در اطراف حیاط بسته به نوع اقلیم منطقه و شرایط جوی محیط، قناصی زمین، توان مالی ساکنین بناها از دو جهت تا چهار جهت استقرار مییافت؛ اما به طور کلی در دو جبهه به عنوان عنصر فضایی اصلی مورد استفاده قرار میگرفت و نامهایی نیز برای آنها انتخاب نموده بودند. جهتی را که رو به جنوب بود و هنگام سرما بهرهگیری میکردند «آفتابگیر» مینامیدند و جهتی را که رو به شمال بود و در هنگام گرما استفاده میکردند «آفتاب کور» (نسار) نام داشت؛ پس خانه دارای یک بخش تابستاننشین و یک بخش زمستاننشین بود. معمولاً فضاهای اصلی مانند: تالار، ایوان، پنجدری و … در محور تقارن یعنی در همان ضلع اصلی بنا قرار میگرفتند. تقسیمبندی نما در بسیاری مواقع با اعداد فرد انجام میگرفت و فضاهای خدماتی در گوشۀ ساختمان و پشت فضای اصلی بودند. خانه در این دوره یک طبقه و در بسیاری موارد بخشی از آن در دو طبقه ساخته میشد که با توجه به درونگرا بودن بنا تمامی بازشوها به سمت حیاط بوده و بنا توسط دیوارهای بلندی احاطه میشده است و در ساخت خانهها، زیبایی همواره مدنظر معمار و صاحبخانه بوده است (نک. حق لسان و ایرانی و نیکنام، 1399).
معرفی ریز فضاها و عملکردهای خانههای قاجار-ورودی
تعداد زیاد فضاهای کالبدی در این دوره و ایجاد سلسله مراتب فضایی و ویژگی درونگرایی در خانهها، منجر به افزایش عمق فضایی شده و در نتیجه دسترسی بصری فضاها کمتر میشود و این امر باعث میشود که محرمیت افزایش پیدا بکند.
اغلب خانهها بهویژه خانههای توانگران دارای درآیگاه بودند. در واقع درآیگاه، قسمتی از ساختمان بوده که ورود و خروج به بنا از آن قسمت صورت میپذیرفت. ورودی خانه دارای مجموعهای از ویژگیها و نیز یک چهارچوب بوده و دور تا دورِ ورودیها بر خلاف سطح هموار سادۀ دیوارهای آجری، تزیین میشد. ورود مستقیم از آن قسمت به حیاط ناممکن بود و باید از قسمتهایی همچون پیشخوان (پیشگاه یا جلوخان)، سردر، درگاه، هشتی یا کریاس، و دهلیز یا دالان عبور میکردند تا به قسمت حیاط میانی وارد شوند و ورودی خانه، برای تأمین اهداف و حفظ سنتها آن خانه معماری خاص خود را به خدمت میگرفت.
اجزای ورودی:
پیشگاه خانه: در برابر سر در، سکو در دو سویی به نام پاخره دارد (معماریان، ۱۴۳:۱۳۹۷). هنگامی که شخصی با صاحبخانه کار داشته و نیاز به ورود به خانه نبوده، میتواند همان جا به انتظار نشیند. همچنین از این قسمت برای سوارشدن به پشت چارپایان نیز استفاده میکردند. در این بخش یک سردر نیز وجود داشته است.
سردر: هلال تزیینی روی در و تنها قسمت خارج از خانه است که اغلب کاشیکاری دارد و کتیبههایی از آیات قرآن بر آن نقش بسته است (کاتب، ١٣٨۶:١٧٠). سردر یا ورودی از اجزای مهم مسکن سنتی بوده است. تنها نقطۀ مشترکی که مسکن سنتی درونگرا با خارج از خانه داشته، سردر بوده و بهعنوان عنصر هویتدهنده نقش داشته است.
کوبه و حلقه: در بیشتر خانههای سنتی، درهای ورودی به صورت دولنگه و از جنس چوب ساخته شده بودند. درگاه اصلی خانه، «درسار» یا «درگیر» و اگر بزرگ بود، «دروازه» نام داشت؛ لذا هر لنگه دارای یک کوبه بود وبنا به نوشته اکثر معلمان و استادان رشته معماری کارکردش این چنین بوده که خانمها حلقۀ لنگه چپی را که تن صدای زیری داشت به صدا میآوردند و مردها کوبۀ لنگه راستی را که به شکل چکش نیز بود و تن صدای بمی هم داش، میکوبیدند البته به زعم نویسنده کتاب حاضر تمامی شواهد بر علیه این نظریه دیده میشود و استواری این فرضیه به کل فرو می ریزد.
– اینکه میدانیم در طراحی خانه های قاجار مسیر منتهی به درهای اندرونی و بیرونی ساختمان از هم مجزا بوده و در بسیاری از موارد به کوچه های متفاوتی باز میشوند.
– درب برخی اماکن از جمله کلیسای وانک اصفهان و درب ویژه مسجد بانوان میدان مقصودیه تبریز هم دو کوبه دارد در حالیکه صرفا زنان از آن تردد دارند.
– بسیاری از خانه های بزرگ و اعیانی قاجاری که درب هایشان یک کوبه ای هستند و بعضا دو کوبه هم شکل دارند.
– در فرهنگ زندگی دوره قاجار در شهرها بخصوص شهر تاریخی تبریز اصولا در روز مردی در خانه نیست چراکه مردها را با جوهر کاری آن ها قیاس میکنند حتی اگر مردی بیکار هم باشد صبح ها به تظاهر از منزل بیرون میزده تا همسایگان نگویند فلانی مرد خانه اش در خانه بیکار نشسته است.پس با این حساب وجود دو کوبه برای جنسیت های مرد و زن به هیچ عنوان متناسب با فرهنگ زندگی مردم نخواهد بود.
این موارد این فکر را در ذهن نویسنده حاضر ایجاد می کند که با عنایت به جمیع مثال های بالا احتمال دارد که این موضوع به کل اشتباه فهم و نقل شده و در طول زمان متواتر شده باشد.حدس من این هست که با توجه به فرهنگ مترقی مردم ایران در سبک زندگی اسلامی –ایرانی موضوع مربوط به تفکیک روز از شب باشد طوریکه روز ها از کوبه بزرگ که صدای بلند و کلفتی دارد و شب ها از حلقه که صدای رقیق و نازک و آرامی دارد استفاده میکردند چراکه در خانه های قدیم زندگی بصورت خاندانی بود و بزرگ خاندان در طنبی ساختمان زندگی میکرد و فرزندان و عروس و داماد ها در اتاق های جنبی حیاط و روزها با توجه به فراخی حیاط این خانه ها محل بازی و هیاهوی کودکان ساکن در این خانه بود و طبیعی می نماید که اگر ارباب رجوعی در مراجعه به درب بیرونی خانه از کوبه بزرگ استفاده نماید چراکه صاحب منزل در هیایوی کودکان صدای در را بشنود اما همین خانه وقتی چندین خانواده در آن در سکوت شب استراحت میکنند و احیانا مراجعه ای بوده باشد لازم نیست که کل اهل منزل با صدای بلند کوبه بیخواب شوند و صدای آرام حلقه میتواند صاحب منزل را به در بکشاند.
معتقد هستم همه المان های یک خانه قدیمی دیالوگ هایی دارد که بیانگر فرهنگ متعالی زندگی ایرانی را میتواند بسراید و نمایش دهد و این ما هستیم که گوش هایمان را بایست به شنیدن دیالوگ های واقعی این المان ها عادت دهیم و از افسانه هایی که ریشه در فرهنگ این زمین و این مردم ندارند پرهیز نماییم.شاید خواننده محترم سوال کند که تکلیف آن خانه هایی که تک کوبه ای هستند و یا کوبه های حلقه ای یکسان دارند چه میشود؟ که در پاسخ با فرض محکم میتوان بیان کرد که اکثر این نوع خانه ها از بزرگی وسعت برخوردارند و بیشتر متعلق به اعیان و اشراف بودند و با بررسی در کالبد این خانه ها میبینیم که اکثر این خانه های اشرافی در پشت هشتی یک اتاق سرایداری دارند که وظیفه مراجعه به در را بر عهده دارد و نیازی به کوبه هایی با صدای بلند نداشته اند.
هشتی: هشتی یعنی برجسته و بیرونآمده، و تنها جایی است که از منطقۀ بسته خانه بیرون میآمد و با خارج ارتباط داشت. کاربرد آن جهت ایجاد مکث، تقسیم فضایی و جهت انتظار بود. هشتی به لحاظ فرمی شامل ١- هشتگوش کامل ٢- هشت و نیم هشت ٣- نگینی ۴- کشکولی است (پیرنیا و معماریان، 1388: 372). هشتی یکی از عناصر توزیعی بوده و به عنوان یک فضای میانجی در درون و بیرون بنا عمل میکرده و به دلیل اینکه خانه دارای حریم شمرده میشده، هرگز از بیرون به یکباره نمیتوانستند وارد اندرون خانه شوند. هشتی دارای سقفی کوتاه بوده و یک منفذ کوچک نور در سقف گنبدی شکل آن وجود داشت، دیوار هشتی دارای طاق نما و سکو و چراغ دان بوده و اگر روی هشتی و در اشکوب دوم، اتاقی یا بالاخانهای بوده، پلکان آن از هشتی آغاز میشده. اتاق بالا خانه، «فروار» (بردار) نام دارد (معماریان، ١٣٩٧: ١۴٣).
دالان: ١- فضای سرپوشیده و کشیدهای که معمولاً معبر است. ٢- راستۀ کوتاه و باریک و سرپوشیده که معمولاً آغاز و انجام مشخصی دارد (حاجی قاسمی، ١٣٩۵:١٢). دالان یا دهلیز، راهرویی بوده که هشتی را به میانسرا میرسانده است.
میانسرا، حیاط:
هسته مرکزی خانه بوده، در مرکز محور تقارن خانه قرار داشته و فضاهایی در مجاورت خود داشته که وظیفۀ آنها، تأمین نور و آسایش ساکنان بوده و سطح آن را کمی از سطح زمین پایینتر میگرفتند. در وسط محوطۀ آن یک حوض و نیز باغچۀ گل و گیاه در اطراف حوض وجود داشته که منجر به خنکی هوا میشده و فضای دلنشینی را به وجود میآورد. در خانههای قاجار بسته به توان مالی و شخصیت اجتماعی ساکنان، از یک تا چند حیاط در داخل خانه تعبیه میشده و در صورتی که خانه چند حیاطه میشد، بدین صورت بوده است: حیاط اندرونی، حیاط بیرونی، حیاط طویله (بهاربند)، حیاط آشپزخانه، حیاط خلوت، حیاط نارنجستان.
حیاط اندرونی: «بخشی از خانه که مخصوص اهل خانه و محارم آن است» (حاجی قاسمی، 1395: 12). این حیاط در اصل بزرگ بوده و تناسبات آن هماهنگ با اتاقهایی که در پیرامونش قرار داشته، به دست میآمده و در خانههایی که حیاط بیرونی نداشتند، هر دو وظیفه را بر عهده میگرفته است. این حیاط منحصر به خانواده بوده و کسی حق ورود به آن را نداشت.
حیاط بیرونی: یا حیاط مردانه. این حیاط به نسبتاً کوچک بوده و وظیفۀ پذیرایی از میهمانان و مراجعین را بر عهده داشته است.
گودال باغچه: استفاده از این حیاط بیشتر به دلیل شرایط اقلیمی در نواحی مرکزی ایران بوده و در جهت تأمین هوای مناسب و دسترسی به آب قنات و معمولاً یک طبقه پایینتر از اتاق قرار میگرفته تا شرایط آسایش را فراهم نماید.
حیاط طویله (بهاربند): چون ساکنین خانه به طور معمول از گاو و گوسفند نگهداری میکردند، حیاطی را تحت عنوان حیاط طویله برای نگهداری از چهارپایان در فصل بهار ایجاد میکردند.
حیاط نارنجستان: این حیاط نسبتاً کوچک بوده و در آن مجموعهای از درختان مرکبات میکاشتند.
حیاط آشپزخانه: حیاط کوچکی بوده که در خانههای اشرافی بیشتر مورد استفاده بوده و محل استقرار آن کنار آشپزخانه بوده است.
همانطور که ملاحظه میگردد هر کدام از این حیاطها بسته به نوع اقلیم، شرایط مالی و ابعاد زمین ایجاد میشدند؛ اما دو حیاطاندرونی و بیرونی نسبت به بقیۀ حیاطها در اولویت قرار داشتند.
ایوان:
از مهمترین فضاهای زندگی در خانههای دوره قاجار بوده که نسیت به نوع اقلیم، در اندازۀ بزرگ و کوچک در نظر میگرفتند و کاربریهای مختلفی داشته است؛ از جمله به عنوان اتاقی در تابستان برای نشستن و استراحت و نیز به عنوان محلی برای پذیرایی از مهمانان، و خواب شبانه و بعد از ظهر کاربرد داشته است.
اتاق:
فضایی که در مجاورت حیاط قرار داشته و با وجود آنکه به عنوان یک فضای مستقل عمل میکرده، اما برای استفاده از نور، آب و هوا و چشمانداز به حیاط وابسته بود. اتاق خواب در این دوره کاربریهای متعددی داشته است. گاه بهاندازهای بزرگ بوده که برای پذیرایی از مهمانان کاربرد داشته و گاه فقط برای اهل خانه و محل خواب ایفای نقش نموده. بسته به نوع اقلیم، تعداد و ارتفاع آن متغیر بوده و نکتهای که آن خانهها داشته، نام هر اتاق است که از شمار درگاههایی که از آنها به میانسرا باز میشده، به دست میآمد و بر اساس دو محور اصلی و فرعی در کنار یکدیگر قرار میگرفتند. اتاقهایی که در محور اصلی قرار میگرفت، شامل سه دری، پنجدری، تالار (طنبی- شاهنشین)، تالار بادگیر، ارسی، بالاخانه، گوشوار، تختگاه و … بود و اتاقهایی که در محور فرعی قرار داشتند اتاقهایی بودند که در پشت اتاقهای اصلی قرار میگرفتند و اهمیت کمتری داشتند؛ مانند آشپزخانه، اصطبل، حمام و آبریزگاه که اینجا نقش هر کدام به طور مختصر توضیح داده میشود.
سه دری: اتاقی با قاعدۀ مربع یا مستطیل است که سه پنجرۀ قدی در کنار هم و رو به حیاط داشته و تناسباتش بر مبنای آنها شکل میگرفته و ورودی یا ورودیهایی داشت که در اضلاع طرفین آن بوده است (حاج قاسمی، ١٣٩۵:١۴) و در لغت به معنی غرفهای است که سه در داشته باشد. (لغتنامۀ دهخدا). کاربرد این اتاق میتوانسته برای اتاق نشیمن، خواب و یا صرف غذا باشد و به طور کلی بیشتر برای افراد خانواده کاربرد داشت. «ابعاد اتاق طوری بود که مقایسۀ آن کاملاً انسانی باشد (ملازاده و محمدی، 1386: 18).
پنج دری: اتاقی است که پنچ درب در یک سو دارد.(لغتنامۀ دهخدا). اتاق پنج دری نیز مانند اتاق سه دری بوده با این تفاوت که عملکرد آن رسمیتر و بیشتر به عنوان اتاق پذیرایی، ناهار خوری و اتاق تجمعات بوده و نسبتاً اتاق بزرگی در نظر میگرفتند که پنچ پنجره قدی در کنار هم و رو به حیاط در ضلع بزرگتر قرار میدادند.
اتاق اورسی: اتاقی است که پنجرۀ اصلی آن ارسی است (قاسمی، ١٣٩۵:١٢). پنجرۀ بازشوی آن بهصورت کشویی به سمت بالا بوده که به طور معمول با خود، تزیینات چوبی به همراه داشته و به لحاظ شکل و شمایل به صورت اتاق سه دری و پنجدری بوده و در صورتی که از این پنجره استفاده میکردند، نام ارسی به خود میگرفت. این اتاق برای مراسم خاص و میهمانهای خاص مورد استفاده قرار میگرفت.
تالار (شاه نشین ـ طنبی): به فضای بسته، مرتفع و مجللی میگفتند که دارای دهانۀ وسیعی با قاعدۀ مستطیل شکل بود که یک ضلع اصلی آن میتوانست رو به ایوان باز شود و یا مستقیم رو به حیاط باز قرار میگرفت. اگر در مقابل وجهی که رو به حیاط بود، ایوان قرار میگرفت، نام این اتاق طنبی میشد؛ اما اگر مستقیم به سمت حیاط باز میشد، نام شاه نشین را به خود اختصاص میداد. کاربری هر دو به عنوان فضای بزرگ برای تجمع مهمان و پذیرایی از آنان بوده و به عنوان رسمیترین مکان خانه نقش ایفا مینمود.
شکم دریده: این اتاق صلیبی شکل بوده و به آن تالار «چلیپا» نیز میگیرد و اگر در گوشۀ اين اتاق، اتاق دیگری در نیم طبقه ساخته میشد، اتاقِ طبقه بالاتر «گوشوار» نام میگرفت که با یک پنجرۀ ارسی به داخل فضای اتاق دید داشت. در مواقعی که مراسم برگزار میشد خانمهایی که در گوشوار حضور داشتند، میتوانستند نسبت به مهمانی تالار دید داشته باشند.
تختگاه:
فضایی برای استراحت در تابستان بود. این فضا تغییر شکل یافتۀ دالان یا دهلیز است و اغلب در دو طرف تالار پنج دری و سه دری قرار میگرفت. صاحبخانه در این قسمت تختی میگذاشت و ارباب رجوع را به حضور میپذیرفت.
اتاقهایی که در این قسمت مطرح شدند، دو فضای جانبی در کنار خود داشتند: 1- پستو: همانند یک انباری فضایی برای رختخواب و لباس بود. 2- طاقچه و روف: تقریباً همۀ اتاقها دارای طاقچه بودند. طاقچه در دیوار قرار داشت و بلندای آن تا جایی بود که دست به آن میرسید و روف به بالای طاقچه میگفتند و روی آن ابزار و وسایل زندگی را میگذاشتند که هر دو در داخل دیوار قرار داشتند.
به طورکلی اتاقها و تالارهایی که جزو ریزفضاهای دوران قاجار بودند در محور اصلی بنا قرار میگرفتند. علاوه بر اتاقها که در قسمت زمستان نشین (ضلع شمال) و تابستان نشین (ضلع جنوب)، فضاهایی نیز در قسمت زیر زمین وجود داشتند که این موضوع نیز با توجه به اقلیم منطقه طراحی میشد. فضاهایی که در آن بخش وجود داشتند؛ از جمله سرداب و حوضخانه، در محور اصلی بنا قرار داشتند.
حوضخانه:
زیرزمینی است که در آن حوضی برای سکونت تابستان وجود دارد (لغتنامۀ دهخدا) و بازشوهایی نیز به سمت حیاط داشته و از آن نور میگرفت و گاهی اوقات از خنکی فضا برای نگهداری مواد غذایی نیز استفاده میکردند.
سرداب:
خانهای را گویند که در زیر زمین باشد (لغتنامۀ دهخدا). این فضا اغلب در زیر تالار حوضخانه قرار میگرفت و در منطقۀ دشت مرکزی که بادگیر تعبیه میکردند در زیر اتاق بادگیر قرار میگرفت. در پشت فضاهایی که در محوراصل قرار داشتند، فضاهایی نیز در محور فرعی وجود داشت در حالی که از اهمیت کمتری برخوردار بودند از جمله آشپزخانه، مطبخ، آبریزگاه یا مستراح، بهار خواب و حمام.
مطبخ:
محل پختن آش و غذا (سلطانزاده، ١396: 13). مطبخ در خانههای اشرافی بهصورت فضایی معین وجود داشت و حتی گاهی حیاط مخصوص به خود را دارد. در اصل در مطبخ، بازشویی به سمت حیاط وجود نداشته و از طریق یک سوراخ در آسمانه به نام «هورنو» نورگیری صورت میپذیرفت و در کنار دیوارهای آشپزخانه کته ایجاد میکردند و روی آنها سکو تعبیه میکردند.
بهارخواب:
قسمتی از بام در مجاورت فضاهای بسته و مرتبط با آنها برای خوابیدن در فصل گرما.
حمام:
این فضا اصولاً در خانههای اشرافی وجود داشته و اگر در خانههایی با توان مالی پایین نیز در نظر میگرفتند، صرفاً یک اتاق کوچک تاریک را با همچنین کاربری لحاظ مینمودند؛ اما بهطور کلی یک حمام عمومی در هر محله وجود داشته تا افراد بتوانند از آن استفاده کنند و معمولاً اگر در خانهای حمام وجود داشت، در سطح پایینتر در نظر میگرفتند؛ دلیل این کار، زهکشی و سهولت در استفاده بوده است (نک. جانیپور، 1379؛ حاجی قاسمی، 1395؛ سلطانزاده، 1395؛ معماریان، 1384؛ کاتب، 1398؛ معماریان، 1398؛ کی نژاد و شیرازی، 1389؛ سنگری و عمرانی؛ 1385)
به تلخیص از کتاب معماری خانه های تاریخی سرخاب تبریز-کریم میمنت نژاد-فرانک و الهام کریمپور- انتشارات طحان 1403