز ایستاد، حتی در موضوعی که پای منافع قدرتهای اروپایی در میان باشد.این جنبش متضمن نخستین اتحاد موفقیت آمیز میان علماء، روشنفکران و مردم ناراضی ایران بخصوص تجار بود.اتحادی که مجددا در اعتراضهای بعدی ظاهر شده و درانقلاب مشروطه به ثمر رسید.
نهضت تحریم تنباکو موجب رشد هرچه بیشتر افکار و اندیشه های سیاسی شد و زمینه تحولات بنیادین را در نظام اداری و سیاسی کشور فراهم ساخت . در نتیجه موجب شکل گیری نهضتی بزرگتر در قالب قیام مشروطیت گشت.
در این مقاله دو سند از اسناد موجود در آرشیو ملی منطقه شمال غرب کشور را مورد بازخوانی قرار خواهیم داد. سند اول اعلان اداره انحصار دخانیات که توسط مردم تبریز از دیوارهای شهر برچیده شدند و سند دوم مربوط به حکم میرزای شیرازی در پاسخ به استفتاء میرزا جواد مجتهد تبریزی است. این اسناد به خوبی نشان دهنده نقش علما و همچنین رشد فکری مردم در آن مقطع حساس تاریخی و شناخت مردم از نتیجه انعقاد قرارداد که همانا سلطه استعمار بر جان و مال مردم ایران و اهمیت حفظ منافع ملی بود، میباشد. این رشد فکری مردم ایران بخصوص مردم تبریز مقدمات انقلاب مشروطه را فراهم نمود.
کلید واژه: تحریم تنباکو – نهضت مشروطه – میرزای شیرازی – تبریز
مقدمه:
محققان تاریخ معاصر ایران، حرکت مردم به رهبری روحانیت در۱۵ شوال ۱۳۰۹هجری قمری برای لغو امتیاز تنباکو را که در تاریخ به جنبش تنباکو معروف شد، ازجمله مهمترین زمینههای انقلاب مشروطیت برشمرده اند.
سلسلهی قاجار در طول حیات خود دارای مشکلات عدیدهای بود که از میان آنها، مشکل استبداد و انحطاط اقتصادی از همه شاخصتر بود. قاجار که از یک سو با نفوذ استعمار انگلیس و از سوی دیگر با شکستهای ایرانیان از روسیه رو به رو شده بودند، پیوسته تحت تأثیر بیگانگان قرار داشتند. در این بین رقابت سنتی انگلیس و روسیه برای به دست آوردن امتیازات گوناگون در ایران به ویژه در دوران ناصرالدینشاه، به اوج خود رسید. مسافرتهای شاه به خارج از کشور که اغلب به دلیل آشنایی وی با تجدد و شیوههای نوین حکومتداری صورت میگرفت، به دلیل فراهم نمودن هزینههای سفر، معمولاً با اعطای امتیازات بزرگی نیز به روس و انگلیس همراه بود.
اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباکوی ایران از مرحلهی کشت تا فروش در داخل و خارج کشور به مدت پنجاه سال به یک شرکت انگلیسی از سوی ناصرالدینشاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفتهای شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بینظیری علیه حکومت بوجود آورد که پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.
شاه نیز که پیشبینی میکرد قرارداد رژی بدون تردید موجب نارضایتی عمیق زمینداران و بازرگانان ایرانی خواهد شد از همان ابتدا با گنجاندن فصلی تهدیدآمیز در فرمان ۱۵ فصلی تنباکو و توتوت (منوپول) این گروهها را تهدید به مواجهه سخت و اضطرابآلود در صورت تخطی از مفاد فرمان ملوکانه کرد: «کسانی که از شرایط حالیه تخطی نمایند گرفتار کیفر سخت خواهند شد و هر کس که معلوم شود بدون اجازه کمپانی توتون و سایر دخانیات فروخته است، مورد تنبیه سخت خواهد گردید و جریمه خواهد شد»
در همین فصل هشتم دقیقاً پس از آنکه شاه با لحنی تلخ و عتابآلود علیه شهروندان ایران فرمان میدهد بلافاصله از وعده دولت برای حمایت از صاحبان امتیاز سخن میگوید: «دولت علیه ایران وعده میدهد که به صاحبان امتیازنامه در جمیع کارهای متعلقه به دخانیات کمک و تقویت فرماید.»
به غیر از این لحن توهینآلود و تهدیدآمیز، خلا نهادهای قانونی و واگذار کردن بررسی مشاجرات احتمالی میان «صاحب امتیاز» (بریتانیایی) و «زارع و زمیندار» (ایرانی) بر سر قیمت محصول به مفهوم غیرحقوقی و سنتی تحت عنوان «حکم» سنگی دیگر بر سر منافع طرف ایرانی در این قرارداد به حساب میآید. در فصل ششم قرارداد رژی شاه تاکید میکند: «در باب قیمت آنها (محصول توتون و تنباکو) باید مابین صاحبان امتیازنامه و زارع موافقت و رضای طرفین ملحوظ شود.» تا اینجای کار منصفانه است اما شاه ادامه میدهد: «در ظهور اختلاف در قیمت، از طرفین یک نفر حکم انتخاب گردیده، هر قیمتی که آن حکم معین نماید باید طرفین، آن قیمت را قبول کنند.» پرسش حقوقی شخصی که در این فصل و دیگر فصول قرارداد بیپاسخ میماند این است که اولاً اگر طرفین نتوانستند نهایتاً بر سر تعیین حکم به توافق برسند تکلیف چه خواهد بود و دوم اینکه چگونه میتوان حکمی یافت که بتواند در برابر یک زمیندار ایرانی با ثروت مشخص و یک ابرکمپانی بریتانیایی با ثروت نامتناهی استقلال رأی خود را تماماً حفظ کند و اسیر وسوسههای مالی طرف غربی نشود، آن هم در چه مملکتی؟ در سرزمینی که شاه (حاکم مطلق) و صدراعظم آن هر دو رشوهبگیران چیرهدستی بودند، چه رسد به حکمهای خرد.
اما با وجود تهدیدات و تطمیعات انجام گرفته از طرف شاه و درباریان، که مطلب فوق اشاره کوتاه به این تهدیدات بود، خللی در عزم و اراده مردم در قیام علیه استعمار و استثمار بوجود نیاورد.
گرچه این نهضت محدود بود اما با توجه به زمان و نوع اقداماتی که انجام گرفت آثار بسیار به دنبال داشت و بی شک ماجرای صدور فتوای تحریم تنباکو سر آغاز تحولات اساسی بعدی نیز گردید، حتی مقدمهای بر انقلاب مشروطه شد. به مردم جرات داد تا در برابر استبداد بایستند و نظر قاطع خود را ابراز دارند. آزمایشی بود از نیروی نهفته مردم و هشداری بود به همه آنهایی که به استقلال میاندیشیدند و از وضع اسفبار روز متاثر بودند اما ابزار کار را نداشتند. مذهب در این نهضت، قدرت خود را در همبستگی ملت به وضع آشکاری نشان داد و علما و مجاهدین اسلامی پیشوایی نهضت را عهدهدار شدند.
این جنبش که از بطن جامعه ی روحانیت شروع شد و دامنه اش به تمامی بلاد ایران رسید، از چنان عمق و گستردگی برخوردار بوده است که به قول اکثر مورخین، نخستین جنبش مردم ایران در تحولات سیاسی معاصر به حساب می آید. جنبش تنباکو یکی از اصیل ترین جنبش های سیاسی – مذهبی قرن اخیر تاریخ ایران است. اهمیت این جنبش در این است که سرآغاز حرکت نوینی در ایران گردید و مقدمه ای بر انقلاب مشروطه گردید. از سوی دیگر این جنبش اصیل اسلامی با رهبری روحانیت مبارز، و تبعیت همه جانبه مردم، توانست هیمنه سلسله قاجار را در هم شکند. یکی دیگر از کارکردهای این جنبش هشداری بود برای حفاظت و پاسداری از استقلال ایران اسلامی در برابر غارتگری و دست اندازی بیگانگان.
مردم آذربایجان نیز در این نهضت مانند همه مقاطع تاریخی کشور پیشگام بودند. بعد از انعقاد قرارداد انحصار تنباکو توسط ناصرالدین شاه و فتوای تاریخی میرزای شیرازی، علمای آذربایجان نیز با اتکاء به آگاهی سیاسی مردم علم مخالفت با این قرارداد ننگین برافراشتند. در این مقاله به دو سند نگاهی خواهیم داشت. اول پاسخ میرزای شیرازی به نامه علمای تبریز در خصوص تحریم استعمال دخانیات که نشان از پیشگامی علمای تبریز در این جنبش بوده و دیگری اعلان اداره انحصار دخانیات، که بعد از گسترش اعتراضات مردم تبریز منتشر و در آن به مزیتهای این قرارداد اشاره شده است. اما با اینحال مردم تبریز با هوشیاری کامل و با اعتراضات گسترده تر نقشه حاکمان قاجار را نقش بر آب کردند.
فصل اول: اوضاع اقتصادی ایران در زمان قاجار
مطالعه منابع موجود درباره وضعیت اقتصادی کشور در دوران قاجار نشان می دهد که اقتصاد کشور در شرف نابودی بود. کشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفتهای داشت که بخشی از آن به نظام استبدادی باز میگشت که نظام اقتصادی را نیز به صورت خانخانی، تیولداری اداره میکرد. بر این اساس کشور به بخشهای نیمه مستقلی تقسیم شده بود که در آن خانها میتوانستند راههای تجاری را ببندند، از کاروانها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در این سیستم که تضعیف حکومت مرکزی، مساوی با استقلال بیشتر بخشهای نیمه مستقل بود، ایران به صورت کشوری عقبمانده و مبتنی بر محصولات کشاورزی درآمده بود که بیش از ۸۰ درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر میبردند.
بر اساس این نظام که زمینداران بزرگ بهره ناچیزی از سهم تولیدات کشاورزی خود را به رعیت میدادند، راههای تولیدات فراوان اقتصادی و پیشرفت نیز سد میگشت؛ چرا که گردش آزاد سرمایه وجود نداشت و اقتصاد کاملاً جنبه معیشتی یافته بود. این وضع نابسامان در کشاورزی، وقتی با مالیاتهای مضاعف و ظلم و ستمهای فراوان همراه میشد، شکل بسیار اسفباری را در روستاها ایجاد میکرد.
در واقع بی عدالتیهای اقتصادی، فاصله طبقاتی، کاهش دستمزد کارگران و تنزل ارزش پول که در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اکثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به کارگرانی که برای دستمزد ناچیزی کار میکردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناک قیمت نقره که پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود. بنابراین از یک سو جابجاییهای اقتصادی و سیاسی که در اثر تماس با غرب در ایران به وجود آمده بود، به نارضایتی روز افزون اقتصادی مردم دامن میزد و از سوی دیگر ضعف و ناتوانی دولت باعث حضور و نفوذ گستردهی ممالک قدرتمند اروپایی در ایران شده بود. به طوری که نفوذ انگلستان و روسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و داراییهای ملی ایرانیان انجامیده بود.
مهمترین اشکال نفوذ اقتصادی روس و انگلیس عبارت بود از: اخذ امتیازهای متعدد؛ ورود تجار و تاسیس تجارتخانههای غربی؛ تاسیس بانکهای خارجی و سرمایهگذاری در بخش صنایع. مهمترین امتیازات روس عبارت بودند از: استفاده و تفتیش خطوط تلگراف شمال و شمال شرقی کشور؛ بهرهبرداری از شیلات دریای خزر؛ تاسیس بانک استقراضی؛ تاسیس شرکت بیمه حملونقل؛ چهار امتیاز برای احداث و بهرهبرداری راه انزلی- قزوین، راه قزوین-همدان و راه قزوین- تهران و لایروبی و بهرهبرداری از مرداب انزلی، احداث و بهرهبرداری راه شوسه و راهآهن در منطقه آذربایجان و احداث خط لوله انتقال نفت از انزلی به رشت. امتیازهای مهم انگلیس عبارتند بودند از: احداث خطوط تلگرافی میان تهران خانقین و تهران- بوشهر و تهران – بلوچستان و تهران- تبریز- جلفا و خط تلگرافی میان بنادر گوادر- جاسک- بندر عباس؛ امتیاز رویتر برای تاسیس بانک شاهنشاهی، استخراج معادن و نشر اسکناس؛ احداث راه و راهآهن در مناطق جنوب(راههای تهران-اهواز، بروجرد- اصفهان، تهران- قم، قم- اصفهان و خرمشهر- خرمآباد-بروجرد)؛ امتیاز اکتشاف و استخراج و بهرهبرداری از معادن نفت و موم طبیعی در ایران برای دارسی و احداث فانوسهای دریایی در خلیج فارس. این قراردادها کشور را تا مرز مستعمره شدن پیش بردند. در این بین انگلستان که در دههی ۱۸۵۰ به عنوان بزرگترین طرف تجاری ایران، بیش از ۵۰ درصد صادرات و واردات ایران را در دست داشت، در دورهی پنجاه سالهی مابین ۱۸۶۳ تا ۱۹۱۴ رشته امتیازهایی نیز در مورد بهرهبرداری یا انحصار مواد خام و توسعهی زیربنایی از دولت ایران دریافت نمود.
این کشور در پایان سفر اول ناصرالدینشاه به فرنگ در سال ۱۸۷۲، از طریق یکی از اتباع خود به نام بارون جولیوس رویتر، امتیاز احداث راهآهن، خطوط تلگراف، کشتیرانی در رودخانهها، بهرهبرداری از معادن و جنگلهای دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری (احداث قنوات) ایران را به مدت هفتاد سال دریافت نمود. همچنین بریتانیا موفق شد که رویتر را در آینده برای گرفتن امتیاز بانک، احداث جادهها، خیابانها و ایجاد کارخانهها بر سایرین مقدم سازد. این امتیاز که پس از پرداخت رشوههای کلان به شاه و صدراعظم وی (مشیرالدوله سپهسالار) واگذار شده بود و تقریباً تمام منابع مهم ایران را به رویتر واگذار میکرد، از سوی لرد کرزون به «اعطای سند مالکیت ایران و تسلیم کامل همه منابع یک دولت به خارجیها» تعبیر شد که مانند آن را کسی هرگز ندیده است.
به هر روی امتیاز رویتر که ادامهی روند اعطای امتیازات به بیگانگان در دورهی قاجار بود، در نهایت با امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو ادامه پیدا کرد.
شاهان قاجار که در فاصله ۲۰ سال پیش از انقلاب مشروطیت (۱۳۲۴ ـ ۱۳۰۴ قمری ) در ایران روی کار آمدند با بحران شدید مالی روبهرو بودند. بلوای نان و تجمع طولانی صفها در جلوی نانواییها، کمبود نان در بازار و گرسنگی موجب هیاهو و شورش و آشوب میشد. افزون بر این تجاوز و تعدی عمال دولتی به تودههای مردم و اخذ مالیات هنگفت از ملت فقیری که کشاورزی و تجارت آن تقریبا صفر بود، مزید بر علت شد.
فروش ایالات و اداره حکومت آن به قشر متمول وابسته به دربار و حتی بیگانگان، یکی از مصیبتبارترین و ننگینترین اعمال ناصرالدین شاه جهت تامین هزینههای عیاشی و مخارج هنگفت دربار و حرمسرایش و تامین هزینه سفرهای پوچ و بیهدف و بولهوسانه خارجی و به علت مهمتر، پرکردن خزانه خالی مملکت که توسط درباریان و عمال حکومتی غارت میشد، در ۲ دهه پایان حکومتش به علاوه کاهش ارزش پول کشور و افزایش بهای کالاهای عمومی و اساسی، قحطی و گرسنگی و صرف پولهای به دست آمده از فروش حکومت و ایالات به حرامسرای شاه یکی از عوامل اصلی و بنیادین ورشکستگی مالی و بحران اقتصادی کشور و فقر مردم بود به طوری که تنها در ۳ سال پایانی حکومت ناصرالدین شاه، سالانه ۵۰ هزار پوند کسری بودجه و درآمد عاید کشور شد. کاهش ارزش نقره نیز در ایجاد چنین وضعیتی بسیار موثر بود. رواج پولهای مسی که فاقد هر گونه ارزش ریالی بودند نیز ارزش پول واقعی ایران را بشدت کاهش داد و مردم را فقیرتر کرد و شورش معروف «نان» را در تبریز و شهرهای بزرگ دیگر به وجود آورد.
حرص و ولع شاه به پولاندوزی، اوضاع اقتصادی ایران را بسیار آشفته کرد. کشاورزی و صنعت و تجارت و بازرگانی ایران کاملا ورشکسته و به خاک سیاه نشسته بود. چپاول و تجاوز و فقر بیداد میکرد و اندک درآمد کشور هم صرف حرمسرا و زینت و هوسهای زنان شاه میشد. رواج فالبینی، طالعبینی، رمالی، کفبینی و روی آوردن به تقدیرگرایی، مردم را به لحاظ اعتقادی مفلوک و بدبخت ساخته بود و به همین علت بود که شاه امتیاز لاتاری (قمار) را نیز به بیگانگان برای کسب درآمد فروخت.
به طور کلی شاهان قاجار بویژه ناصرالدین شاه بیکفایتترین چهره حکمرانان را در ایران و جهان و در تاریخ بشریت به جهانیان نشان دادند. از این رو، لرد کرزن ایران را تا زمانی که زیر سلطه چنین پادشاهی بود، فسادش را علاجناپذیر میدانست که هر روز بیشتر کشور را به ورطه نابودی میکشاند. کرزن ایران را به کشتی تشبیه کرده که تیر و تخته آن ارزش حفظ کردن و تجارت را دارد. کرزن همیشه معتقد بود ایران باید ضعیف نگه داشته شود و اگر منافع انگلستان در ایران تامین بشود مهم نیست که چه دولتی و شخصی در راس امور باشد.
صنایع داخلی و کارگاهی هم در حال برچیده شدن بود چند کارخانهای را هم که «امینالسلطان» در این اواخر دایر کرده بود، از آنجا که یارای برابری با کالاهای مشابه خارجی را نداشت تقریبا به حال تعطیل در آمده بودند. تجار ایرانی، کالاهای ایرانی را توزیع و خرید و فروش نمیکردند و در عمل به صورت واسطه و دلال محصولات خارجی درآمده بودند. دراین هنگام وضع به صورتی شده بود که که تجار ایرانی خود را تحت حمایت سفارتخانههای خارجی در میآوردند تا از آسیب در امان باشند. از سوی دیگر بخشهای بزرگی از تجارت پر سود روسها با ایران توسط بازرگانان خود آنها انجام میگرفت و جایی برای تجار ایرانی باقی نمیگذاشت. دهقانان به بدترین وضعی امرار معاش میکردند. اغلب آنان همراه با صاحبان کارگاهها و کارگرانی که در اثر رقابت خارجی و فقر عمومی مردم کارگاههایشان به حال تعطیل درآمده بود جهت کار مزدوری در داخل و خارج به مهاجرت دست میزدند . در قرن سیزدهم که زمان ظهور عواملی چون رقابت امپراتوریها، تجارت آزادو تکنولوژی جدید بود، اقتصاد ایران همانند سیاست آن بود. اقتصاد کشور در پی جنگ و از دست رفتن پارهای از مناطق فقیرتر شد. از جمله پیامدهای این امر انعقاد موافقتنامههای تعرفهای ویژهای بود که صنعت داخلی را که از لحاظ اقتصادی کم بنیه و از حیث فنی عقب افتاده بود، در رقابت با محصولات ماشینی ارزان قیمت بیدفاع گذاشت، حاصل این فرآیند از دست دادن صادرات کالاهای ساخته شده، گرایش به سمت تولید فرآوردههای کشاورزی تجاری، کاهش تولید مواد غذایی اصلی و افزایش عمومی واردات بود. در نتیجه تسلط سیاسی روسیه و انگلستان، تغییراتی در تجارت ایران رخ داد و تجارت با اروپا افزایش یافت. تعرفههای گمرکی متفاوت برای کالاهای مربوط به ملیت وارد کننده یا صادرکننده که طبق پیمان بازرگانی منعقده براساس پیمان ترکمانچای( ۱۸۲۸ م )معمول شده بود برای تجار ایرانی زیان آور بود. به علاوه رقابت اروپائیان تاثیرات زیانآوری بر بسیاری از صنایع محلی به ویژه صنعت نساجی داشت. با تراکم سرمایهی تجاری در ایران از اوایل دورهی سلطنت قاجار، افزایش وابستگی ایران به بازارهای خارجی، رونق واردات کالاهای صنعتی ساخته شده و صدور کالاها و مواد خام کشاورزی و معدنی را در پی داشت. سرمایهی تجاری در ایران تحت تأثیر بازار جهانی سرمایهداری تجزیه شد، سرمایههای بزرگ تجاری عمدتا در دست تجار وارد کننده و صادر کننده تمرکز یافت و تجاری که در توزیع داخلی شرکت داشتند به تدریج قدرت مالی خود را از دست دادند و وابسته به تجارت بزرگتر شدند.
در قرن سیزدهم روابط تجاری به نسبت منظمی میان تجار ایران و همکاران خارجی آنان برای رشد امکانات به وجود آمد و توسعه یافت که بر اساس صنایع خارجی بود. تمرکز سرمایههای تجاری و تغییرات در بازار ایران به این علت که مرکز اصلی تولید کالاهای صنعتی و مصرف مواد خام و کشاورزی در خارج از ایران قرار داشت، تابعی از امکانات و احتیاجات بازارهای خارجی شد و سیادت و توافق مالی و فنی با سرمایههای خارجی موجب تسهیل و تکمیل این روند گردید.
بر اثر ورود کالاهای ساخته شده به ایران، تولیدات صنعتی و سنتی داخلی که با وسایل و ابزار قدیمی و با بازده کم تولید شده بودند، به تدریج از میان رفتند و با از میان رفتن آنها، بنیاد کار و فعالیت تجارت داخلی نیز دگرگون شد. تا قبل از هجوم کالاهای خارجی به ایران، سیر کالا و پول در داخل ایران از ناحیهای به ناحیهای و از شهری به شهر دیگر صورت میگرفت؛ بازار هر شهر و محل، مکان تبادل کالاهای مناطق مختلف ایران بود. سرمایهی تجاری نقش توزیع کننده کالاهای ساخته شده در داخل را به عهده داشت. بنابراین به صورت جنبی و برای تکمیل چرخش کالا در داخل کشور، از روابط خارجی با همسایگان و دیگران استفاده میشد.
با ورود کالاهای خارجی، جهت چرخش و حرکت کالا و پول به صورت عمده عوض شد. تبادل کالا میان «خارج» و «داخل» بر چرخش کالا در «داخل» ایران تسلط یافت. تجار داخلی که به تدریج نقش توزیع کنندهی کالاهای داخلی را از دست میدادند به وارد کردن کالا از خارج و توزیع آن در کشور و صدور مواد خام به خارج پرداختند. همین امر موجب تجزیه سرمایه تجاری شد؛ زیرا تجار میتوانستند به امر واردات کالای خارجی به ایران و جمعآوری و صدور مواد خام کشاورزی به خارج بپردازند که دارای قدرت مالی کافی بودند. توان مالی تجار وارد کننده، بر اثر تجمع سودهای حاصله از واردات و صادرات به تدریج افزایش یافت و موجب ایجاد فاصلهی بزرگ با تجار و کسبهای شد که بطور عمده در امر مبادله کالاهای داخلی فعالیت میکردند.
حاجی زین العابدین مراغهای ضمن شرح اوضاع دوران سلطنت ناصرالدین شاه دربارهی همکاری تجار با استعمار سرمایهداری تا بدان حد متأثر است که آنان را مزدوران فرنگیان و دشمنان وطن میخواند و مینویسد: «…اینان که شما به نام تاجر یاد میکنید و من معاملات تجارتی ایشان را تا یک درجه دیدم، تاجر نیستند، مزدوران فرنگانند و بلکه دشمنان وطن خودشان هستند. زیرا که همه ساله به دامن، نقود مملکت را بار کرده به ممالک خارجه میریزند و در مقابل امتعه قلب و ناپایدار فرنگستان را به هزار گونه زحمت و مشقت بر خودشان حمل کرده به وطن نقل میدهند. اگر حسابی در میان باشد در پایان سال معلوم میشود که کرورها پول وطن را که مایهی تعیش دایمی هموطنان است، این بیمروتان به دستهای خودشان برده در خارجه به هزار مداهنه و چاپلوسی به دامن اجانب میریزند و در عوض گیاه بیابانها را به جای منسوجات حریریه خریده به خورد هموطنان بیعلم و بیخبر میدهند، که یک سال دیگر آثاری از آن همه امتعه ابتیاعی ایشان در میان نیست.
حاج سیاح تأثرات خود را از خرابی اوضاع اقتصادی ایران و سودجویی تجار بزرگ به شرح ذیل ابراز میکند: «هرکس هم اسم تجارت را بر خود جز از این ندانست که متاع خارجه را در داخله مملکت غلط انداز رواج داده، یکی بر صد گران فروخته، ثروت و نقود مملکت را حمل به خارجه نماید. تجارت هم شد دلالی خارجه نه ترویج متاع وطن.» در نتیجه توسعهی همکاری و مشارکت تجار بزرگ ایران با سرمایهداران خارجی و موسسات مالی دول استعماری، تجار بزرگ ایران به تدریج به صورت بخشی از طبقهی حاکم پیوسته به استعمار سرمایهداری درآمدند و پایگاهی برای نفوذ و سلطهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استعمار سرمایهداری بر ایران شدند. چنان که تاریخ ایران نشان میدهد این طبقه پیوسته به خارج و دلال سرمایههای خارجی، برای حفظ موقعیت و امتیازها و منافع طبقاتی خود، مانع عمدهای در راه آزادی اکثریت مردم محروم و زحمتکش ایران از غارتگریها و مظالم استثمار و استعمار شدند. این روند افزایش روابط تجاری و مالی – رشد تجارت خارجی؛ افزایش واردات- با کشورهای سرمایهداری استعماری، موجب پیدایش و سپس تحکیم قدرت اقلیتی از تجار با سرمایههای بزرگ در جامعهی ما شد که به تدریج از همان زمان سازمان یافت و بصورت یک قدرت اقتصادی ظاهر شد اما درصدد بسط روابط اجتماعی و سیاسی با پارهای از گروههای اجتماعی در جهت حفظ و افزایش منافع و امتیازها طبقاتی درآمد، بدین منظور به دخالت و جهت دادن به وقایع سیاسی و اجتماعی جامعهی ما پرداخت.
نمونههای متعددی از شکایات بازرگانان محلی علیه ورود کالاهای خارجی و نیز ورشکستگیهایی که نتیجه تغییر شرایط متغیر تجارت خارجی بود وجود دارد. رقابت خارجی فزاینده، عامل کمکی در رشد نارضایتی و احساس بی عدالتی بود و چون این رقابت نیز از غیر مسلمانان سرچشمه میگرفت، به عنوان تهدیدی برای شیوه زندگی اسلامی تلقی میشد .اعتراض مردم نیز از طریق علما ومجتهدین بیان می شد (ماجرای موسیو نوز یکی از این موارد بود).از سوی دیگرموانع داخلی رشد اقتصادی ایران در دوره قاجار به طور کلی ریشه در ویژگیهای نظام اقتصادی سیاسی ایران در این دوره داشت. از مهم ترین موانع مذکور در رشد اقتصادی ایران میتوان به نبود امنیت در کشور در دوران حکومت قاجار اشاره کرد و این نا امنی که جان و مال مردم تا کاروانها، شهرها و آبادیها را تهدید میکرد ریشه در نبود دولت مرکزی قدرتمند داشت. به نحوی که در هر کوی و برزن، زورگیران به چپاول اموال مردم میپرداختند و در عمل از دست دولت مرکزی برای ایجاد امنیت کاری ساخته نبود. از دیگر عوامل باید به خصوصیات شیوه تولید اشاره کرد . این شیوه تولید سبب توسعه نیافتن تقسیم کار اجتماعی میان کشاورزی و بازرگانی و صنعت شد. این روند باعث ناتوانی جامعه در جدا ساختن تولید شهری، روستایی و تمایز آنها از یکدیگر شد. اگر چه این چرخه بر اهمیت شهرها میافزود اما مانع خویشفرمایی اجتماعات شهری به ویژه استقلال اصناف و تشکیل تشکلهای صنفی مختلف و مستقل از دولت میشد. انجمنها و اصناف موجود نیز در نگاه هیات حاکمه به مثابه ابزاری برای گردآوری مالیاتها و ساماندهی بیگاری به نفع حکومت بود. بدین ترتیب مازاد تولید جمع آوری شده و طبقات اجتماعی فرودست مورد استثمار واقع میشدند و این رویه مانع اساسی در راه ظهور سرمایهداری صنعتی از درون بازارهای ایران میشد. این بی تدبیری و بی اهمیت بودن به شیوهای اقتصادی دست دولت را خالی کرد ؛ آنها راه پر کردن خزانه را با دراز کردن دست جلوی دول خارجی به خصوص روسیه و انگلستان پیدا کردند. اما این راه نه تنها مشکل اقتصاد ایران را حل نکرد بلکه از آن پس مشکل عمده دیگری با نام قرضه خارجی را گریبانگیر اقتصاد کشور ساخت. معضل قرضه خارجی از آنجا حادتر میشد که منابع مطمئن ثروت و درآمد کشور از جمله گمرکات به عنوان ضمانت بازپرداخت وامهای یاد شده در گروی روس و انگلیس گذارده شدند. در وضعیت نیمه استعماری- که از طریق نیم قرن کشاکش میان روسیه و انگلستان در ایران استقرار یافت- دو قدرت بزرگ روس و انگلیس بدون آن که سرزمین ایران را دوپاره کنند و مستقیما امورش را به دست گیرند، ایران را به عنوان منطقه حائل بین خود نگه داشتند و آن را به حوزههای نفوذ تقسیم نموده، برای تثبیت نفوذ با هم رقابت کردند. هدف از این نفوذ در وهله اول سیاسی و در مرحله دوم اقتصادی بود. اولین مرحله نفوذ با تحمیل کاپیتولاسیون در ترکمانچای شروع شد- اعطای حق قضاوت کنسولی به کشور خارجی که به تدریج بیش از یازده کشور اروپایی موفق به اخذ آن شدند، ضعف دولت مرکزی در تسلط بر امور اقتصادی و نیاز قدرتهای بزرگ به بازارهای جدید و مواد خام، باعث ورود سرمایهداری و سرمایهداران غرب به ایران از راههای مختلف شد. دو چهره تمدن غرب، از یک سو با حمایت از نهادهای کهن و حفظ وضع موجود، ماندگاری استبداد کهن را به مدت بیش از پنجاه سال تداوم بخشید و برای اولین بار با زیر نفوذ قرار دادن اعیان و اشراف و دست زدن به تحریکات مداوم، وابستگی سیاسی به وجود آورد، از سوی دیگر زمینه یک آگاهی دوم برای رهایی از نظام بسیط سلطانی در پایان قرن نوزدهم را فراهم ساخت.
فصل دوم: دلایل فرهنگی و اقتصادی و سیاسی قیام تنباکو:
۱٫ دلیل فرهنگى: پس از آن که شرکت درصدد برآمد تا مقدمات کار خود را در ایران شروع کند تعداد زیادى از اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن کشور به عنوان کارکنان آن شرکت به ایران آمدند و به شهرهاى مختلف فرستاده شدند. رفتار این افراد براى ایرانیان هشدار دهنده بود. ابراهیم تیمورى از شیخ ذبیح الله محلاتى چنین نقل مى کند: در این موقع از طرف فرنگیان ۱۰۰ هزار مبلغ دیانت مسیح بین شهرهاى ایران پخش شدند و کلیساها ساختند و دختران ایرانى را به امور پرستارى در بیمارستانها و بى حجابى وا داشتند مردم نیز درصدد مخالفت برآمدند. شیخ حسین کربلایى نیز در کتاب خود اشاره مى کند: پس از دادن امتیاز، ۲۰۰ هزار نفر بیگانه به ایران آمدند و در همه جا پخش شدند آن ها در هر شهر، به ویژه در تهران، تئاتر و مرکز فساد برپا کردند و کافه هاى با انواع وسایل قمار و رقص هاى محلى و مشروبات الکلى پدید آوردند. در تهران حدود ۱۰۰ مغازه مشروب فروشى باز شد و مبلغان مسیحى در کمال اقتدار براى صید مسلمانان دام گستردند. این فعالیت ها مخالفت مردم مسلمان ایران را بر مى انگیخت. از سوى دیگر این هجوم گسترده همراه با مقدمات وسیعى که کمپانى تدارک مى دید – از جمله ایجاد برج و باور و تسلیح ماموران کمپانى – این اندیشه را پدید آورد که انگلیسى ها مى خواهند همان نقشه کمپانى هند شرقى را که به استعمار هند انجامید به وسیله کمپانى رژى در ایران اجرا کنند.
۲٫ دلایل سیاسى – اقتصادى: مخالفت با سیاست امتیاز بخشى از مدتها پیش از اعطاى امتیاز تنباکو در ایران مشاهده مى شد. نمونه آن را در مخالفت ملا على کنى با امتیاز رویتر و مخالفت سید جمال الدین اسد آبادى با امتیاز بانک شاهنشاهى مى بینیم. عالمان دینى علت تحریم تنباکو را متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید مى دانستند. از نظر اقتصادى، امتیاز تنباکو مى توانست آثار نامطلوبى در جامعه ایران بر جاى نهد. توتون و تنباکو در این زمان بخش مهمى از محصولات کشاورزى و همچنین تجارت ایرانیان را به خود اختصاص داده بود و منبع درآمد بسیارى از کشاورزان و تجار و مورد مصرف قشر وسیعى از مردم به شمار مى رفت. بنا به یک نظر حدود یک پنجم ایران به نوعى در دادوستد این محصول دست داشتند. بنا بر این انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسى مى توانست منافع بسیارى از مردم ایران را به خطر اندازد. احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه ایران درباره این قرارداد شوم مینویسد: این امتیاز، ایران را بسیار زیانمند بود، زیرا فروش همگی توتون و تنباکوی کشور، چه در درون و چه در بیرون به یک تن انگلیسی سپرده میشد. در برابر آن که سالانه پانزده هزار لیره به دولت بپردازد و از سود ویژه چهار یک دولت را باشد. درحالی که در عثمانی که توتون و تنباکویش کمتر از ایران باشد، تنها فروش در درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود در برابر آن که سالانه هفتصد هزار لیره به دولت عثمانی بپردازد و از سود نیز پنج یک دولت را باشد. ببینید جدایی تفاوت تا به کجاست… مردم این حساب را نمی دانستند ولی از آن که بیگانگان پا به درون کشور می گشایند بیمناک بودند. زیان این امتیاز وقتى آشکارتر شد که روزنامه اختر نوشت: صاحب امتیاز، سود سالانه شرکت را۵۰۰ هزار لیره برآورد کرده است. فوریه، پزشک مخصوص شاه نیز در خاطرات خود، امتیاز تنباکو را لقمه اى چرب براى انگلیسى ها خوانده است. لقمه اى که ارزش بردن رنج و پرداخت رنج آن را داشت. براى درک میزان زیان ایران در این امتیاز، توجه به امتیازى که دولت عثمانى در این مورد داده بود سودمند مى نماید. حق امتیاز دولت عثمانى سالیانه ۶۳۰ هزار لیره بود و یک پنجم منافع نیز به این دولت داده مى شود. طبق این قرارداد، محصولى که از عثمانى صادر مى شد از قید انحصار آزاد بود و دولت نیز به خاطر صادرات این محصول از مردم مالیات نمى گرفت. علاوه بر این ها، تولید توتون و تنباکوى ایران نیز بسیار بیشتر از عثمانى بود. محمد رضا زنجانى به نقل از سر مقاله روزنامه اختر مى نویسد: با توجه به این که امروز چند تن از تجار ایرانى حاضرند سالانه ۲۰ هزار لیره تنها براى انحصار تنباکوى اصفهان، آن هم به استثناى داخله مملکت به دولت بدهند مى توان فهمید که در شرایط قرارداد تنباکو بر سر منافع ایران چه آمده است. به هر حال با توجه به دلایل یاد شده، مخالفت با امتیاز آغاز شد. نخستین فریادهاى اعتراض که به وسیله علما رهبرى مى شد از شیراز به رهبرى سید على اکبر فال اسیرى از علماى برجسته آن منطقه برخاست و سپس تبریز، مشهد، اصفهان، تهران و دیگر نقاط را فرا گرفت.نهایتاً فتواى مرجع بزرگ عصر، آیت الله میرزاى شیرازى در تحریم استعمال توتون و تنباکو، اعتراض عمومى بى نظیرى علیه حکومت به وجود آورد که دامنه آن دربار شاه را نیز فرا گرفت.
فصل سوم: جنبش تحریم تنباکو در تبریز
نقش تبریز در تحولات سیاسی کشور را میتوان به گونهای آشکار در نهضت تحریم تنباکو نیز مشاهده کرد. مردم تبریز تولیدکننده تنباکو نبودند ولی در امر صادرات این محصول شرکت داشتند. به همین دلیل تبریز و علمای آن پس از انتشار این خبر نارضایتی خود را ابراز کرده بودند. حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی از جمله علما و سردمداران مبارزه بود. در همین ایام حسنعلیخان امیرنظام گروسی، پیشکار و والی آذربایجان چون این امتیاز را منافی اهداف دین و دولت میدید با مردم همدل شد و از کار خود استعفا کرد.
از اوایل تابستان جنبش مردم تبریز آغاز شد. عدۀ زیادی از مردم که اعطای امتیاز به خارجیها را منافی احکام دین تلقی میکردند، دکانهای خود را بستند و در اطراف میرزا جوادآقا مجتهد گرد آمدند. در محرم سال ۱۳۰۹ ق شاه در ییلاق خود در شهرستانک در شمال تهران به سر میبرد و از وقایع شهرستانها خبری نداشت. در یکی از روزها، تلگراف تهدیدآمیزی از سوی مردم تبریز به دست او رسید که در آن از وی خواسته بودند از واگذاری منافع مسلمانان به مسیحیان که مخالف احکام قرآن هستند خودداری نماید و اگر این تقاضا پذیرفته نشود، خود با اسلحه از حقوق خویش دفاع خواهند کرد.
همچنین متن تلگراف امین السلطان به آیت الله حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی و درخواست از ایشان برای دعوت مردم تبریز به آرامش و خودداری از چسباندن اعلامیه نکتهء بارز و حائز اهمیت دیگری را روشن میسازد و اینکه نهضت تنباکو در تبریز منحصر به تحریم عادی از سوی مردم نبوده بلکه با تحرک سیاسی- اجتماعی گستردهای همراه بود.این امر بویژه در سالهای قبل از وقایع مشروطیت در خور تأمل میباشد.
زمانی که دربار قصد مقاومت در برابر فتوا را داشت، میراز جواد مجتهد که خلعت ناصرالدین شاه را که برای جلب حمایت فرستاده بود نپذیرفت و در تلگرافی به شاه گوشزد کرد که اگر امر میرزای شیرازی در مورد دخانیات اجرا نشود، ما خودمان اقدام خواهیم کرد.
ابراهیم تیموری در کتاب تحریم تنباکو نقش این مرجع بزرگ دینی را در آن جریان چنین تبیین کرده است. «وقتی خبر حرکت نمایندگان رژی به تبریز رسید چون در تهران سر و صدای مردم بلند شده و مخصوصاً انتشار یافته بود که میرزا محمدحسن شیرازی نامه ای به ناصرالدین شاه نوشته و دادن انحصار توتون و تنباکو را به خارجی ها بر خلاف مذهب دانسته،مردم دکان ها را بسته و در اطراف میرزا جواد آقا جمع شدند و در حدود بیست هزار نفر مسلح هم خود را برای مقابله با هر پیشامدی حاضر نمودند و آگهی های کمپانی را که به در و دیوار چسبانده شده بود، پاره و به جای آنها نوشته های زننده ای بر ضد کمپانی و طرفداران آنها منتشر کردند و چند نفر ایران را که برای تهیه وسائل، از طرف کمپانی در تبریز بودند، تهدید به قتل نمودند.»
علامه محمدعلی مدرس تبریزی نیز در ریحانه الادب در خصوص ایشان مینویسد: «حاج میرزا جواد بنمیرزا احمد، از اعاظم علمای امامیّه آذربایجان، اوایل قرن چهاردهم هجرت، علاوه بر مراتب علمیّه، در اصول سیاست هم نابغه عصر خود بود. در فطانت و ذکاوت و سخاوت و شهامت وی نوادر بسیاری منقول است. بعد از وفات برادر والاگهر خود حاج میرزا باقر مجتهد، ریاست مطلقه علمیّه که توأم با نفوذ و اقتدار بینهایت بوده، بدو منتهی شد و لفظ مجتهد در صورت اطلاق و نبودن قرینه بدون متصرف میباشد. سالیان دراز با نفوذ تمام، حامل لوای ریاست تامّه بوده و کارهای مهم بسیاری را با کمال شهامت و موفقیت از پیش برده است. در نزد امرا و حکام و درباریان و طبقات متنوعّه ملّت با تمام احترام و عزّت زیسته، بلکه در اثر وجهه ملی فوق العاده که داشته امرا و حکام وقت از وی ترسناک و اندیشناک بودند، اوامر و احکام او را با کمال تذّلل قبول و اجرا میکردند و اصلاً قدرت ردّ آن ها را نداشتند. در تنفیذ حکم میرزای شیرازی که در حرمت استعمال دخانیات صادر بوده، شهامت بی نهایت به خرج داد.»
اولین سندی که در مرکز اسناد و کتابخانه ملی شمال غرب نگهداری میشود نامه علمای تبریز به میرزای شیرازی در خصوص حرمت مصرف تنباکو است. این نامه بعد از نامه میرزاعلی اکبر فال اسیری به میرزای شیرازی بوده است. متن آن چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حجه الاسلاما ادام الله تعالی ظلکم العالی در باب دخانیه حکمی از حضرت مستطابعالی انتشار یافت که تصریح بحرمت آن فرموده بودید ولی ترخیص آن را معلق برفع امتیاز فرمودهاید چون مقصود از رفع مشتبه بود و فعلا بجهت انتشار بعض اخبار برفع و وصول پاره تلگراف و غیرها در اطراف تکلیف مشتبه و امر متشابه است مستدعی چنان است که تکلیف فعلی عموم مکلفین را معین و مناط رخصت را مقرر فرمایند تا اطاعت شود و بر تقدیر بقاء حکم منع آیا استعمال دخانیاتیکه ملک خود شخص است و در دست فرنگی نیامده جایز است یا خیر با شرایط رفع امر عالی مطاع مطاع مطاع.
بسم الله الرحمن الرحیم بلی حکم بحرمت کردهام چنانکه انتشار یافته و مراد از رفع امتیاز که معلق علیه رخصت است رفع ید فرنگی است از دخانیات بالمره در داخله و خارجه و چون اعتماد از تلگرافات مرتفع شده مادام که بنحو مذکور بر خود حقیر رفع محض نشود و مطمئن نشوم و خود اخبار ننمایم به رفع حکم منع موجود و اجتناب لازم و رخصت نیست هر چند مأخوذ از فرنگی نباشد.حرره الاحقر محمد حسن الحسینی
بسم الله الرحمن الرحیم سواد مطابق اصل بخط و مهر احقر محمد حسن الحسینی است
اثر مهر:عبده محمد حسن الحسینی
سند دیگری که در این مرکز نگهداری میشود اعلان اداره انحصار دخانیات شاهنشاهی ایران است. این اعلان نشان از عجز دولت حاکمه در برابر اعتراض مردم بوده و مواردی که به ظاهر امتیاز محسوب میشود به مردم گوشزد شده است. این اعلان بعد از انتشار و نصب در دیوارهای شهر تبریز توسط مردم کنده شده و ازبین رفت.
متن آن چنین است:
اعلان اداره انحصار دخانیات
چون دولت ابد شوکت علیه قاهره محض حفظ منافع مملکت و ازدیاد مداخل دولت اداره دخانیات تمامی مملکت ایران رابعهده یک کمپانی معتبر با مکنتی محول فرموده و چون اغلب مردم مقصود و منظور این اداره را درست نفهمیده اند لازم شد که مقاصد اینکار را مشروحا در نظر آنها مکشوف داریم تا از فوایدی که برای عموم اهالی منظور است مخبر شوند.
اولا از تشکیل این کمپانی ابدا به زارعین توتون و تنباکو خسارتی وارد نخواهد آمد و علاوه بر این زارعین از هر جهت آسوده و منتفع خواهند بود زیرا که این کمپانی محصول آنها را به قیمت حقیقی خریداری نموده و وجه آنرا نقدا خواهد پرداخت و از برای اجرای این عمل مبلغ گزافی وارد مملکت خواهد کرد که سبب تمول و گشایش امور زارعین که در حقیقت شایسته رعایت هستند خواهد شد. سابق بر این رسم چنین بوده که زارع برای ادای مالیات یا از برای خرید بذر و سایر اخراجات زراعتی قبل از وقت محصول خودشان را به قیمتی نازل سلم کرده مبلغی میگرفتند من بعد از روی تحقیق زارع وضعش در اینباب بهتر از سابق خواهد بود زیرا که این کمپانی به مجرد اطمینان از طرف رعیت مبلغی به رسم مساعده بشروط سهلی به آنها خواهد داد و اکنون با همراهی دیوان اعلی مشغول تعیین این فقره میباشند. ثانیا فروشندگان توتون و تنباکو از این کمپانی منتفع خواهند شد زیرا که این کمپانی توتون و تنباکو را بعد از آنکه قابل استعمال نمود بواسطه آنها به مشتریان خواهد فروخت و فروشندگان در عوض این خدمت و زحمت حق السعی بسیار خوبی نسبت به فروشی که میکنند خواهند برد. ثالثا صرف کنندگان توتن و تنباکو از این وضع جدید بطور یقین خشنود و خرسند خواهند بود. زیرا که کمپانی توتن و تنباکو را بدون آنکه مخلوط و مغشوش و مرطوب کند قابل استعمال نموده و در جعبه و کیسه و گیر و آنکه که که جنس و درجه و مقدار و قیمت بر روی آنها نوشته شده است خواهد فروخت مثلا با وضع حالیه کسیکه میل کند تنباکوی اعلای شیرازی استعمال نماید و به نوکر خود امر مینماید که تنباکوی یک من هشت قرانی ابتیاع کند از کجا بداند که همان تنباکوی هشت قرانی برای او ابتیاع شده اما با وجود اداره کمپانی بهر مبلغ هر جنس تنباکو یا توتون شخص مایل باشد مسلما بدون تقلب و تعدی به قیمت مشخص تحصیل خواهد کرد من جمله یکی از تعرضات مردم این است که تنباکو و توتون بدست خارج مذهب ساخته میشود این خیال بکلی خارج از صحت است زیرا که خیال اداره در ساختن و حاضر کردن تنباکو و توتون اینست که تمام بدست اهالی مسلمان این مملکت بوده باشد دیگر اینکه میگویند این اداره مملکت را مملو از فرنگی خواهد کرد و حال آنکه مقصود ما اینست در تمام ادارات هر قدر ممکن است اهل مملکت را بکار مشغول داریم فقط چند نفری فرنگی که علما ربط از اداره اینکار دارند ازوما بکار گیریم و اگر این امر بکلی باشخاص بی تجربه واگذار شود هرقدر زرنگ و هوشمند باشند منجر به خرابی خواهد شد در اینخصوص زیاده بر این حاجت بنگارش نیست برای رفع توهم و قطع خیالات واهی مردم و از برای تحقیق اینمطلب که در اعطای این امتیاز اعلیحضرت همایونی عین فایده و رفاه حال رعیت را منظور فرموده اند بیش از این لازم باظهار نیست هرکس مایل باشد که تحصیا اطلاعات کافیه مفصله نماید زحمت کشیده به اداره مرکزیه واقعه در دارالخلافه آمده مستقیما با رئیس اداره گفتگوهای لازمه را بنماید رئیس اداره با کمال میل حاضر است که جواب صحیح مسکتی به آنها بدهد.
انستین رئیس کل اداره انحصار دخانیات شاهنشاهی ایران فی دهم شهر ذی القعده الحرام سنه ۱۳۰۸
مؤخره:
جنبش تنباکو از آنجا که شکستپذیری شاه را برای نیروهای مختلف اجتماعی که در یک همارزی و اتحاد درخشان قرار گرفته بودند علنی کرد، منجر به همهگیر شدن «فکر مشروطه» شد و پس از قرنها حکمرانی نیروهای مطلقگرا بر کشور نهایتاً در آن لحظه تاریخی بخشهای مهم و تاثیرگذاری از نیروهای اجتماعی ایران با این واقعیت مواجه شدند که صورت دیگری از حکمرانی نیز امکانپذیر است. امروزه همهی پژوهشگران تاریخ مشروطیت این پیروزی را مقدمه نهضت مشروطیت میدانند. از جمله، احمدی کسروی دربارهی این پیروزی بزرگ مینویسد: شاه ناگزیر گردید با کمپانی گفت وگو کند و با پذیرفتن پانصدهزار لیره تاوان، امتیاز را به هم زند. این کار در دی ماه ۱۲۷۰ شمسی (جمادی الاول ۱۳۰۹ قمری) بود. آن پانصدهزار لیره را از بانک شاهنشاهی که تازه بنیاد یافته بود گرفته و به کمپانی دادند و این نخستین وام ایران بود. این را می توان نخستین تکانی در توده ایران شمرد و باید در تاریخ یاد آن بماند. ناظم الاسلام کرمانی هم در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان می نویسد: با قیام برضد قرارداد رژی] ملت ایران به خود آمده و اندکی رو به بیداری کرد، چه از ارتفاع امتیاز رژی، ملت ایران دانست که می شود در مقابل سلطنت ایستاد و حقوق خود را مطالبه کرد.
شهید مدرس نیز دربارهی جنبش چنین اظهار نظر نموده بود: «این واقعه تاریخی، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت… استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمیرسید… واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و به طور طبیعی از زلزله شدیدی که متعاقب آن بایستی به وقوع بپیوندد، باخبرشان نمود.»
براون معتقد است که «شورش مردم علیه امتیاز توتون و تنباکو که منتهی به موفقیت ایرانیان گشت، مرحله مهمی در تاریخ ایران به شمار میرود.» وی تصریح میکند: «جنبش تنباکو در حقیقت مبدأ نهضت مشروطیت محسوب میشود.»
پیروزی قاطعانه جنبش تنباکو همچنین سه موضوع را روشن کرد، اول اینکه روشنفکران به عنوان تئوریسینهای مشروطهخواهی و قانونگرایی نقش چشمگیر خود در تحلیل مسائل جاری سیاسی به منظور روشنگری به رخ کشیدند و جایگاه خود را در افکار عوام و خواص تثبیت کردند. پس از آن روحانیت خود را به عنوان کاندیدای اصلی رهبری جنبشهای اجتماعی اپوزیسیون معرفی کرد. نقش روحانیون در بسیج تودهها و کشاندن آنها به خیابان و ایجاد اعتصاب و تحصن و بستنشینی بسیار میخکوبکننده بود. اهمیت امضای رهبری فرهمندی همچون میرزای شیرازی به اندازهای والا بود که عدهای از مخالفان شاه درصدد جعل آن برای برانگیختن تودهها به منظور رسیدن به «خیر جمعی» بودند. میرزا آقاخان کرمانی در نامهای به ملکمخان بعد از پیروزی جنبش تنباکو ماجرای تلاشها برای «جعل احکام» را افشا میکند: «چند نفر در این خیال افتادهاند که در خصوص مسالهای دیگر استفتایی از جانب میرزا بنمایند و بعد از آن، مهر را به کاغذ دیگر نقل داده، فوتوگراف کنند. مضمون آن اینکه مالیات دادن به این ضلمه جباره ما بعد از این حرام و گناه کبیره و اعانت بر اثم (گناه) عظیم است.»
این متن نشان از دو چیز دارد، اول اینکه پیروزی جنبش تنباکو تا چه حد مخالفان را به صرافت انداخته بود که جنبشهای دیگری همچون جنبش «عدم پرداخت مالیات» را برای تضعیف هرچه بیشتر حاکمیت به راه بیندازند و دو اینکه نقش روحانیون در ایجاد هرگونه جنبشی تا چه اندازه حیاتی به نظر میرسیده است که آنها در پی یافتن راهی برای جعل امضای میرزای شیرازی بودند. میرزا آقاخان کرمانی در نامه به ملکم استدلال مخالفان برای جعل امضای مرجع تقلید بزرگ شیعیان را چنین بیان میکند: «میگویند اصل عمل موجب خیر عامه و مطابق وجدان حقیقی است، صورت آن حیله شرعی باشد چه ضرر دارد و مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین.»
جنبش تنباکو به غیر از اینکه نقش روشنفکران در تعیین مسائل قابل منازعه و رویارویی در عرصه سیاست و نقش روحانیت در خیابانی کردن این منازعات را علنی کرد، همچنین نشان داد این دست رویاروییها با حاکمیت بدون داشتن نیروی لجستیک قدر، یعنی طیف گسترده و زیادی از «فردهایی» که حاضر باشند به خاطر پیشبرد مطالبات جنبش هزینههای سنگینی مانند جان و مال را پرداخت کنند، امکانپذیر نخواهد بود. جنبش تنباکو همچنین نشان داد این نیروی اجتماعی آماده پرداخت هزینه و ازخودگذشتگی هر قدر بیشتر متشکل از گروههای مختلف اجتماعی و جنسیتی باشد، امکان پیروزی بیشتری نیز دارد. همارزی که در دهه ۱۸۹۰ میان روشنفکران، رهبران مذهبی و نیروهای متعدد اجتماعی متحد شده پدیدار شد در تاریخ ایران بارها تکرار شده و تاکنون رایجترین و در عین حال موفقترین الگوی مبارزات دموکراسیخواهانه ایران بوده است.
منابع:
در تدوین این مقاله از منابع ارزشمند زیر استفاده شده است:
۱- اصفهانی کربلائی، شیخ حسن، رساله دخانیه یا تاریخ وقایع تحریم تنباکو ، به کوشش رسول جعفریان، قم، انتشارات دفتر نشر الهادی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۷٫
۲- اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، روزنامهخاطرات ، ج/۹/۱۰ ، به کوشش ایرج افشار تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۷۷٫
۳- آدمیت ، فریدون، شورش بر امتیاز نامه رژی، تهران: انتشارات پیام ، ۱۳۶۰٫
۴- آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران، تهران: پیام، ۱۳۵۴٫
۵- آژند ، یعقوب، قیام تنباکو، تهران: انتشارات کتابهای شکوفه، ۱۳۶۷٫
۷- آبادیان، حسین، اندیشه دینی و جنبش ضد رژی در ایران، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۶٫
۸- الگار، حامد، دین و دولت در ایران ،(علما در دوره قاجار)، ابوالقاسم سری، چاپ دوم، تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۹٫
۹- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب. ترجمهاحمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی و لیلایی تهران، نشر نی، ۱۳۸۰٫
۱۰- بروان، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمه: مهری قزوینی، تهران: معرفت، ۱۳۳۸٫
۱۱- تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، تهران کتابهای جیبی، ۱۳۵۸٫
۱۲- زنجانی، محمد رضا، تحریم تنباکو، تهران: نمایشگاه کتاب، ۱۳۶۵٫
۱۳- شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت، قاجار، تهران: بهزاد ، ۱۳۸۷٫
۱۴- طباطبائی، محیط، نقش سید جمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، تهران.
۱۵- فوریه، سه سال دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۲٫
۱۶- کرمانی، ناظم الاسلام، مقدمه تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، ج/۱، تهران: نشر آگاه ۱۳۶۸٫
۱۷- کسروی، احمد، تاریخ مشروطیت ایران، تهران؛ انتشارات مجید، ۱۳۷۹٫
۱۸- لمبتون، آن. ک. س، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۰٫
۱۹- ملک زاده، مهدی، تاری انقلاب مشروطه ایران، ج/۱، تهران، کتابفروشی ابن سینا، ۱۳۳۱٫
۲۰-ملک آرا، عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران: انتشارات بابک، ۱۳۶۱٫
۲۱- مهدوی، هوشنگ، روابط خارجی ایران (از ابتدای دوران صفویه تاپایان جنگ دوم جهانی)، تهران: امیرکبیر ۱۳۷۷٫
۲۲- نجفی، موسی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران، چاپ اول تهران؛ انتشارات موسه فرهنگی پژوهش ، ۱۳۸۱٫
۲۳- نهاوندیان، محمد، پیکار پیروز تنباکو، تهران: انتشارات مخبر، چاپ دوم،
۲۴- نیکی، ر. کدی ، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران: کتابهای جیبی، ۱۳۵۸٫
۲۵- ولایتی، علی اکبر، نهضت فکری مشروطه، تهران: دفتر نشر فرهگ اسلامی، ۱۳۶۵٫
۲۶- محمود، م، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ۵ جلد، تهران: خودکار، ۱۳۳۲٫
۲۷- روزنامه اختر، سال ۹۰۱۷ جمادی آلاخر ۱۳۸۰ ، ش ۲۳٫
۲۸- هیجی، حکیم ملامحمد علی، رساله دخانیه، به اهتمام علی اکبر ولایتی.
۲۹- ایران پیش از انقلاب مشروطیت، ابراهیم تیموری، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۲۳۰ ـ ۲۲۷ ویژه مشروطیت مرداد ـ آبان، ۱۳۸۵٫
۳۰- اطلاعات سیاسی اقتصادی ویژه مشروطیت، تیر و آبان ۱۳۸۵، مقاله واژه مشروطیت عبدالهادی حائری.
۳۱ ـ نگاهی به جنبش مشروطه دوره اول «امانیه» محمود نجفی کارمند دانشگاه همبولت برلین.
۳۲- گزارش سیسیل وود (Sicil Wood) سرکنسول انگلستان در تبریز که شاهد عینی شورش بود. مورخ ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۵ م (۶ صفر ۱۳۱۳ هـ . ق)
۳۴-مجله گنجینه اسناد » پاییز و زمستان ۱۳۷۸ – شماره ۳۵ و ۳۶
۳۵-جواهری، مریم، نقش علما و انجمنها و احزاب دوران مشروطیت، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰