به گزارش صاحب دیوان و به نقل از خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «تاریخ نهب تبریز» از مؤلفی ناشناخته با تصحیح سیدسعید میرمحمدصادق از سوی نشر سنگلج منتشر شد.
این کتاب پس از مقدمه مصحح به نویسنده کتاب، عنوان کتاب، مشخصات نسخهها، سپاسگزاری، تاریخ نهب تبریز، ذکر دارالسلطنه تبریز و اشعار پیغامبران از حالت عمارت و رونق به خرابی، ذکر سبب واقعه هایله و اختلاف آرای خلایق در بیان موجب آن، ذکر ابتدای واقعع، هایله و تفاصیل احوال آن از نهب و قتل و اسر و غیرها، حکایت، نمایهها و کتابنامه اختصاص دارد.
این کتاب افزون بر ارزش تاریخی، در حوزه جغرافیای تاریخی نیز ارزشمند است و خواننده را از نام محلات قدیمی شهر تبریز و دروازهها و مساجد و نیز برخی رجال آن آگاه میکند و نیز از رویکرد مردم در مواجهه با حملات خارجی نکات سودمندی دارد.
از جمله تیرهروزیهای مردمان پاک و سربلند ایرانزمین، حمله وحشیانه و لشکرکشی خونین توقتمیشخان، ملقب به ناصرالدین غازی نواده باتو پسر چنگیز از خانهای دشت قپچاق به شهر تبریز در ذیقعده سال 878 قمری در روزگار حکومت جلایریان است. پس از آنکه تیمور گورکانی قدرت خود را در ورارودان تثبیت کرد و پیش از آنکه نخستین یورش و لشکرکشی سراسری خود را به ایران آغاز کند، توقتمیشخان چند بار سفرایی نزد سلطان احمد جلایر فرستاد و از او خواست تا برای رویارویی با تیمور با هم متحد شوند؛ آخرین فرستاده او قاضی سرای از بزرگان دشت قپچاق است. او که برای دیدار سلطان احمد به بغداد رفته بود، به سبب بیحرمتی سلطان احمد، نهتنها سفرش نتیجهای نداشت، بلکه بهانهای برای حمله توقتمیشخان به تبریز شد.
توقتمیشخان که همزمان با رفتن نمایندهاش به بغداد، پنجاه هزار سپاهی را در دربند مستقر کرده بود، پس از بازگشت قاضی سرای و شنیدن گزارش او، افزون بر پنجاه هزار سپاهی مستقر در دربند شروان، چند ده هزار نفر دیگر را به همراه دوازده شاهزاده از نوادگان جوجی به سردار بیگ فولاد و امرایی همچون داود بیگ، عیسی بیگ، یغلی بیگ، قزانچی، بکای اغلن و بخشی خواجه در ذیقعده سال 787 از دربند شروان راهی تبریز کرد.
در این زمان امیرولی استرآبادی که پس از شکست از تیمور در استرآباد به نزد سلطان احمد جلایر آمده بود، از سوی او حکومت تبریز را در دست داشت؛ او که توان پایداری را در خود نمیدید، از شهر فرار کرد؛ اما تبریزیان برای حفظ ناموس و فرزندان یکهفتهای مقاومت کردند. سرانجام مقاومت و دفاع تبریزیان شکسته شد و با ورود سپاه او به شهر، هر که را یافتند اسیر کردند و پیر و برنا را درهم مأخوذ و گرفتار ساختند، پرده عصمت دوشیزگان را دریدند، قندیلهای مساجد را شکستند و محرابها را میانداختند و…
بنا به گفته نویسنده گمنام این رساله، قریب دو هفته و طی دو مرحله یورش به شهر، حدود ده هزار نفر کشته و صد هزار نفر اسیر شدند. از نام و احوال نویسنده این رساله اطلاعی در دست نیست؛ او این متن را به نام امیر شجاعالدین عادل بهادر نوشته است. آنچنانکه او در ابتدای کتاب مینویسد جمعی از دوستانش به دلیل آنکه او در صنعت انشا تبحر دارد، وی را تشویق میکنند که درباره واقعه تبریز و آنچه مشاهده کرده است بنویسد. نویسنده با نقل آیات و احادیث، از نگاه دو گروه علمای شریعت که باور به علامات قیامت داشته و علمای ظاهر که بروز این حادثه را در ظلم و عدوان و فسق و طغیان قلمداد کردهاند، خواننده را از منظر و برخورد علمای دین در این زمان با این رخداد آگاهی میکند.
اصل این کتاب که دو نسخه از آن موجود است، در شهر مدینه منوره در کتابخانه عارف حکمت در مجموعه مکتبه ملک عبدالعزیز سعودی است.
نشر سنگلج کتاب «تاریخ نهب تبریز» از مؤلفی ناشناخته را با تصحیح سیدسعید میرمحمدصادق در 107 صفحه با شمارگان 300 نسخه و قیمت 90 هزار تومان منتشر کرد.