باسکرویل در دهم ماه آوریل 1885 در ایالت نبراسکا آمریکا چشم به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی خود را نیز در کالج همین ایالت به پایان رساند. در سال 1903 وارد دانشگاه پرنستن شد و پنج سال در آنجا به تحصیل پرداخت و در پاییز سال 1907 به عنوان معلم تاریخ به مدرسه آمریکایی تبریز با عنوان «مموریال» وارد شد. او با سید حسن شریف زاده، از معلمان این مدرسه و از خطیبان مبارز دوران مشروطه، روابط دوستانه ای برقرار کرد. این جوان سرشار از شور زمانی که مردم تبریز را در حال مبارزه با استبداد دید حس نوع دوستی و آزادی خواهی اش تحریک شد و از آنجا که خدمت نظامی خود را در آمریکا سپری کرده بود و از فنون نظامی آگاهی داشت سپاهی کوچک از شاگردان بازرگان زاده اش را آماده کرد و شب و روز در حیاط ارک و پنهان از دیدگان کنسول آمریکا به آموزش نظامی آنها پرداخت؛ سپاه کوچک او «فوج نجات» نام گرفت. زمانی که درگیری های تبریز شدت گرفت کنسول آمریکا از او خواست تا خود را از این نبردها دور کند و به کار خود بپردازد. اما این جوان پاسخ داد که «چون ایرانیان در راه آزادی می کوشند من به ایشان پیوسته ام و از قانون امریکا ترسی ندارم.» و این چنین پاسبورد خود را به کنسول بازپس می دهد.
او در همان دقایق ابتدایی نبرد نهایی شام غازان در روز دوشنبه 30 فروردین سال 1289 پیش از سپیده دم در حالی که از فوج نجاتش تنها بیست نفر آمده بودند و به عنوان اولین کسی که نبرد را آغاز کرد تیر خورد و جانش را در راه آزادی از دست داد.
فردای آن روز مراسم تشییع با شکوهی با حضور مردم، مجاهدان و شاگردان ماتم زده هوارد برگزار شد بعد از خاکسپاری او در گورستان آمریکایی روی قبر را با دسته گلهای زیبایی آراستند. نامش را بر روی تفنگش حک کردند و ان را به همراه قالیچه ای برای مادرش فرستادند.
امیرخیزی، اسماعیل. قیام آذربایجان و ستار خان. 1394 . تبریز: انتشارات آیدین، چاپ دوم.
کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران.
رضوانه امامیپور