***مقرنسکاری در معماری اسلامی
مقرنس توانست بر سایر هنرهای تزئینی و صنایع دستی اثر گذارده و موجب تکوین و گسترش انواع هنرها مانند، فرش بافی، کاشی کاری، گچبری و غیره شود. چه بسا وجود طرحهای بسیار چشمگیر مقرنس در سر درها، درون گنبدها، داخل شبستانها و محرابها بود، که موجب گسترش روز افزون هنر کاشی سازی گردید، و به هنگام ساختن منبرها و ستونهای چوبی داخل مساجد، منبتهای زیبا با الهام از شکلهای مختلف مقرنس بر روی آنها نقش بست. نمونههای بی مانند این نو کارهای روی چوب را میتوان در مساجد دوران حکومت صفویه در مراغه، بناب، تبریز و خوی دید. در طول تاریخ مقرنس سازی مانند هنرهای تزئینی دیگر سیر تکاملی را از نظر کثرت کار برد و از نظر افزونی مواد پیمود. این تـزئین با آغـاز سـاختمان مـسجدها و مـدرسههای عـلوم دیـنی در قـالبهای جدید و بی دلیل، جای ارزنده ای را برای خود باز کرد، و اهمیتی زیادی پیدا نمود. بعد از شاهنشاهی ساسانیان و انقلاب انسانی ایرانی با آزاد سازی عمومی، اندیشه هنر در ایران بزرگ جلوه دیگری یافت، و هنرهای ایرانی در قالب مکتب اسلام تحولات چشمگیری را ایجاد کردند. از این زمان به بعد هنرهای زیبا و بدیع با اسلام در آمیخت و نام هنرهای دوران اسلامی را بخود گرفت. از دید هنری دورانهای اسلامی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد، دوران اولیه اسلام، دوران سلسلههای اسلامی، دوران نزدیک اسلامی.
در دوران اولیه اسلام، به طور کلی مقرنس یعنی هر چهار نوع مقرنسهای تزئینی در بیشتر بناهای این زمان بکار رفته است، البته مقرنسهای لانه زنبوری، کمتر کار گردیده. میتوان سه قرن اول هجری خورشیدی را آغازی دیگر بر هنر مقرنس سازی دانست. از قرن چهار و پنج هجری خورشیدی به بعد آثار بیشماری که نشانگر تحول این هنر باشد، در نقاط مختلف ایران بزرگ وجود دارد. نخستین نمونههای بارز چهار قرن آغاز اسلام مقبره شاه اسماعیل سامانی در بخارا است، که گذشته از عناصر تزئینی مقرنس کاری، تزئینات آجری جالبی را دارد، مقرنسها بیشتر در گوشوارهای زیر گنبد بکار آمده است، این مقبره از نمونههای اواخر قرن سوم هجری است. مقبره قابوس بن وشمگیر مشهور به گنبد کاووس یا گنبد قابوس نیز یکی دیگر از استوار ترین بناهای اسلامیاین زمان است، که گذشته از شیارهای زیبای ساقه و مخروط گنبد، دارای مقرنسهای بسیار جالب و ساده میباشد. مسجد جامع نائین از آثار اوایل قرن چهارم هجری است، همراه با گچبریهای دقیق و ظریف و خطوط کوفی گلدار، در بعضی قسمتهای این مسجد مانند گوشههای گنبد و بالای محراب از مقرنسهای گچی روی هم بهم گرفته شده است.
در قرن پنجم و ششم هجری خورشیدی، که نخست و بیشتر به معماری مقبرهها پرداخته شد، آنها به شکل برج با بقعه و نظائر آن ساخته میشدند، اکثر آثار معماری این زمان در نواحی خراسان قرار دارد. نشانگر معماری این عصر بناهایی با گنبد مخروطی شکل شبیه به گنبد قابوس، برج رزگت یا رسکت، برج لاجیم، برج خرقان و مقبرههای مخروطی شکل دروازه کاشان است. وسعت خاک ایران بزرگ در آن زمان موجب گردید، بیشترین آثار باقیمانده از آن دوران هم اکنون در ورای مرزهای امروزی جای داشته باشند. در این میان از مسجد بزرگ نورالدین در موصل عراق که در حال حاضر تنها رواق جنوبی مسجد بر جای مانده، و قبر نورالدین در دمشق که کاملاً شبیه به مقبره بی بی زییده است، و از نمونههای بارزی معماری زمان سلسله سلجوقی شناخته میشود. شیوه معماری زمان سلجوقی، تزئینات گچی، سنگی و چوبی سطح داخلی گنبد و نمای خارجی همه در قالبهای مقرنس بکار میرفته، و معماری ساختمان در درجه دوم اهمیت قرار داشته است. تأکید معماران و مقرنس سازها بیشتر معطوف به تزئینهای آن بناها بوده، حتی حکمرانان سلجوقی هم در ایجاد این گونه بناها ابتدا به پوشش تزئینی روی آنها توجه نشان میدادند.
برخی بناهای قدیمی شهر ری و ورامین و سمنان و دامغان و مسیر جاده خراسان دلیل آن میباشد.
***مقرنس مسجد جامع اصفهان
آشکار ترین نمونهٔ معماری مسجد جامع اصفهان است، که از بناهای جامع و مهم ایران در زمان سلجوقی میباشد. مجموعه ای از عناصر و موضوعهای گوناگون معماری و تزئینی، محراب گچبری و گنبد مقرنس کاری شده آن، از شاهکارهای زمان وزارت خواجه نظام الملک است، سقف ایوانهای این مسجد مقرنسهای بی مانندی را به نمایش میگذارد. از دیگر آثار با ارزش که همگی با تزئینهای مقرنس پوشش داده شده، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع زواره و مسجد حیدریه قزوین میباشند، که به سبک گنبد نظام الملکی آرایش شده اند.
در قرن هفتم و هشتم هجری خورشیدی، زمانی از تاریخ را که سلجـوقی میگویند، در واقع قدرت و حکومت در دست سازمان قبیله ای دینی بود، که همان حکومت مردم میباشد، و دوران نوآوریهای ارزنـده ای در خلـق آثار هنری بوده است. این زمان مردمی، سر چشمه آثار ارزشمند و آفرینش پدیدههای هنری بوده، منجمله سبب گردید گچبری و مقرنس کاری گسترش چشمگیری یابد. در این دوره مردمی، هنر مقرنس مانند بسیاری از هنرهای زمان، توسط هنرمندان ایرانی به آن سوی مرزهای ایران رفت، لازم است عزیزان ایرانی، در هر کجای دنیا این کار را دیدند نسبت به شناسایی و معرفی هنرمند ایرانی آن اقدام کنند. همچنین مقرنس مانند هنرهای دیگر در سالهای بعد از سلجوقیان در ایران همچنان به حیات و تکامل خود ادامه داد. شاید در نتیجه برتری جویی و تحول و تکامل این هنر بود، که از آن زمان به بعد کاربرد عنصر تزئینی مقرنس را در آثار معماری لازمه تکمیل بنا دانسته شد.
هنرمندان عصر خانات ایرانی تحت تأثیر سبکهای هنری پیشین به هر چه پربار تر کردن انواع هنرها پرداختند، و بویژه در آثار دوره ای که تیموریان دروغی میگویند، آثار باز مانده آن عهد نشانگر قدرت خلاقه این هنرمندان میباشد، که به کسب اعتبار بیشتری نائل شدند. نمونههای بسیاری از سبک دوران خانات ایرانی در بکار گیری مقرنس وجود دارد، مانند:
مشهور ترین اثر بازمانده از این دوران، گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان است، که مقبره سلطان محمد خدابنده نامیده میشود، و در واقع مجموعه گویایی از انواع هنرهاست. این مقبره با ارتفاع بیش از حد گنبد و گوشوارها و مقرنسهای جالب زیر گنبد، و نیز نقاشیها و کاشی کاریهای بسیار زیبا، و گچبریهای ارزنده اش، نمونه پربهایی است.
***مقرنس کاری گنبد سلطانیه
از دیگر آثار ارزنده خانات ایرانی، آرامگاه خانوادگی به نام فاتح عالم واقع در شاهراه شازند ـ سمرقند است، این مقبره دارای یک برج با پایه هشت ضلعی و گردنی استوانه ای شکل با برج خمیده ماننـد است، ترکهای باشکوهی در آن ایجاد گردیده و دارای ایـوان پیش آمده یی نیز هست، شکل مربع داخل بنا در نتیجه ایجاد طاق نماهایی که دارای برآمدگی مقرنس است بشکل صلیب درآمده است.
توجه شود، از دلایل شکل گرفتن هنر معماری و دیگر هنرهای این دوره، استقلال و آزادی اندیشه و گفتار و کردار در تمدن سازمان قبیله ای است، که باعث شد تا هنرها نیز به جلوه گاههای تازهای دست یابند. توجه خاص به معماری مساجد و مقابر و مدارس و دیگر بناهای عمومی، خواسته توده مردم در جهت ملی گرایی ویژه آن زمان بوده است. همچنین در این زمان توده مردم تکلیفی در مقابل حکام نداشتند، بلکه حق ملی داشتند، و سعی میکردند بهترین کارها را انجام دهند، اما بدشانسی و در ادامه تاریخ استعمار سر رسید.
***مقرنس از لحاظ شکل 4 دسته است:
مقرنسهای جلو آمده: مقرنسهایی هستند، که مصالح آن از خود بنا میباشد، و در نهایت سادگی و بدون هیچگونه پیرایه ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش میدهند و استحکام آنها زیاد است.
مقرنسهای روی هم قرار گرفته: گذشته از مصالح به کار رفته اصلی بنا، گچ و آجر و سنگ، در سطوح داخل و خارج بنا به کار میروند. و غالبا در چند ردیف، دو تا پنج یا بیشتر، روی هم قرار دارند، و دارای ثبات متوسطی است.
مقرنسهای معلق: شبیه همان منشورهای آهکی آویزان در غارها میباشد، که اصطلاحا استلاکتیت نامیده میشوند، و غالبا از چسباندن مواد مختلف چون: گچ، سفال، کاشی و… به سطوح مقعر داخل بنا صورت میگیرند، آویزان به نظر میرسند، و دارای ثبات کمی میباشند.
مقرنسهای لانه زنبوری: شبیه لانه زنبور و در مجموع کندوهای کوچک بر روی هم قرار گرفته هستند، این دسته از نظر شکل ظاهری شبیه به مقرنسهای معلق میباشند.
منبع: سپهر غرب