به گزارش صاحب دیوان، ناصر صدقی نویسنده کتاب در این نشست که به مناسبت هجدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز برگزار شد، گفت: کتاب رویکردهای تاریخی به مسأله انحطاط و عقبماندگی ایران از منظر رویکردهای تاریخی معرفت محور به مسأله انحطاط و عقب ماندگی ایران پرداخته است.
وی ادامه داد: در این کتاب ریشههای تاریخی عقبماندگی و انحطاط و زوال تاریخی ایران بر اساس رویدادهای تاریخی توسط متفکران و اندیشمندانی چون میرزا آقاخان کرمانی، سید جمالالدین اسدآبادی، سید احمد کسروی، جلال آلاحمد، علی شریعتی، همایون کاتوزیان، احمد اشرف و کاظم علمداری مورد بررسی قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه تبریز با بیان اینکه در کتاب فوق رویکردهای تاریخی انحطاط و عقبماندگی ایران در چهار دسته تقسیم بندی شده است، افزود: دسته اول متفکرانی هستند که تاریخنگاری و تاریخنگری انحطاط و عقبماندگی ایران را بر اساس دیدگاههای ناسیونالیستی بررسی کردهاند و سرآمد این متفکران میرزا آقاخان کرمانی و سید احمد کسروی است.
صدقی تصریح کرد: دسته دوم اندیشمندانی هستند که مسأله انحطاط و عقبماندگی ایران را بر اساس دیدگاههای دینی و مذهبی بررسیدهاند، همچون سید جمال الدین اسدآبادی، جلال آل احمد و علی شریعتی.
وی خاطرنشان کرد: دسته سوم از متفکران کسانی هستند که عقبماندگی و انحطاط تاریخی ایران را در پرتو تاریخنگری سوسیالیستی بررسی کردهاند و بیشتر نیز مورخان روسی هستند و عقبماندگی ایران را با رویکردهای شیوه تولید فئودالی کنکاش کردهاند.
این نویسنده کتاب اضافه کرد: دسته چهارم روشنفکرانی هستند که عقبماندگی ایران را در پرتو رویکردهای لیبرالیستی مورد مداقه قرار دادهاند و کسانی چون کاتوزیان، اشرف و علمداری در این دسته قرار دارند.
صدقی در ادامه گفت: همه این چهار رویکرد در یک مساله اتفاق نظر دارند و آن هم باور به انحطاط و عقبماندگی ایران است و هر کدام برای رهایی از انحطاط و عقبماندگی ایران نسخه پیچیدهاند. اما ایرادی که اینها دارند، هیچکدام به فهم مشترک از عقبماندگی ایران نرسیدهاند که اگر به آن فهم مشترک میرسیدند الان وضعمان این نبود که هست.
در ادامه نشست پژوهشی نقد و بررسی کتاب رویکردهای تاریخی به مسأله انحطاط و عقبماندگی ایران، مهدی فرجی در جایگاه منتقد گفت: کتاب فوق بسیار ارزشمند است و نویسنده نکات بسیار موشکافانهای را مورد بررسی قرار داده است، اما اگر نویسنده به دیگر رویکردهای دخیل در مسأله انحطاط و عقبماندگی ایران نیز میپرداخت، بسیار مفیدتر واقع میشد.
این استاد دانشگاه افزود: ای کاش نویسنده، غیر از این مواردی که در کتاب نامشان را برده و رویکردهایشان را بررسی کرده، متفکران دیگر را نیز درنظر گرفته، اسامی دیگری را نیز اضافه میکرد و تاریخنگری و تاریخنگاری آنها به مسأله انحطاط و عقبماندگی ایران را مورد بررسی قرار میداد.