پنجره ارسی یکی از آرایههایی است که در گونههای مختلف معماری و بهخصوص در خانههای تاریخی از جایگاه خاصی برخوردار است. ارسیها علاوه بر کارکرد نورگیری در خانهها، در مقام عنصری هنری در زیباسازی فضـای درون و بیرون خانهها مؤثر هستند.
به گزارش صاحب دیوان به نقل از میراث آریا، شهر تبریز خانههای تاریخی زیادی با ارسیهای زیبا و طرحهای متنوع دارد. پنجرههای ارسی از دو جنبه کارکرد و تزئین در تعداد زیادی از خانههای مهم تاریخی به کار رفته است. بر اساس شواهد و اسناد موجود، تاریخ حضور این پنجرهها در ایران به دورۀ صفویه باز میگردد و استمرار و پیشرفت آن در دورههای قاجاریه و پهلوی بوده است. از شهر تبریز با توجه به وجود ارسیهای زیبا به عنوان یکی از مراکز ارسیسازی ایران در دورۀ قاجار یاد میشود، ولی عدم پژوهش مناسب و جامع برای شناخت ویژگیهای شکل، طرح و رنگ ارسیهای این منطقه، مانع از این ادعا میشود. به همین دلیل طرحها و نقشهای آن کمتر شناخته شده است.
در زمینه بررسی و شناخت ارسیها، منابع محدودی وجود دارد که بیشتر مربوط به شناخت ویژگی کلی ارسیها است. از این نوع نوشتهها میتوان به کتاب ارسی، پنجرههای رو به نور نوشته مهدی امرایی (۱۳۸۸) اشاره کرد که در آن به بررسی کلی پنجرههای ارسی از منظر پیشینه تاریخی، طراحی و نحوه ساخت، پرداخته شده است و مختصر نگاهی به ارسی در مناطق مختلف کشور دارد. همچنین مقاله سنندج، شهر ارسی از محمدابراهیم زارعی (۱۳۹۲) که در آن، تنها ارسیهای منطقه سنندج مورد بررسی و مطالعه قرار داده شده است و نیز مقاله مطالعه طرح ارسیهای کاخهای قاجاری تهران از نیلوفر علیپور (۱۳۹۰) که در آن ارسیهای موجود در کاخ گلستان از منظر طرح و نقش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نقوش اصلی به دست آمده از این بررسی، با سایر هنرهای دوره قاجار مورد مقایسه واقع شده است، شایان ذکر است.
همچنین باید به مقاله تمایز کیفی و کمی در سیر تحول ارسیهای قاجاری تبریز از محمد مدهوشیان نژاد و حجتالله عسکری (۱۳۹۵) که به بررسی و تطبیق ارسیها تبریز در سه دورۀ تاریخی در زمان قاجاریه پرداخته است، اشاره کرد. چندین پایاننامه نیز در زمینه پنجره ارسی تألیف شده، که از آن جمله میتوان به مطالعه طرح و رنگ پنجرههای ارسی خانههای قدیمی تبریز از نیلوفر علیپور (۱۳۸۹) و بررسی رفتارهای نوری شیشه در ارسیهای طنبی خانههای قاجار تبریز از آمنه منافی (۱۳۸۸) اشاره کرد.
پنجره ارسی
ارسیها به عنوان یکی از عناصر معماری ایرانی، در یا پنجره کشویی بالارویی است که به طور عمودی بالا و پایین برده میشود و عموماً درگاه آن رو به حیاط است (شفیع پور، ۱۳۸۵)، در لغتنامه دهخدا ارسی اینگونه تعریف شده است: «قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بر بردن و فرود آوردن است برخلاف درهای عادی که به یکسوی به دو سوی یمین و شمال باز و فراز شود. در که وقت گشادن بهسوی بالا کشند و گاه بستن فرود آرند. دری از اطاق که درگاه آن رو به صحن باشد و دارای چارچوبی بود که این در، در جوف آن حرکت کرده بالا و پایین رود» (لغتنامه دهخدا، ذیل «ارسی»).
محمد کریم پیرنیا نیز معتقد است که، ارسی اصطلاحاً به سرتاسر دیوار یک در و پنجرههایی گفته میشود که معمولاً اتاق را میپوشاند و از سقف تا کف یکپارچهاند و باز و بسته شدن آنها به صورت عمودی و بالا و پایین رو است (پیرنیا، ۱۹۲ :۱۳۸۱) در مورد تاریخ پیدایش پنجرههای ارسی در ایران نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضیها معتقدند که ساخت ارسی در کشورهای شرقی به ویژه در ایران، با ساکن شدن ارامنه در جلفای اصفهان در زمان شاه عباس صفوی رواج پیدا کرده است. چرا که در این دوره استفاده از شیشههای رنگی در پنجره متداول شده و ارسی با شیشههای رنگی در ساخت بناها به کار می رفته است.
به همین دلیل تاریخچه پنجرههای ارسی را تقریباً به دورۀ صفویه نسبت میدهند (علیپور، ۱۳۹۰) این پنجرهها که از اجزای اصلی معماری ایرانی در دورۀ صفویه، زندیه، قاجاریه و حتی پهلوی محسوب میشود، استفاده عمومی نداشته است، ولی در بسیاری بناها از جمله کاخها، برخی مساجد و حسینیهها و خانه کسانی که توانایی مالی داشتند، در زمره یک عنصر معماری دیده می شد. (زارعی ۱۳۹۰ ) و به نوعی دارای کاربرد توأمان عملکردی و تزیینی بودند.
در ساخت ارسیها، همواره سعی در بهکارگیری مواد و مصالح محکم و با کیفیت بوده است، چراکه قبل از نقش تزیینی این پنجرهها، جنبه کارکرد آنها در اولویت قرار داشت. با این وجود ارسیها همواره یکی از آرایههای تزیینی بنا محسوب میشدند. در ساخت تمام ارسیها دو عنصر یا مادە ثابت دیده میشود که چوب و شیشه است.
از چوب چنار به علت استحکام زیاد، دوام خوب و نیز معمولاً قابلیت اره خوری و پرداخت مناسب، بهره میبردند و در کارهای نفیستر از چوبهایی مانند گردو استفاده میکردند، همچنین در رنگبندی شیشههای ارسی سهم بیشتر را رنگهای سرخ، آبی و سبز، به عنوان رنگهای اصلی و پرکاربرد داشتهاند و رنگهای زرد و بنفش رنگهای فرعی و کمتر دیده شده هستند، گاه نیز در ساخت پنجرههای ارسی، برای زیباسازی بیشتر از عناصر تزیینی دیگر چون آینه و فلز استفاده میشد (کریمی، ۱۳۹۴).
نقوش و تکنیکهای به کار رفته در ارسیها عبارتاند از نقوش هندسی با تکنیک گره چینی و نقوش گردان با تکنیک قواره بری.
به تکنیک بکارگیری نقوش گردان و منحنی در ارسیها، قوارهبری میگویند و به تکنیک بکارگیری نقوش هندسی به شکل موزون و هماهنگ، گره چینی گفته میشود.
به همین دلیل مهمترین وجه تمایز تکنیک قوارهبری با تکنیک گرهچینی، در بکارگیری نقوش گردان و منحنی چوبی در قوارهبری به جای نقوش صاف و راست چوبی در گرهچینی است.
روند شکلگیری و اجرای این نقوش در طراحی سنتی نیز به صورت تکرار واگیره در پنجرههای ارسیها است.
با ترسیم یک واگیره و گسترش آن، میتوان به یک طرح کامل دست پیدا کرد. به هر کدام از این واگیرهها در ساختمان ارسی، مجلسی میگویند.
اصطلاحاً هر چه تعداد مجالس بیشتر باشد، ارسی پرکارتر به نظر میرسد (یوسفی، ۱۳۹۰).
ساختار اصلی ارسی از بخشهای مختلفی همچون، چهارچوب (بدنه ارسی، که تمام اجزا در آن جای میگیرد)، وادار (ستونهای عمودی در وسط چهارچوب)، روکوب (تخته ورقه شده که بر دو سوی وادارها با گل میخ نصب میشود)، لته یا لنگه (بخش متحرک ارسی که به صورت عمودی باز و بسته میشود)، پاخور یا پاشنه (قسمت پایینی و افقی چهارچوب)، پاطاق یا کتیبه (قسمت فوقانی و پرنقش و نگار ارسی) و شیشه تشکیل شده است.
فرم کلی پاطاق یا کتیبههای ارسی، بسته به شکل و اندازه ساختمان متفاوت است و به عبارتی میتوان گفت که شکل پاطاقها به نمای ساختمان و محل جایگیری ارسی بستگی دارد. از این رو کتیبه یا پاطاق را بسته به فرم آنها، در چهار دسته کلی مازه دار یا نیم دایره، جناغی، صاف یا مستطیلی، و نیم بیضی تقسیم میکنند.
ارسیها در مناطق مختلف ایران از نظر شکل، ساختار، نقش و انتخاب مواد اولیه، دارای اندک تفاوتهایی هستند که شاید بتوان این امر را نشأت گرفته از تفاوتهای مکانی، شرایط جوی، امکان دسترسی به مواد و مصالح و حتی سلیقه افراد در مناطق مختلف کشور دانست.
در شمال ایران (مانند گرگان) ساخت ارسی مانند دیگر نقاط کشور مرسوم بوده است با این تفاوت که به دلیل رطوبت هوای شمال از چوب درخت آزاد یا ازدار که مقاوم است و دوام بیشتری دارد استفاده میشد، ولی در مقابل در مناطق خشک جنوبی و مرکزی (ارسیهای اصفهان یا شیراز)، از چوب چنار برای کار گرهچینی استفاده میکردند و یا در مناطق غربی (ارسیهای سنندج) به خاطر وجود جنگلهای انبوه گردو، بیشتر از این چوب بهره میگرفتند چرا که از لحاظ دوام و خوشتراش بودن، چوب بسیار مناسبی محسوب میشد.
* گزارش از فتانه فلاحی، کارشناس ارشد هنرهای اسلامی، گرایش چوب