به گزارش صاحب دیوان، در جوامع کهن که جامعه ما نیز یکی از آنهاست، تبعیض بین دو انسان به امری بدیهی تبدیل شده است و حتی کلیشه های تبعیض جنسیتی در آثار مختلف ادبی، هنری، باستانی و… جوامع مختلف به آسانی قابل مشاهده است و ما را اِلینه این روایت پرتکرار در جامعه کرده است.
در جوامع نوین و افکار جدید، این واقعیت پذیرفته شده است که نیرویی بنام زنان وجود دارد که نباید محدود بشوند و این انسانها نباید در جنس زنانه خلاصه بشوند.
وجود نگاه دو قطبی به زنان و مردان یکی از واقعیتهای موجود جامعه است که با اتخاذ و گسترش نگاه آندروژنی به انسان میتوان این دو قطبی را در جوامع اصلاح نمود. این نگاه کمک می کند که انسان بعنوان مجموعه ای که هم دارای ویژگیهای زنانه و هم ویژگیهای مردانه است، پذیرفته بشود. این دیدگاه موجب میشود که هیچ انسانی از باب جنسیت مورد ارزیابی و ارزش سنجی قرار نگیرد و انسان را از قید و بندهای جنسیتی برهاند. اگر انسان با تمام ویژگیهای درونی خود مورد توجه قرار بگیرد مساله کلیشه های جنسیتی خودبخود محو خواهد شد.
دخالت دادن خصوصیت های فیزیولوژیکی در اعمال محدودیت برای ایفای نقش های اجتماعی شاید درست نباشد، چرا که در سالهای اخیر کاملا در جوامع مختلف مشاهده شد که زنان علاوه بر ایفای وظایف سنگین مادری و همسری، هر زمانیکه در جایگاههای اداری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… قرار گرفتند، به شایستگی توانستند امورات را انجام بدهند. زنانی را که در موقعیت های ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت، نمایندگی مجلس، فرماندار، شهردار، شغل های نظامی و هنری و صنوف مختلف آزاد که در کشورهای مختلف جهان و ایران به ایفای نقش پرداخته اند، را میتوان بعنوان مثال ذکر کرد.
نوع نگاه زنان و مردان به یک موضوع، نباید از دیدگاه جنس خاص باشد، چرا که اگر از دیدگاه یک انسان به همان موضوع نگریسته بشود و خود را در جایگاه یک انسان فرض کند و نه در جایگاه یک جنس خاص، آنگاه اظهارنظری منصفانه و موضع گیری درستی در مورد مسائل خواهند داشت.
نگاه انسانی به افراد بر اساس ویژگیها، احساسات، حقوق و ارزشهایشان است و نه بر اساس جنسیت آنها، وقتیکه ما از منظر انسانیت به افراد دیگر نگاه می کنیم، اصول ارزشمندی مانند توجه، احترام، شناخت و همدلی اهمیت پیدا می کند و جنسیت فرد نقش اصلی را در این میان بازی نمیکند. این نگاه جنبه های دیگر شخصیت های آن فرد را بررسی می کند، در عوض نگاه جنسیتی به افراد بر اساس ویژگیهای جنسیتی و تفاوتهای جسمی آنها تاکید دارد.
این دیدگاه ممکن است به تبعاتی همچون تبعیض، استرس روانی، تبعیض در زمینه فرصت ها و تبعیض در جوامع و شغل ها منجر بشود، بنابراین ساختن یک جامعه خوشبخت و عادلانه، داشتن یک نگاه انسان محوری که والاتر از نگاه جنسیتی باشد را میطلبد. این نگاه میتواند به ارتقای ارتباطات انسانی، تنوع و احترام و همبستگی در بین مردم کمک کند و نسبت به انسان بعنوان یک موجود کامل و بیطرف نگاه بکند.
البته سطور فوق به معنی نفی ارزشمندیهای دیدگاه دو جنسیتی نمی باشد، در این مورد میتوانیم به سرخ پوستهای آمریکای شمالی اشاره کنیم که در دادگاههای قبایلی خود، بر وجود هر دو جنس بعنوان هیات منصفه اصرار داشتند و معتقد بودند که برای بررسی کامل یک موضوع حضور و وجود ذهن مردانه و زنانه مکمل یکدیگر میباشند، که حضور زنان و مردان در هیات های منصفه کشورهای غربی گُرته برداری از این الگو است.
محمدحسن کتابی