میرزا

با صدای زنگ، هیاهوی بچه‌ها بلند میشه بچه‌های قد و نیم‌قد، چون آهوان رمیده، به سمت خروجی حیاط می‌دوون. بعضی از والدین دم در مدرسه منتظر بچه‌هاشون هستن. هیاهو بیشتر و بیشتر میشه. این دل‌نشین‌ترین هیاهوی دنیاست. البته نه برای هر کسی. اما به یقین، این هیاهو، از هر کسی برای میرزا دل‌نشین‌تره.

میرزا باید همین اطراف باشه. شاید کنار دیوار مدرسه، به آن چنار پیر تکیه داده. شاید هم پشت میز کتابفروشی روبروی مدرسه، از پشت شیشۀ ویترین، با لبخندی پدرانه، محو تماشای دانش‌آموزانیه که شاید حتی یکی از اونها هم، نام میرزا را نشنیده باشن.
حتی شاید والدینی که برای کودکان کلاس اولی خودشون، دست تکان می‌د اسم میرزا براشون ناآشنا باشه. اما شاید این چنار پیر اونو خوب به یاد داشته باشه و خوب می‌دونه، این درخت تناور که حالا کودکان این مرز و بومو در سایه‌سار خود پرورش میده، هرگز به‌بار نمی‌نشست اگه میرزا مشقت کاشتن نهالش را به جان نمی‌خرید….. ادامه این متن را در دیوان کست بشنوید.

 

 

نویسنده متن: مریم چرخ انداز،جعفرپوررضوی

خوانش گران: هلیا زمانی، مهزاد عزیززاده

صداگذاری و تنظیم: علی ملکی، استودیو ندا

اسناد و منابع تاریخی: کریم میمنت نژاد

تهیه شده در گروه فرهنگی و هنری صاحب دیوان / آذرماه ۱۴۰۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت