منتخب مردم تبریز در شورای ششم، ثمرۀ ارتباط دوسویۀ مسئولان شورا و شهرداری با فعالان هنر نمایش را اصلاح جامعه می داند.
به گزارش صاحب دیوان به نقل از روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی، منتخب مردم تبریز در ششمین دوره انتخابات شورای اسلامی این کلانشهر اعتقاد دارد که مدیریت شهری و فعالان هنر نمایش ارتباط دو سویه ای باهم دارند و مادامی که این ارتباط برقرار باشد، نفعش را همین شهر و همین شهروندان خواهند برد و جامعه در مسیرِ درست، اصلاح خواهد شد.
«روح الله رشیدی» در گفت وگویی از مختصات این نسبت گفته که تفصیل آن در متن زیر آمده است:
شما دانش آموختۀ جامعه شناسی هستید، سابقۀ فعالیت فرهنگی در کسوت روزنامه نگاری را دارید و عضوی از خانواده بزرگ فرهنگی این شهر به شمار می روید و حالا هم با اعتماد مردم قرار است به عنوان منتخب شورای ششم در پارلمان محلی تبریز حضور داشته باشید. از دیدِ یک جامعه شناسِ مسلّط به حوزه فرهنگی بازگشایی تئاترشهر چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
هر بنا، مکان و فضای فرهنگی که به رشد فرهنگ و هنر و تعمیق و توسعۀ آن منجر شود، طبیعتاً ارزشمند است. باید توجه داشته باشیم که کاربری های موجود در شهر به خصوص کاربری های فرهنگی و هنری در میان مدت می توانند برکات خود را نشان دهند. وقتی در شهری با انواع استعدادها مواجه هستیم که به دنبال فرصتی برای بروز و ظهور هستند، طبیعتاً نیازمند زیرساخت هایی هستیم که به شکوفا شدن این استعدادها کمک کند. در تبریز با وجود گستردگی جمعیت و داشتن پیشینه ای غنی در حوزه فرهنگی و هنری به خصوص در رشته تئاتر، متاسفانه از نظر توسعه مکان های مرتبط با این هنر به ویژه در سطح حرفه ای، جایگاه خوبی نداریم و نتوانسته ایم این فضاها را توسعه دهیم.
کارکرد دیگر این است که هنر می تواند در اصلاح جامعه نقش آفرینی کند و متاسفانه در این حوزه هم ضعیف عمل کرده و از ظرفیت هنر برای تحقق این هدف به خوبی بهره نگرفته ایم. مصداق این ادّعا، مستقیم گویی یا درشت گویی هست که در جامعه بیداد می کند و این در حالیست که نسخۀ جایگزین این رذیلت های اخلاقی، استفاده از هنر است. من اعتقاد دارم که هنر و به خصوص هنر نمایش در چنین موضوعاتی فوق العاده تاثیرگذار است و اگر بتوانیم به زبان عامّه و به مسایلِ واقعی جامعه نزدیک شویم، برکاتش را در کوتاه مدت و میان مدت خواهیم دید.
در یک جمعبندی می توان گفت که بازگشایی «تئاترشهر»، هم به عمومی شدن هنر و تقویت نقش آفرینی هنر در اصلاح جامعه منجر خواهد شد و هم خواهد توانست به شکوفا شدن استعدادهای موجودِ تئاتری کمک کند و لذا افتتاح این مجموعه که به همت عزیزانِ فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت می گیرد، انشاءالله نقطه شروعی برای نهادینه شدن جایگاه هنر در شهرمان خواهد بود و به واسطۀ ذوق هنریِ هنرمندان خواهیم توانست مسایل جامعه را به درستی طرح کرده و در جهت حل و فصل مشکلات گام برداریم.
به ارتباط مدیریت شهری با هنر قائل هستید؟
سخت بر این باور هستم که مدیریت شهری و نهاد هنر رابطۀ دوسویه ای دارند؛ از یک طرف مدیریت شهری به عنوان متولی توسعۀ زیرساخت ها مکلف است امکان دسترسی به ابنیۀ فرهنگی و هنری را به تناسب و به عدالت برای همه شهروندان فراهم کند و از طرف دیگر نهاد هنر مستقیماً در خدمت مدیریت شهری است، به این معنی که پیامد هر فعالیت هنری خودش را در اداره شهر نشان می دهد و لذا عقل حسابگر و عقل مدیریتی اقتضا می کند حتماً به نهاد هنر ضریب دهد و شهر را با همۀ پیچیدگی ها و نیازهای متنوعِ انواع لایه های ساکن در آن به کمک قوۀ هنر و قابلیت های هنر مدیریت کند.
همه چیزِ شهر بتن نیست که بگوییم با علم عمران و علم بتن می توان شهر را اداره کرد بلکه لازم است بین نهاد مدیریت شهری و نهاد هنر رابطه ای وثیق و عمیق برقرار کنیم تا شاهد خدمات متقابل این دو نهاد به همدیگر باشیم. اشاره شد که مدیریت شهری مکلف به توسعه نهاد هنر و رفع نیازمندی های هنرمندان است و نهاد هنر این قابلیت را دارد که به عنوان بازوی اصلاحگر جامعه عمل کرده و نقش منحصربفرد خود در اصلاح فرهنگ عمومی را ایفا کند.
فکر نمی کنید ارتباطی با این ویژگی ها استقلال نهاد هنر را مخدوش کند؟
نگرانیِ بجایی است و باید همه مدیران شهری بدانند که نهاد هنر مستقل از مدیریت شهری بوده و مبتنی بر اندیشه، پیگیر مسایل واقعی مردم است.
شما که پیگیر تحقق مقوله عدالت در حوزه های مختلف هستید، فکر می کنید عدالت در حوزه فرهنگ و هنر از جمله زیرساخت های این عرصه چگونه قابل تحقق است؟ تلاش های مسئولانِ تصمیم گیر، باید چه سمت و سویی به خود بگیرد؟ به واقع، مطالبه مردم چیست؟
عدالت در حوزه های فرهنگ و هنری را در دو بُعد می توان مورد توجه قرار داد؛ یک بُعد، بُعد دسترسی عادلانه به امکانات فرهنگی و هنری است که متولیان امر از جمله مدیریت شهری باید قرار دادن عادلانۀ این امکانات در اختیار شهروندان را همواره وجهۀ همت خود قرار دهند. بُعد دوم مقولۀ عدالت در محتوای هنر و رویکردهای هنری است، مخصوصاً در جامعه ای مثل جامعه ما که قلّۀ رسالت هنر و هنرمند کمک به تحقق عدالت و قسط است. البته باید اذعان کرد هنری که رویکرد عدالت محوری داشته و معطوف به تحقق عدالت باشد، به رسالت خطیری که مورد اشاره قرار گرفت، پایبند خواهد بود.
در ارتباط با مطالبه مردم هم باید تاکید کنم که من مطالبۀ مردم در تمام ساحات و در تمام سطوح را معطوف به عدالت می بینم. مردم ما مردم ضدّ فساد، ضدّ تبعیض و ضدّ نابرابری هستند و دوست دارند ضدّیت با فساد، ضدّیت با تبعیض و ضدّیت با نابرابری را در تمام حوزه ها از جمله هنر هم ببیند. طبیعتاً اگر این مطالبات در هنرمندان و در آثار هنری متجلّی شود، مردم نسبت به آن هنرمند و آن هنر اقبال پیدا خواهند کرد و آن هنرمند و آن هنر را مورد حمایت قرار خواهند داد و به واسطۀ همین حمایت، اقتصاد هنر رونق خواهد گرفت.