شنبه, 3 آذر, 1403

نگاهی به زمین‌لرزه‌های تاریخی تبریز

قدیمی‌ترین زلزله تبریز که توسط مورخان ثبت شده است، مربوط است به سال 244 هجری قمری است.
در کتاب “روضات الجنان”، حافظ حسین کربلایی، وقتی درباره یکی از بزرگان تبریز به نام شیخ ابراهیم ابن یحیی جوینی صحبت می‌کند، این شیخ یکی از اکتاب تبریز است و در گورستان چرنداب دفن شده است و از پیروان بایزید بسطامی است. در شرح حال او این‌گونه می‌نوسد که روزی شیخ در خدمت سلطان العارفین بایزید نشسته بود، به یکباره پرنده‌ای بر لب دیوار می‌نشیند و آوازی می‌خواند و می‌رود.

بایزید به شیخ ابراهیم می‌گوید: شیخ متوجه شدی پرنده چه می‌گوید؟ شیخ می‌گوید خیر متوجه نشدم، بایزید هم می‌گوید پرنده گفت زمین لرزه تبریز را با خاک یکسان کرده، منتهی مسجد و خانه تو سالم است! شیخ می‌گوید الحمدلله که خانه من سالم است، بایزید نیز بسیار عصبانی می‌شود و می‌گوید تو چه مسلمانی هستی که به از دست رفتن جان و مال همشهریانت راضی هستی و در نهایت شیخ توبه می‌کند.
زمین لرزه بعدی تبریز که اطلاعات آن بیشتر از اشعار قطران تبریزی به دستمان رسیده است، مربوط است به سال 434 قمری. قطران در قصیده‌ای طولانی زمین لرزه تبریز را زمانی که خودش در این شهر می‌زیسته بیان کرده است.

نبود شهر در آفاق خوش‌تر از تبریز
به ایمنی و به مال و به نیکویی و جمال
خدا به مردم تبریز برفکند فنا
فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال

این زمین لرزه برمی‌گردد به زمانی که امیر وهسودان روادی و پسرش در تبریز حاکم هستند و این زلزله می‌آید و قطران ساکن تبریز است که از این زمین لرزه جان سالم به در می‌برد و این قصیده را می‌سراید. امیر وهسودان کسی است که مقبره چهار منار (دورد قبیرلر) در داخل بازار تبریز متعلق به اوست.
چهارسال پس از این زلزله ناصر خسرو به تبریز سفر می‌کند و وقتی از تبریز دیدار می‌کند، تعداد تلفات زلزله تبریز را در سفرنامه‌اش 40 هزار نفر می‌نویسد. مورخان دیگر این عدد را بسیار بزرگ‌تر نوشته‌اند، ولی به نظر می‌رسد آنچه که ناصر خسرو ذکر کرده معتبرتر است.
آخرین زلزله بزرگ تبریز که قدرت آن حدود 6/7 ریشتر بوده به سال 1194 قمری باز می‌گردد. در اکثر کتاب‌ها تاریخ این زمین لرزه را 1193 نوشته‌اند، این از آن بابت است که در آخرین روز سال قمری اتفاق افتاده است و از آن بابت است که بعد از اذان مغرب و عشا اتفاق می‌افتد و شروع روز در ماه‌های قمری بعد از اذان مغرب است، پس سال عوض شده بوده و مصادف شده با اول محرم اولین روز سال قمری و صحیح این است که گفته شود در اولین شب سال 1194 اتفاق افتاده است.
این زمین لرزه بسیار بزرگ بوده و ویرانی‌های بسیاری داشته است. در این زمین لرزه بناهای معروف و بزرگ تبریز از جمله شنب غازان و مسجد کبود و … با خاک یکسان می‌شود و از تبریز چیزی نمی‌ماند، جز بخشی از پایه‌ها و سردر مسجد کبود و بخشی از دیوار مسجد علیشاه که اکنون با عنوان ارگ علیشاه می‌شناسیم.
در این زمین لرزه حاکم تبریز نجف قلی خان دُنبلی است. نجف قلی خان در این زمین لرزه پسرش را از دست می‌دهد. باید بگوییم شهرسازی تبریز کنونی دورنمایی از ساخت و ساز نجف قلی خان پس از زلزله‌سال 1194 بوده است. او پس از این‌که از این زلزله جان سالم به در می‌برد، تصمیم می‌گیرد شهر را روی همان تبریز قدیم احداث کند و اولین قسمتی که احداث می‌کند مسجد جامع تبریز است.
او در هنگام ساخت مسجد جامع از چهار عارف و در برخی روایت‌ها از شش عارف نامی آذربایجان درخواست می‌کند که به مدت 6 ماه در گوشه گوشه این مسجد به عبادت مشغول شوند که پروردگار عالم این شهر را از بلای زلزله مصون دارد و در عین حال پایه‌های مسجد را بالا می‌برد و این مسجد را عمارت می‌کند.
او دیوار تبریز را مجدداً می‌سازد که بعدها به نام «باروی تبریز» شناخته می‌شود در ابتدای عمل برای بارو 8 درب در نظر می‌گیرد، بعدها درب ورجی هم به آن اضافه می‌شود که درب‌های 8 گانه تبریز اشاره به درب‌های هشت‌گانه بهشت دارد. نجف‌قلی خان به 3 صنف اجازه می‌دهد که در داخل بارو خانه داشته باشند تجار، علما و روحانیت و دیوانیان و اهل حکومت.
سایر مردم هر کدام به صورت اقماری به فاصله‌ای از مرکزیت شهر تبریز محلاتی احداث می‌کنند و هر کدام از این محلات با فاصله‌ای که از درب‌های بارو داشتند، برای خود گورستانی می‌سازند و بر اساس احترامی که به گذشتگان خود داشتند، اعتقاد داشتند که هر روز در مسیر رفت و آمد به بازار برای رفتگان خود فاتحه‌ای بخوانند.
نجف قلی خان باروی تبریز را بسیار با دقت می‌سازد. همه دروازه‌ها را با یک سبک معماری واحد و بسیار زیبا بنا می‌کند و در پیشانی هر کدام یک سنگ مرمر تعبیه می‌کند که سرگذشت زلزله تبریز و همت نجف قلی خان را به صورت ابیات شعر در پیشانی‌ها نصب می‌کنند.
حاجی بابای همدانی شاعر وقت زمان اشعار این کتیبه‌ها را می‌سراید در دو طرف این کتبه دو سنگ‌نگاره از شیری که با زنجیر به درخت سرو بسته شده است که این درخت در ایران نماد جاودانگی است که شاید با این تمثیل هم قدرت تبریز نشان داده و هم جاودانگی آن آرزو شده است. دو مناره کوچک نیز با کاشی‌کاری‌های کبود رنگ منقش شده بود که در بالاسر دروازه‌ها قرار می‌گیرد و در بیرون دروازه در کنار هر درب یک کاروانسرا و یک حمام بنا می‌شود که به مجموعه دروازه و حمام و کاروانسرا عناصر دروازه‌ای گفته می‌شود.
بخش‌های دیگری از این شهرسازی بعدها با آمدن عباس میرزا به تبریز اضافه می‌شود، همچون خیابان راسته کوچه و تغییراتی در معماری و شهرسازی شهر تبریز اتفاق می‌افتد.

کریم میمنت‌نژاد، پژوهشگر تاریخ تبریز

منتشر شده در شماره چهارم ماهنامه نصر آذربایجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت