دوشنبه, 5 آذر, 1403

بحران موزه‌ها در بحران كرونا

رفتار اين روزها با موزه‌ها رفتار عجيبي شده است. از سويي وزارت ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري آنها را در زمره تاسيسات گردشگري قرار داده و از آنجا كه تاسيسات گردشگري به رتبه مشاغل ضروري ارتقا پيدا كرده‌اند موزه‌ها نيز بايد هم‌رديف با مشاغلي كه با حيات و زندگي روزمره مردم سر و كار دارند باز باشند و خدمات‌رساني كنند، در مقابل ستاد كرونا از آغاز موزه‌ها را در رديف مراكز فرهنگي همچون سينما و تئاتر قرار داده و همچنان معتقد است اين اماكن در همان حوزه قرار دارند و بايد در شهرهاي نارنجي و قرمز بسته باشند. دوگانگي برخورد با موزه‌ها اين روزها خود را به شكل بلاتكليفي نشان داده و باعث شده است تصميمات در يك گردونه نامه‌نگاري اداري بلاتكليف بمانند در حالي كه در شرايط بحران نيازمند تصميم عاجل هستيم.
در ساير كشورها موزه‌ها نظير آنچه لوور انجام داده، با پذيرش بحران تلاش كرده‌اند راه‌هاي جايگزيني را ايجاد كنند؛ از خدمات‌رساني مجازي گرفته تا تقويت زيرساخت‌هاي ارتباطي خود يا بازديد با يك‌سوم ظرفيت. حال اين را مقايسه كنيم با وضعيت نوروزي موزه‌هاي‌مان كه شاهد آمار بازديدي بيش از حد ظرفيت آنها بوديم، به‌طوري كه در مجموعه‌هاي بزرگ نظير كاخ موزه‌ها به آمار چند هزار بازديدكننده در روز هم رسيد. متوليان هم خوشحال از اين وضعيت گمان مي‌كردند فتح و گشايشي در گردشگري و موزه‌ها به دست آورده‌اند بدون اينكه كسي به عواقب اين‌گونه رها كردن و آزاد كردن تجمعات در موزه‌ها بينديشند؟ از سوي ديگر آيا واقعا بايد به همه موزه‌ها يكسان نگاه كرد؟ آيا همه موزه‌ها به مثابه قطب گردشگري و در زمره تاسيسات گردشگري هستند و باز بودن آنها يك ضرورت است؟ بياييد از سوي ديگر به اين دو سوال هم پاسخ دهيم آيا باز بودن موزه‌ها در اين شرايط اگر باعث آسيب به تعداد محدودي از آدم‌ها شود ارزش دارد؟ همچنين با توجه به اينكه بخش قابل‌توجهي از موزه‌هاي كشورمان دولتي و حاكميتي هستند باز بودن موزه‌ها در ايام نوروز به نفع كدام حوزه بوده است؛ بخش دولتي يا بخش خصوصي؟ در نظر بگيريد كه بازديد گروهي از موزه‌ها در ايام نوروز هم ممنوع بوده است.چرا هنوز بعد از يك سال نمي‌توانيم راهكارهاي تازه، هماهنگ و ساماندهي شده‌اي براي مقابله با بحران كرونا در موزه‌ها داشته باشيم؟ چرا هنوز موزه‌هاي كشورمان رفتارهاي نويني چون خدمات‌رساني ديجيتالي را جدي نگرفته‌اند؟ چرا مراكز ستادي متولي اين حوزه نمي‌توانند تصميم‌گيري مستقلي براي حوزه تحت مديريت خود انجام دهند و اين را به متوليان تاسيسات گردشگري كه خارج از موزه‌ها و بيرون گود هستند واگذار مي‌كنند و در واقع نوعي رفتار رفع تكليفي در پيش گرفته‌اند، رفتاري كه باعث مي‌شود مقبوليت و پذيرش تصميم‌گيري تخصصي از دست برود و كارشناسان و گروه‌هاي مخاطب در مقابل تصميمات گرفته شده واكنش نشان دهند. موزه‌ها قرار بوده الگوي جامعه و نهادهايي اجتماعي باشند و هر نوع تصميم‌گيري درباره آنها نشان از نوع نگاه مديريتي به جامعه است، حال مي‌توان پرسيد كه اين بلاتكليفي تصميم‌گيري نهادهاي متولي مرجع درباره موزه نشان‌دهنده چه نوع شناخت، برنامه و تصوير از بحران و شيوه‌هاي مقابله با آن است.

رضا دبيري‌نژاد/منتشر شده در ص آخر روزنامه اعتماد ۱۴۰۰/۱/۱۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت