جمعه, 2 آذر, 1403

آذربایجان گهواره ادبیات کودک و نوجوان

وفور خلاقیت، نوآوری، امثال و حکم، قصه ها، افسانه ها، روایت گری موزون و مقفا و انواع لالایی های مادران، آذربایجان را به گهواره و مهد ادبیات اصیل و مانای کودک و نوجوان ایران زمین و بلکه فراتر از مرزهای جغرافیایی این حدود تبدیل کرده است.

ادبیات کودک ریشه در فرهنگ، آداب و رسوم کهن آذربایجانی ها دارد که نخستین جلوه های آن در لالایی ها، متل ها، چیستان ها(تاپماجا) و افسانه هایی است که بر زبان پدران و مادران جاری بوده و کودکان از شنیدن آنها لذت می برد و البته رشد اجتماعی خود را در همین ادبیات نانوشته جستجو می کند.

محققان و صاحب نظران حوزه ادبیات کودک و نوجوان معتقدند: کودک برای کسب تجارب جدید، یاد گرفتن توانایی های زبانی، بیانی و نوشتاری و هنری، کسب اعتماد به نفس و ارضای خواسته های ذهنی و عاطفی به ادبیات نیاز مبرم دارد و در تعاریف گوناگونی در این زمینه ارایه کرده اند که مهمترین آن هویت بخشی به شخصیت فردی و اجتماعی برای ترسیم آینده ای بهتر است.

ادبیات کودکان در اصل پیش نیاز و زمینه ساز ادبیات بزرگسالان است که هر گونه نقص و عجز در این حوزه می تواند کل سرنوشت جامعه انسانی را تحت تاثیر قرار داده و بی هویتی را به جامعه ای تزریق کند که از ادبیات کودک و نوجوان غفلت کرده است.

یکی از مهمترین سرفصل‌های دانش مردمی که مبتنی بر ادبیات شفاهی است، شیوه‌ها و سرچشمه‌های تعلیمی و تربیتی هستند که در این میان آذربایجان به دلیل ریشه های بسیار تاریخی و قدرت کلام نثر و نظم آن همواره در حوزه ادبیات کودک و نوجوان حرف های زیادی برای گفتن داشته و در این میان ادبا، شعرا، نویسندگان و فرهیختگان بیشماری را تقدیم این عرصه مهم کرده است که هر کدام گنجینه هایی در تاریخ فرهنگ و ادب ایران زمین بوده و آثار و تالیفات آنها هنوز خواهان و خاستگاه های بیشماری دارد.

چگونه اندیشیدن، زیستن و انتقال دانسته ها و تجربیات و سعادت در زندگی جمعی و فردی از جمله ویژگی های بارز و برجسته حوزه ادبیات کودک و نوجوان آذربایجان است که فرهنگ فولکلور از ستون ها و ریشه‌های ان به شمار می رود تا هر آنچه در قالب شعر، موسیقی و کلام محاوره ای از آن تراوش کند لاجرم بر دل هر کودک و بزرگسالی می نشیند.

در پهنه وسیع و پررنگ ادبیات، پرداختن به ادبیات کودک و نوجوان از شاخه های مهم و اساسی ادبیات به شمار می رود که در ایــن اندیشمندان، ادیبان و نویسندگان برجسته کهن دیار آذربایجان پایه های این رشته حیاتی را بنیان نهادند تا برای داشتن آینده ای روشن و توسعه یافته، تربیت درست و منطقـی کودکان با روش های علمی و پرورش توانایی های بیانی و نوشتاری و ارضای استعدادهای ذهنی کودک به ادبیات محقق شود.

آذربایجان و تبریز در تقویت و توسعه ادبیات کودک و نوجوان نقشی بی بدیل و تعیین کننده داشته است که در این میان چهره هایی تکرار ناشدنی چون میرزاعبدالرحیم نجارزاده تبریزی (طالب اوف)، ایرج میرزا، جبار باغچه بان و صمد بهرنگی با خلق آثاری کم نظیر پایه ادبیات نظم و نثر کودک را در کشور ایجاد و تنومند کنند.

هریک از این نویسندگان به فراخور شرایط و موقعیت زمانی خود هرچند برای کودکان و نوجوانان قلم فرسایی و برای رشد و بالندگی آنان تلاش کرده اند، اما در حقیقت آثار و تالیفات آنان به زبانی ساده و بی آلایش راه و رسم درست زندگی کردن و آزادگی را به تمامی گروه های سنی یاد داده است.

 سفینه طالبی یا کتاب احمد دارای مضامین اجتماعی، سیاسی، علمی و فلسفی برای کودک و نوجوان

“عبدالرحیم نجارزاده تبریزی” از جمله نخستین نویسندگان حوزه کودک و نوجوان در ایران است که نوشته های او افراد ۹ تا ۹۰ ساله را در بر می گرفت.

وی به سال ۱۲۵۰ هجری – قمری در محله سرخاب تبریز چشم به جهان گشود و در ۱۷ سالگی این شهر را به قصد تفلیس (مرکز گرجستان فعلی ) ترک کرد.

وی مردی فاضل، صاحب دانش و معلومات مختلف از جمله فیزیک، شیمی، نجوم و تاریخ جهان بوده و دارای چنان قلم شیوایی بود که از او بـه عنوان مهندس انشای جدید ایران نام برده اند و شاهکار ادبی این مرد اندیشمند تبریزی تالیف کتابی با عنوان ” سفینه طالبی (احمد) ” است که در آن با زبانی ساده با فرزند موهوم خود احمد گفت و گو و سخن می کند.

این کتاب در حقیقت کتابی آموزشی برای کودکان است که در ۲جلد تالیف شده است.

از طالب اوف تالیفاتی دیگری همچون نخبه سپهری، پندنامه و کتاب فیزیک نیز به یادگار مانده است که در اواخر عمر به کم بینایی دچار شده بود پس از ۷۸ سال زندگی در تمرخان قفقاز چشم از جهان فرو بست.

استاد شهریار در وصف طالب اوف چنین سروده است: در نثر نیز رهبر ما بود طالبوف / او نیز از نوادر اقلیم قاف بود

“مادر” از اشعار ماندگار ایرج میرزا در حوزه ادبیات کودک

” ایرج میرزا ” یکی دیگر از ادیبان و شاعران حوزه کودک و نوجوان ایران در آذربایجان است که در سال ۱۲۹۱ هجری – قمری در محله سیلاب شهر تبریز متولد شد و طبع شعری خود را از پدر و جدش که هر ۲ از شاعران این دیار بودند به ارث برده است.

وی در زمینه شعر نیروی خلاق خود را در خدمت آموزش و پرورش کودکان به کار گرفت و در آثار خود مهر به مادر، میهن پرستی، صداقت، پاکدامنی، توجـه به کار و زحمت و دوری از بدی ها و زشتی ها بیشتر پرداخت است:

شب ها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت / یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت / لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت

ایرج میرزا در آثار خود کار و زحمت را می ستاید و نوجوانان را به غنیمت شمردن عمر و دانستن قدر وقت فرا می خواند.

او علم و دانش را بزرگ ترین تکیه گاه انسان می داند:

روز که در آن نکرده ای کار / آن روز ز عمر خویش مشمار

سادگی از زیباترین ویژگی های آثار ایرج میرزاست، به طوری که اشعار او در اندرزهای ایرج و کودک نامه از روان ترین شعرهاست که در دل و جان هر کودکی می نشیند.

“جبار باغچه بان” مخترع مدرسه کودکان کر و لال در ایران

” جبارباغچه بان ” مبتکر و مخترع کتاب برای کر و لال های ایران، شخصیت برجسته ادبی، علمی و فرهنگی تبریز و آذربایجان که برخلاف طالب اوف و ایرج میرزا، در زمینه نوشتن کتاب، نمایش نامه، انتشار فصلنامه و سرودن شعر برای بچه ها خالق آثار بی بدیل است.

باغچه بان به سال ۱۲۶۴ هجری شمسی به واسطه شغل پدرش که از تبریز به ایروان (مرکز ارمنستان فعلی ) کوچ کرده بودند، در این شهر به دنیا آمد و به سال ۱۲۹۸ هجری شمسی به شهر و دیار خود تبریز بازگشت.

وی اولین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران است که با وجود دشواری های وسیع صنعت چاپ، کتاب های ویژه کودک و نوجوان را با نقاشی های خود به سـال ۱۳۰۰ منتشر کرد و به جرات می توان ادعا کرد باغچه بان پایه گذار ادبیان نوین کودکان در ایران است.

باغچه بان با تالیف کتاب “بابا برفی” که برنده جایزه بهترین کتاب کودکان و نوجوانان شده است، در قالب داستان و شعر احساسات پاک کودکانه را با مضامین و ارزش های انسانی در هم آمیخت.

وی اشعار خود را به دو زبان ترکی و فارسی سروده و رباعیات خیام را نیز به ترکی ترجمه کرده است.

زندگی کودکان، روش آموزش کرو لال ها، ترجمه آثار ترکی ناظم حکمت، پروانه نین کیتابی، بادکنک، درخت مروارید، عروسان کوه، رباعیات باغچه بان، من هـم در دنیا آرزو دارم، آدمی اصیل و خیام آذری از آثار قلمی باغچه بان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است.

وی موسس نخستین مدرسه برای کودکان کر و لال در ایران بوده و اختراع وسایل آموزشی برای آسان سازی تدریس دروس مختلف برای ناشنوایان، کشف خواص صوت ها و تقسیم بندی آنها، اخترع الفبای دستی و اختراع روش حساب ذهنی ناشنوایان به این مرد خستگی ناپذیر ” آذربایجان ” تعلق دارد.

 “صمد بهرنگی” قلب تپنده کودکان روستایی بود

“صمد بهرنگی” مهمترین، یکی از تاثیرگذارترین و از چهره های برتر نقد ادبی ایران که به سهم خود تحولی عمیق در زمینه ادبیات داستانی کودکان در ایران به وجود آورد و چون خود شغل معلمی داشت، اندوخته های علمی خود را با عمل همراه کرد.

وی به سال ۱۳۱۸ در محله چرنداب تبریز به دنیا آمد و پس از ۲۹ سال زندگی، نهم شهریور ۱۳۴۹ به دیار باقی شتافت.

بهرنگی در موضوع آموزش و تربیت کودکان به ویژه در روستاها اهتمام وافری کرد و با زبان کودکانه و ساده ترین شیوه مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به آنان آموخت.

داستان‌های صمد در حقیقت قصه رنج و درد و عذاب مردم اطرافش بود و او در خلوت خود بر این رنج‌ها می‌گریست، اما از شِکوه و ناله بی‌زار بود؛ صمد اهل دشمنی با آدم‌ها نبود، داستان‌نویس کودکان، مهربان‌تر از آن بود که از کسی کینه‌ای به‌ دل بگیرد و این ویژگی در تمام داستان هایش به عینه دیده می شود.

داستان هایی همچون اولدوز و کلاغ ها، اولدوز و عروسک سخنگو ، کچل کفتر باز، پسرک لبو فروش، افسانه محبت، ماهی سیاه کوچولو، پیرزن و جوجه طلایی‌اش، یک هلو هزار هلو، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری و کوراوغلو و کچل حمزه که همگی روایتی بی مانند از زندگی حزن انگیز بچه ها و محرومیت آنها و در عین حال ارایه راهکار برای تغییر وضع موجود است.

نگاهی به آثار بهرنگی همچون الفبای فارسی برای کودکان آذربایجان، فولکلور و شعر، افسانه‌های آذربایجان در دو جلد، تاپماجالار – قوشماجالار (مثل ها و چیستان ها)، پاره پاره، انشاء و نامه‌نگاری برای کلاس های دوم و سوم دبستان و آذربایجان در جنبش مشروطه، نشان از علاقه و عشق وافر او به آذربایجان و تربیت و آموزش اصولی کودکان براساس زبان، زندگی و فرهنگ بومی دارد.

بهرنگی را می توان نویسنده اختصاصی و قلب تپنده کودکان فرودست جامعه نامید که در تمام آثارش به فکر تغییر زندگی و نوع تفکر این بخش از جامعه بود؛ او در مقدمه‌ کتاب «اولدوز و کلاغ‌ها» از قول قهرمان داستان به خودش می نویسد: “قصه‌ مرا برای بچه‌هایی بنویسد که یا فقیر باشند یا خیلی هم نازپرورده نباشند. پس، این بچه‌ها حق ندارند قصه‌های مرا بخوانند: ۱- بچه‌هایی که همراه نوکر به مدرسه می‌آیند و ۲- بچه‌هایی که با ماشین سواری گران قیمت به مدرسه می‌آیند”.

قهر کودک و نوجوان از قصه ها و داستان های تاریخی و سرنوشت گذشتگان یکی از پاشنه آشیل های جامعه امروز ایران است که می تواند پایه های فرهنگ، ادبیات، هویت، سیاست و اجتماع کشور را نابود کرده و تاریخ سازی از سوی دشمنان را جایگزین آن کند.

پرداخت به ادبیات کودک و نوجوان جزو ضرورت های جامعه است که می تواند سعادت و توسعه فرهنگی را منجر شده و دریچه های نفوذ دشمنان به حوزه های هویتی جامعه را ببندد.

هجدهم تیر به عنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم کشور نامگذاری شده که مقارن با روز درگذشت “مهدی آذریزدی” نویسنده شهیر است و لازم است به همین مناسبت، نگرشی متفاوت به جایگاه تربیتی کودکان فراهم کرد تا زمینه های لازم و کافی برای داشتن نیروهای مولد و کارای سال های آینده کشور تضمین شود.

پیمان نامه حقوق کودکان که به سال ۱۹۸۹ میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پذیرفته شد بر مسایل اساسی و مهمی همچون رفع تبعیض، عدم ضرر رسانی و تامین حقوق کودکان تاکید کرده است اما آنچه در حال حاضر در نقاط مختلف جهان مشاهده می شود در تضاد با این پیمان نامه است.

 

منبع ایرنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت