پنجشنبه, 13 دی, 1403

مروری بر سبک های نقاشی

نقاشی یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین هنرها است که از زمان های گذشته تا کنون به اشکال مختلف خلق شده است و عمل بکار بردن رنگ دانه محلول در یک رقیق کننده و یک عامل چسپاننده بر روی یک سطح نگهدارنده مانند کاغذ، بوم یا دیوار است. قدمت نقاشی در بین انسانها ، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.غارنشینان اولین کسانی بودند که این هنر را بر روی دیوار غارها به نمایش گذاشته اند. نقاشی هسته اصلی چگونگی ابراز حالات انسانی از قبیل امیدها، رؤیاها، ترس ها و … است.

بهترین تعریفی که می­توان از واژه «سبک» ارائه داد عبارت است از :اولین عامل برای انتخاب ابزار و یا رسانه­ای که هنرمند تمایل دارد با آن به عرضه اثر هنری خود بپردازد. به عبارتی دیگر مجموع عوامل و ایده ­هایی که در خلق یک اثر هنری تاثیرگذار هستند را می­توان سبک نامید.

سبک نقاشی نتیجه روشی است که یک نقاش رنگ را به کار می برد و ایده خود را به تصویر می کشد. برخی از عناصر به انواع خاصی از سبک های نقاشی اشاره می کنند. این ویژگی ها ممکن است شامل شکل، ترکیب، رنگ، تکنیک های نقاشی، موضوع، بافت، خط و فضا باشد.

در واقع سبک هنری توضیح می دهد که چرا یک اثر هنری به لحاظ اجرایی متفاوت از دیگر آثار به نظر می رسد. این پنجره ای به فرآیند خلاقیت هنرمند است تا به شما کمک کند دیدگاه، موضوع و احساسات هنرمند را بر روی بوم را درک کنید.

منظور از سبک های نقاشی همان خصوصیت هنری یک اثر است. پیدایش انواع سبک های مختلف نقاشی در دنیای امروزه به دلیل ساخت ابزارهای نقاشی متفاوت جدید و ایجاد تکنیک های نو در نقاشی بوده است.

به کمک سبک می­توان آثار  هنرمندان را برای آشنایی بیشتر در دسته­ بندی های مختلف قرار داد؛ این امر سبب می­شود تا بتوان انواع سبک نقاشی را به راحتی با هم مقایسه نمود، تفاوت­ های هر اثر را به وضوح دید و در نهایت سبک مورد علاقه خود را انتخاب نمود.

با گذشت زمان تعداد زیادی از سبک های مختلف به وجود آمده اند که هنر نقاشی را متنوع و متحول کرده است.

تعریف مکتب: ایسم/ شیسم/سیسم / سیزم به معنای اصالت، اصول و رویه است. اگر به صورت پسوند به کار برود به معنای مکتب است. ریشه واژه شیسماSchisma ) ) به معنای شکاف است. مسلک هایی از از کلیسا و مذهب کاتولیک منشعب یا کناره گیری می کردند که به آنها انشعاب یا اعتزال می گفتند. این انشعاب ها یا اعتزال ها سبب تضعیف یا ایجاد شکاف در باور مذهبی جامعه می نمود و به آن اصطالحا شیسم می گفتند.بعدها کاربرد شیسم گسترده تر شد و هرگونه انشعاب و ایجاد شکاف در یک تفکری را شیسم نامیدند. پس بنابراین ؛ واژه ای که به شیسم /ایسم سیسم یا سیزم/ ختم شود عقیده ، مرام و مسلکی نو بنیاد است که با عقاید ما قبل خود در تضاد یا انشعابی از آن است

Ism انگلیسی پسوند Isme فرانسه به صفت یا اسم می چسبد Ismus آلمانی رای، عقیده، ایمان، مذهب، گرایش و روش را می رساند معادل فارسی برای آن ایجاد نشده است و از پسوند هایی چون گر/ گرایی / گرا / انگاری/ انگار باور/ باوری / خواهی / گفتاری / آئینی / روشی / …. برای آن استفاده شده

تعریف مکتب هنری شیوه فراگیری هنر و ایجاد اثر هنری در چهارچوب اصول مقرر که پیرو تعالیم استادی مشخص است را مکتب گویند. مکتب در محیط جغرافیایی ایجاد می شود که گروهی از هنرمندان با هم حشر و نشر دارند + در مکتب گروهی از افراد به صورت متوالی یا غیر متوالی در حوزه اندیشه و عمل پیرو استادی واحد هستند و از او بهره می برند. + واژه مکتب اولین بار در قلمرو فلسفه و ادبیات به کار رفته است.

 ویژگی های مکتب هنری الف- روش هنری : خصلت های صوری و ساختار ظاهری و شاخص و ممتاز که در یک دسته از آثار هنری بکار می رود.

 ب- سبک و اسلوب : سیاق روش هنری، برگرفته از واژه استایل STYLE

 ج- زمان و مکان معین : دوره تاریخی و محدوده ای جغرافیایی

د- استاد : پیروی از استاد یا استادانی با اسلوب فردی معین

 در این مطلب سعی شده است با معرفی سبک­ های مختلف، شما را در این انتخاب مهم یاری نماییم. پس تا پایان مقاله با ما همراه باشید.

1.هنر صدر مسیحیت Early Christian Art(فاصله سده های سوم تا ششم میلادی):

در سبک مسیحیت آغازین با تحول ساده‌ی مضامین از دین رومی به دین مسیحی و آزادانه‌ترین نوع عاریت‌گیری از موضوعات و شیوه‌های پیش از دین مسیحیت روبه‌رو می‌شویم. شیوه‌های کهن‌گرایانه، به ناگاه در مسیر ناتورالیسم (واقعیت‌گرایی) قدیمی ظاهر می‌شوند و شباهت آفریده‌های هنری به الگوهای اولیه‌ی یونانی-رومی که منشأ نهایی این آثار هستند، رفته‌رفته کمتر می‌شود. همچنان که کلیساسازی در این دوره به‌منظور برآورده‌کردن نیازهای مسیحیان برای برگزاری مراسم دینی آغاز می‌شود، برنامه‌های گسترده‌ی تزیین کلیساها نیز ضروری می‌شود. صدها مترمربع دیوار در ده‌ها کلیسای نوساز، برای تیلیغ تمام جنبه‌های متنوع دین جدید، روایت‌های نقلی، آموزش و تذهیب معتقدان، با سبک و نمایی آراسته می‌شد که این پیام را به بهترین شکل به مردم برساند. موزاییک، در چند سال خدمت به الهیات مسیحی، وسیله‌ی بیان اصلی برخی از عالی‌ترین شاهکارهای جهان بود. در موزاییک‌های دوران صدر مسیحیت، که برای دیده‌شدن از فاصله‌ای قابل‌توجه طراحی می‌شدند، از سنگ‌های بزرگتر استفاده می‌شد و سطوح موزاییک زبر رها می‌شد که بتواند بهتر نور را جذب و منعکس کند. برای این‌که به بهترین شکل ممکن قابل‌فهم باشند، شکل‌ها ساده طراحی می‌شدند.

  1. هنر بیزانس Byzantine Art (527-565 میلادی):

گذار هنر مسیحیت آغازین به هنر بیزانسی، نه ناگهانی است نه قطعی و تعریف دقیق آن میسر نیست. هم‌زمان با شکل‌گیری آیین مسیحی، نوعی تفسیر نمادین از واقعیت نیز، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و یک سبک ساده‌، تزیینی و تقریباٌ انتزاعی «بیزانسی» که در آثاری از هنرمندان خاور نزدیک ریشه داشت، بر هنر مسیحی چیره شد. هرچند عمق‌نمایی غربی بارها از نو زنده شده بود، میزان تأثیر هنر بیزانس در آن دوره کاملاً مشهود است. هنر بیزانسی اساساً به فوق بشر، خدا و مطلق می‌پرداخت. از همین رو، در برابر طبیعت‌گرایی هنر یونانی-رومی، به چکیده‌نگاری روی آورد. هنر موزاییک، بستر مناسبی برای هنرمند بیزانسی فراهم می‌کرد تا جهانی بی‌زمان و مکان و در عین حال، پرشکوه بیافریند. پس‌زمینه‌ی طلایی، رنگ‌های درخشان، شکل‌های دوبعدی و بیان عارفانه‌ی ایمان مذهبی، مشخصات عام موزاییک‌های بیزانسی‌اند.سبک-های-هنری-بیزانس-موزاییک-های-کلیسا-سن-ویتالهیوستی‌نائوس و ملازمانش، موزاییک‌کاری کلیسا، سبک بیزانس

  1. هنر رمانسک Romanesque Art (قرن 10-12 میلادی):

اصطلاحی در تاریخ هنر که برای معماری و سایر هنرهای اروپای باختری در سده‌های یازدهم و دوازدهم به کار می‌رود. این سبک هنری که از عناصر رومی‌وار الهام می‌گرفت، علیرغم تنوعاتش، به سادگی قابل شناخت بود و نخستین معماری حقیقی متعلق به قرون وسطی، به‌شمار می‌رود. معمار رومانسک، ساختمان را به‌شکل روابط و نسبت‌های هندسی میان اجزای آن درنظر می‌آورد و این مسئله کاملاً با معمار دوره‌ی مسیحیت تفاوت دارد زیرا او هیچ‌گاه در فکر روابط نسبت‌های هندسی اجزای بزرگ نبود و دیوار را تنها سطحی می‌پنداشت که باید تزیین‌کاری شود. صومعه ها نیز به مراکز دانش تبدیل شدند و از آثار کلاسیک نسخه برداری کردند و رساله های عربی را ترجمه کردند. سبک-های-هنری-هنر-رمانسک-معماری-کلیسانمونه‌ای از نقاشی دیواری کلیسای سبک رمانسک

  1. هنر گوتیک Gothic Art (نیمه دوم سده 12 تا نیمه قرن 16):

سبک معماری و هنر اروپا در سده‌های دوازدهم تا شانزدهم، که از فرانسه آغاز شد را گوتیک می‌نامند. عناصر عمودی، بلندی ساختمان، قوس تیزه‌دار، پشتبند معلق و پنجره‌های شیشه‌ای از جزئیات بارزی هستند که معماری گوتیک را از معماری جسیم و وزین پیشین (هنر رومی) متمایز می‌کنند. در مجسمه‌های گوتیک، وقار کلاسیک و وفاداری به طبیعت بارز است و بیان عاطفی مورد تأکید قرار می‌گیرد. شیشه‌نگاره در پنجره‌ها و تخته‌نگاره برای پشت محراب کلیسا، کمبود رنگ ناشی از کاهش نقاشی‌های دیواری را جبران نمود. توجه به انسان و منظره‌ی طبیعی، کاربست خط‌های پیچان و رنگ‌های درخشان و علاقه به ریزه‌کاری و تزیین از مشخصات هنر تصویری گوتیک است.

5.رنسانس و هنر رنسانس عالی (1400-1600) :

این جنبش هنری باعث تولد تکنیک‌های هنری مانند کوتاه کردن، اسفوماتو و کیاروسکورو شد و سه شخصیت برجسته را دید: لئوناردو داوینچی، میکل آنژ و رافائل. هدف هنر رنسانس برجسته کردن آرامش و عقلانیت بود.

  1. منریسم Mannerism (1520-1590):

 شیوه‌گرایی یا منریسم، در معنای عام، به کاربست تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هرکدام از سبک‌های هنری اشاره دارد اما دلالت خاص آن به نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری ایتالیایی در فاصله‌ی زمانی بین دوران اوج رنسانس تا باروک محدود می‌شود. نقاشی منریست، تحت تأثیر آثار متأخر میکلانژ، ترکیب‌بندی نااستوار، کژنمایی‌های بیان‌گر و حالت‌های عاطفی پیکرهای دیوارنگاره‌ی داوری واپسین، سرمشقی برای تفسیر جدیدی از اصول طبیعت‌گرایی یافتند. شگردهای خاص نقاشان منریست، مانند درازنمایی پیکرها، حرکت‌های پرپیچ‌وتاب، اختلاف تناسب‌ها، شلوغی، عدم تقارن در ترکیب‌بندی و رنگ‌های ناملایم، کاملاً با منطق زیبایی‌شناسی رنسانس در تضاد بود. از این رو، هنرمند قرن هفدهم، منریست‌ها را با دید تحقیر می‌نگریست اما هنرمند قرن بیستم، دوران منریسم را سرآغاز وقوف هنرمند غربی بر شخصیت، قدرت و مهارت فنی خویش دانست.

  1. رفتار گرایی (1527-1580):

شیوه‌گرایی، بیش از یک سبک هنری، واکنشی بود به آرمان‌های هماهنگی که توسط هنرمندان رنسانس تعیین شده بود. ال گرکو، پائولو ورونز، دانیله دا ولترا. نقاشی های معروف: عروسی در کانا، دفن کنت ارگاز، مدونا با گردن بلند

8.هنر روکوکو Rococo Art (1715-1789) :

واژه‌ی روکوکو از واژه‌ی فرانسوی «روکای» به معنای «سنگ‌ریزه» گرفته شده است. روکوکو، اصولاً سبکی مختص فضای داخلی است و نقاشی، پیکرتراشی و معماری در اینجا به‌صورت یک مجموعه درمی‌آیند. پیچک‌های پر انحنا و گل و گیاهان با شکل‌های صدف‌گونه‌ی درهم می‌آمیزند و منظره‌ای از طبیعت آزاد و رشدیابنده پدید می‌آورند و به بیننده تلقین می‌کنند که اتاق روکوکو همواره برای برگزاری یک جشن، آراسته و آماده است.

9.باروک (1600-1750) :

 به دلیل ناهماهنگی های پر زرق و برق اغلب به عنوان عجیب یا ناهموار توصیف شده است. رامبراند ، کاراواجو، یوهانس ورمیر. نقاشی های معروف:  دختری با گوشواره مروارید ، لاس منیناس، نگهبان شب. هنرمندان باروک بر هرج و مرج و تنش تاکید داشتند. و این سبک با درام، رنگ‌های عمیق، نورهای نمایشی، سایه‌های تند و زمینه‌های تیره در نقاشی برجسته است.

10.نئوکلاسیک (1865-1895):

یک جنبش فرهنگی غربی بود که تا حد زیادی به شکل تاکید بر طراحی خطی سختگیرانه در به تصویر کشیدن مضامین و موضوعات کلاسیک بود. ادمونیا لوئیس، آنتونیو کانوا، ژاک لوئیس دیوید. نقاشی های معروف: مرگ مارات، مرگ سقراط، سوگند هوراتی.

11.رمانتیسم (1780-1850):

این جنبش هنری به عنوان پاسخی به اصول هماهنگی ، نظم و ایده آل سازی که سبک هنری قبلی را نشان می داد. فرانسیسکو گویا، ویلیام بلیک، یوژن دلاکروا. نقاشی های معروف: آزادی رهبری مردم، زحل در حال بلعیدن پسرش، سرگردان بر فراز دریای مه.

12.رئالیسم (1848-1900):

هدف اصلی آن نقاشی جهان همانطور که به ما داده شده بود. مبارزه طبقه کارگر، کار خشن، و به تصویر کشیدن تنهایی افراد در جامعه معاصر را به تصویر می کشید. اودارد مانت ، ادگار دره ، روزا بونور. نقاشی های معروف: Nighthawks ، المپیا ، The Gleaners.

13.امپرسیونیسم( 1865-1895):

 شامل برس های کوچک و قابل مشاهده است که تصور برهنه از موضوع نهایی را ارائه می دهد. این رنگ های بدون بار و تأکید دقیق بر تصویر دقیق نور طبیعی است. کلود مونه، پیر آگوست رنوار، کامیل پیسارو. نقاشی های معروف: ناهار مهمانی قایق سواری، طلوع آفتاب تاثیرگذاری ، حمام کنندگان بزرگ.

14.پست امپرسیونیسم (1886-1905):

 استفاده از رنگ های غیر طبیعی برای انتقال احساسات به سبک غالب نقاشی تبدیل شد. در واقع، این پست امپرسیونیسم بود که نمادگرایی، پوینتیلیسم، بدوی گرایی و چندین روش دیگر نقاشی را به وجود آورد. ونسان ون گوگ، پل گوگن، پل سزان. نقاشی های معروف: شب پرستاره، چشم انداز پس از موعظه، زنان برتون در علفزار. سبک هنری عمدتا فرانسوی ، پست امپرسیونیسم، آغاز هنر مدرن بود.

15.پویلنتیلیسم (تقسیم گرایی) 1880-1981:

 این سبک پرتره شامل یک سری نقاط کوچک و منحصر به فرد بود که در مجاورت یکدیگر نقاشی می شدند تا تصویری ایجاد کنند. مثل پیکسل ها در کامپیوترهای مدرن. ژرژ سورات، پل سیگناک، وینسنت ون گوگ. نقاشی های معروف: یک بعد از ظهر یکشنبه در جزیره لا گراند، زیر درخت. هنگامی که پوانتیلیسم به اوج خود رسید، به طور گسترده توسط هنرمندان پذیرفته شد، که سپس راه را برای ظهور سبک هنری فوویستی هموار کرد. از سوی دیگر، تقسیم‌گرایی فقط یک سیستم حمایتی برای پوینتیلیسم بود. به تفکیک رنگ ها و تأثیر نوری آن برای ایجاد معنا از نقطه ها اشاره داشت.

16.نماد گرایی (1880-1910):

نمادگرایان برای انتقال ایدئولوژی خود از اشکال، خطوط، الگوها و لحن فراتر رفتند. سبک هنر نمادین دارای مضامینی مانند ترسناک، دنیای رویا، غم، شر و فنا بود. گوستاو کلیمت ،ادوارد مونک،فرید اکالو.نقاشیهای معروف: عنکبوت گریان ، بوسه ، مرگ گورکن.

17.آرنوو ) Art Nouveau1890-1910 (:

و در ایتالیا نیز به آن «فلورئاله» یا «لیبرتی» می‌گفتند. اشکال نباتی پرپیچ و تاب، نقش‌مایه‌ی اصلی آرت نوو را شامل می‌شدند و همچنین در کتاب‌آرایی و طراحی دکوراسیون و ظرف‌های شیشه‌ای نیز استفاده می‌شد. معروف‌ترین طراح گرافیکی که با این سبک هنری کار می‌کرد، بیردزلی نام داشت که طرح‌های خطی او برای مصورسازی کتاب بسیار مناسب بودند. از هنر نو بیشتر در معماری، طراحی داخلی، طراحی جواهرات و شیشه، پوستر و تصویرسازی استفاده میشد. یکی از اهداف اصلی هنر نو حذف شکاف مرسوم بین هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی بود. گوستاو کلیمت ، آلفونس موچا، ویکتور هورتا. نقاشی های معروف: رویا، دامن طاووس، حماسه اسلاو. فرم های گیاهی و طبیعت تا حد زیادی الهام بخش هنرمندان بودند و موضوعات ارگانیک را در نظر گرفتند و آنها را به صورت نقوش پیچیده و روان درآوردند.

18.فوویسم (1905-1910):

سبک نقاشی Fauves با ضربه های قلم موی نامنظم و رنگ های زنده اش متمایزبود. هانری ماتیس، ژرژ روو، موریس دو ولامینک. نقاشی های معروف: زن با کلاه، Jeu de Massacre، رودخانه سن در  . Chatou این یکی از اولین جنبش های هنر معاصر قرن بیستم بود. هانری ماتیس، پدر فوویسم، از رنگ‌های خالص و درخشان استفاده می‌کرد که مستقیماً از لوله‌های رنگ اعمال می‌شد تا حس انفجار را روی بوم ایجاد کند.

19.هنر انتزاعی  Abstract Art (1910-1918):

انگیزه‌ی اصلی بسیاری از هنرمندان غربی، حذف طبیعت از هنر بود. با کاوش هنرمندان در انتزاع کامل، آن‌ها دو مسیر عمده یافتند؛ برخی مانند واسیلی کاندینسکی، انتزاعی اکسپرسیونیستی، حسی و عاطفی را ترجیح دادند و برخی دیگر مانند پیت موندریان، وضوح سرد انتزاع هندسی را ترجیح دادند. نقاشی‌های کاندینسکی با این‌که از شرایط و موقعیت‌های خاص نشأت می‌گرفتند، بدون ارجاع به ظواهر بیرونی، برحسب زبان بصری صریحی اجرا می‌شدند. گویاترین مظهر انتزاع هندسی پیت موندریان بود. آثار وی، عاری از هرگونه کیفیت عاطفی، ارزش نور و رنگ را به شیوه‌ای کاملاً غیربازنمایانه عرضه کرد. در این آثار، معنا یا محتوا در مناسبات تثبیت‌شده‌ی دقیق خطوط عمودی و افقی پدیدآورنده‌ی شکل‌های راست‌خط و استفاده‌ی صرف از رنگ‌های اصلی نهفته است. طولی نکشید که پیروان در هماهنگی‌های بصری ناب انتزاع هندسی، محتوای غنی و عرفانی یافتند و منتقدانی که شیوه‌ی انتزاعی را بی‌مایه قلمداد می‌کردند، به اقلیت رسیدند.

20.اکسپرسیونیسم (1905-1925):

 هنرمندان اکسپرسیونیست ترجیح دادند تجربیات عاطفی را به حقیقت عینی به تصویر بکشند. هنرمندان تنها با تحریف، اغراق، بدوی گرایی و تخیل در نقاشی های خود توانستند به این هدف دست یابند. این نوع سبک‌های نقاشی معمولاً از اجزای رسمی استفاده می‌کردند، خشونت‌آمیز، شگفت‌انگیز یا پویا. ادوارد مونک، واسیلی کاندینسکی ، ارنست لودویگ کرشنر. نقاشی های معروف: جیغ، سوار آبی، هنرمند و مدل او.

21.کوبیسم (1908-1920):

به گفته هنرمندان کوبیسم، تلاش برای ایجاد یک فضای سه بعدی واقعی بر روی بوم دو بعدی از منظری ثابت، بیهوده بود. سبک هنری کوبیسم تلاشی برای تأکید بر ماهیت بوم دو بعدی به جای ایجاد عمق بود.  پابلو پیکاسو، ژرژ براک، پل سزان. نقاشی های معروف: خودنگاره کوبیسم، پرتره پابلو پیکاسو، دختری پیش ازآینه. پابلو پیکاسو، نامی که بر هنر مدرن غالب شده است، پدر کوبیسم بود.

22.آینده پژوهی (1909-1914):

هدف اصلی به تصویر کشیدن چشم انداز آینده پر جنب و جوش بود. این هنرمندان نوعی هنری ارائه کردند که مدرنیته را همراه با صنعت و فناوری آن تجلیل می کرد. در نتیجه، آنها اغلب مکان‌های شهری و گزینه‌های حمل و نقل پیشرفته از جمله قطار، وسایل نقلیه و هواپیما را به تصویر می‌کشند . آنها با ستایش ماشین‌ها، اتومبیل‌ها و طبقات پایین‌تر از طریق روش‌هایی که شامل تکرار و محو کردن بود، تغییر را ترویج کردند .اومبرتو بوچیونی، جاکومو بالا، کارلو کارا. نقاشی های معروف: تشییع جنازه گالی آنارشیست، سرعت انتزاعی + صدا، پویایی یک دوچرخه سوار.

  1. کنستروکتیویسم Constructivism ( آغاز از1913) :

 کنستراکتیویسم یا ساخت‌گرایی، یکی از سبک‌های هنری بر اساس انتطباق زیبایی‌شناسی صور هندسی با اصول فنی علم نوین در روسیه شکل گرفت. نخستین نمونه‌های هنر ساختارگرا در کنستروکسیون‌های تاتلین دیده شد ولی اصول آن زمانی سازمان یافت که میان تجریدگران روسی بر سر هنر «ناب» و هنر «مفید» اختلاف افتاد. طرفداران هنر «مفید»، عنوان «هنرمند-مهندس» را به خود اختصاص دادند و به منظور ایجاد ارتباط بیشتر میان هنرمند و جامعه، به حوزه‌های طراحی صنعتی، طراحی گرافیک، تئاتر، سینما و مهماری روی آوردند. هنرمندانی مثل رودچنکو، لیسیتسکی و آیزنشتاین به این جنبش مربوط بودند و نظرات کنستروکتیویست‌ها از طریق کاندینسکی و گابو به اروپای باختری راه یافتند و در شکل‌گیری سبک «کارکردگرا» در معماری و طراحی صنعتی تأثیر گذاشتند.

24.ساخت گرایی (1914-1930):

سازه گرایی، جنبشی در هنر که تمرکز آن بر ساخت و ساز بود. هنر ساخت گرایی به شدت تحت تأثیر طراحی صنعتی قرار گرفت. آنها از اشکال ساده و هندسی و مواد ارزان قیمت استفاده می کردند. این سبک از نقاشی همچنین از خطوط قوی و رنگ های اصلی روشن مانند قرمز و زرد برای ایجاد یک بیانیه بصری جسورانه استفاده می کنند. ولادیمیر تاتلین، الکساندر رودچنکو، لیوبوف پوپووا. نقاشی های معروف: شکل ‌های رنگارنگ، کیپارچیتکتورا، ترکیب‌سازی سازه‌گرا.

25.دادائیسم (1916-1924):

آنها تحت لوای DADA با هم متحد شدند تا به وحشیگری و بیهودگی جنگ اعتراض کنند. هنرمندان دادا اغلب آثار هنری و شعری طنز و پوچ خلق می کنند. هانس آرپ، مارسل دوشان، من ری. نقاشی های معروف: : LHOOQ، Promenade Premiere، The Skat Players.

26.سوررئالیسم (1917-1950):

 هنر سوررئالیستی شامل بی نظمی، کنار هم قرارگیری های غیرمنتظره و عنصر غافلگیری است. یک تلاش هنری است که هدف آن آزاد کردن تخیل است. هم ظریف و هم پویا است. سالوادور دالی، پابلو پیکاسو، ماکس ارنست. نقاشی های معروف: خودارضایی بزرگ، ستون شکسته، ساعت‌های ذوب.

  1. اکسپرسیونیسم انتزاعی (1940-1950):

 هنر انتزاعی به عنوان یک عمل غیربازنمایی شناخته شده است و قابل تفسیر است. هنرمندان انتزاعی هرگز نقاشی نمی‌کشیدند تا چیزی را نشان دهند، آنها نقاشی می‌کردند تا هنر شکل فکر بیننده را بگیرد. ویلم دی کونینگ، هانری ماتیس، جکسون پولاک. نقاشی های معروف: زن اول، برهنه‌های آبی، ریتم پاییزی.

28.پاپ آرت (1950-1960):

 هنرمندان مشهور پاپ با زیر سوال بردن جامعه اشرافی و سنت‌های هنرهای زیبا، تصاویر و روش‌هایی را از رسانه‌های عمومی و فرهنگ توده‌ای جایگزین کردند. جنبش پاپ آرت این تصور را ایجاد کرد که هیچ سلسله مراتبی از فرهنگ وجود ندارد که مانع از الهام گرفتن هنر از هر منبعی شود. اندی وارهول، روی لیختنشتاین، ریچارد همیلتون. نقاشی های معروف:  مرلین دیپتیچ، وام!، پرچم.

29.فوتورئالیسم( 1960 تا اکنون):

 سبک نقاشی این جنبش هنری بازآفرینی دقیق عکس ها بود. معمولاً این کار با استفاده از رویه‌های شبکه‌ای سنتی یا با پرتاب کردن اسلاید بر روی بوم انجام می‌شود. چاک کلوز، اسکار اوکونو، گوتفرید هلنواین. نقاشی های معروف: سلف پرتره بزرگ، فیل، لوکاس اول.

30.مینیمالیسم(1960 تا اکنون):

سبک نقاشی مینیمالیسم صرفاً بر آنچه در مقابل مخاطب است تمرکز می کند و هیچ تلاشی برای انعکاس دنیای بیرونی نمی کند. هنر انعکاسی از یک تجربه، مانند یک احساس یا خلق و خو، یا نمایشی از دنیای واقعی در نظر گرفته می شود. اگنس مارتین، سول لوویت، دن فلاوین. نقاشی های معروف: دایره قرمز روی سیاه، گریس کلی سوم، بدون عنوان.

31.انتزاع پسا-نقاشانه ( Post-painterly Abstraction):

 انتزاع پسانقاشانه عنوان نمایشگاهی بود که توسط منتقد هنری کلمنت گرینبرگ (Clement Greenberg) در موزه هنر لس آنجلس برگزار شد.وی برای نخستین بار این اصطلاح را در سال 1964 برای توصیف نسلی از هنرمندان استفاده کرد که علی‌رغم تنوع وسیع سبک‌های فردی آنان، آثار کاملاً متمایزی از اکسپرسیونیسم انتزاعی را بدون بازگشت به نقاشی تصویری فیگوراتیو عرضه می‌کنند نقاشان این گروه همگی وام‌دار بخشی از آثار انتزاعی هندسی اوایل قرن بیستم، خصوصاً آثار جوزف آلبرز بودند. علاقه‌ی آلبرز به روان‌شناسی گشتالت از طریق جلوه‌های توهم بصری نمود یافته بود و شکل‌های مربع غیرفعال و معلقی آفرید که با رنگ‌های اطرافشان، تنها به قدری تباین ارزش نور، رنگ‌مایه و شدت داشتند که بتوانند اندکی از پس‌زمینه بیرون آیند. یکی از پرکشش‌ترین نقاشان میدان رنگ، مارک روتکو، از کیفیات بیانی روحانی و عاطفی هنر باستانی و بدوی ملهم بوده است و به تختی سطح تصویر و شکل‌های مستطیلی بزرگ برای «بیان ساده‌ی عقاید پیچیده» اعتقاد داشت. (پیشنهاد تماشا: مستند سکوت روتکو، مستند اتاق‌های روتکو)

گردآورنده:پریزاد اللهوردی خان وزیری

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت