استاندار سال های 40 تا 43 آذربایجان شرقی جناب آقای علی دهقان مردی با سابقه در حوزه فرهنگ و معارف در گفتگویی با اقای مرتضی رسولی پور در خصوص خاطره سال هزارو سیصد و بیست و چهار میگوید:در یکی از روزهای بهار آن سال از کنسولگری روس تلفن کردند که « هاشم اف» رییس کنسول شوروی که از اهالی قفقاز بود به ادارة فرهنگ خواهد آمد.به هر حال « هاشم اف» آن روز آمد که مرا به رفتن به جمهوی خودمختار آذربایجان شوروی دعوت کند. وی گفت از طرف دولت شوروی شما را دعوت میکنم تا پانزده روز میهمان شوروی در آذربایجان باشید. در جواب گفتم بسیار علاقمند به این سفر هستم تا حداقل از مدارس باکو بازدید کنم ولی باید از مرکز اجازه بگیرم. گفت اجازه گرفتن لازم نیست، همة مدعوین در مرکز منتظر من و شما هستند که فردا حرکت کنیم. مقصود وی از مرکز، تبریز بود نه تهران. مقدمات قیام پیشهوری داشت در تبریز فراهم میشد . به هر حال فوری به وزارت فرهنگ تلگراف کردم. تلفن دایر نبود. جوابی به امضای مرحوم فیوضات معاون وزارتخانه رسید که در نزدیکی امتحانات ترک کردن محل ماموریت درست نیست، عذر بخواهید. در حالی که دعوت پانزده روزه بود و بیشتر از یک ماه به امتحانات مانده بود.به هر حال وقتی جواب را برای هاشم اف ترجمه کردم، ناراحت شد و خودنویسی که در دست داشت محکم روی میز کوبید به طوری که خودنویس شکست. وی گفت: ما میدانستیم « سن سیدضیانین قویر وغی سان» یعنی شما دم سید ضیاء هستید ولی نمیدانستیم این قدر جرات و جسارت دارید که دعوت رسمی دولت شوروی را رد کنید. در صورتی که من در عمرم نه سیدضیاءالدین طباطبایی را دیده بودم نه با نظرات وی موافق بودم. وقتی از هاشم اف جدا شدم در بیرون اتاق او با علی اکبر اف معاونش برخوردم. وقتی که دید برافروخته ام مرا به اتاق خود برد و گفت: آقای دهقان شانس یک بار در خانه آدم را میزند. چرا شما به شانس خود پشت پا می زنید. من توصیه میکنم تلگرافی که از وزارتخانه تهران برای شما رسیده زمین بگذارید و فردا با ما به شوروی بیایید و این قدر کنسول را هم ناراحت نکنید. روسها میخواستند مرا به عنوان وزیر فرهنگ دولت پیشهوری تعیین کنند.
عکس:آرشیو اختصاصی کریم میمنت نژاد
مراسم اعطای کلاه پرستاری به اولین دوره فارغ التحصیلان پرستاری تبریز توسط علی دهقان استاندار آذربایجان
@maymanatnezhad