با نگاهی به تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام، جایگاه آذربایجانیها در حفظ ایران و حدود و ثغور آن بر کسی پوشیده نیست.
استمرار حمایتهای مردم آذربایجان از کشور را به نوعی در جنگهای ایران و روس و سپس در مشروطه می توان دید. این رهاوردی نداشت، جز سرافرازی دین ، ملت و کشور در مقابل دشمنان خارجی. اندکی پس از مشروطه ایران، به آرامی مشکلات در دو سوی مرزها در محافل خبری و در میان نخبگان مطرح گشت.
با تجاوز شوروی به ایران در سوم شهریور 1320 و اشغال دویست هزار کیلومتر مربع خاک ایران قدرت هرگونه مخالفت با دولت متجاوز از سوی دولت ایران سلب شد.
نظر به مبارزه شوروی با آلمان در جبهه غربی و روسیه، کشورهای انگلیس و ایالات متحده به شدت مواظب بودند تا مایه ناراحتی شوروی فراهم نشود. نظر به همین ملاحظات تا قبل از شکست آلمان یکه تازی شوروی در صحنه سیاسی ایران ادامه داشت. در این میانه استالین سعی بر استفاده از فشارهای عوامل وابسته به خود همچون حزب توده برای گرفتن امتیاز نفت شمال را داشت، با سرسختی مجلس و عدم نتیجه گیری شورویها، با جلب نظر استالین، میر جعفر باقراف رئیس جمهوری آذربایجان شوروی قرار را بر تشکیل فرقه دموکرات در آذربایجان نهاد و تشکیلات حزب توده در آذربایجان و مناطق ترک زبان منحل و در فرقه دموکرات ادغام شدند.
در اسناد متعددی که اکنون در دسترس محققین قرار دارد، با حجم انبوهی از گزارشها مواجه هستیم که بسترسازیهای فکری و فرهنگی نیروهای اشغالگر روسی را نشان میدهد. فعالیتهای فرهنگی گسترده، همانند تشکیل انجمنهای فرهنگی، اجرای کنسرت موسیقی، نمایش فیلم، انتشار کتاب و روزنامه در تیراژ بالا، پخش برنامههای رادیویی، اجرای نمایشنامهها، … در اقصی نقاط آذربایجان از بدو ورود ارتش سرخ به ایران توسط نیروهای متخصص اطلاعاتی، امنیتی و فرهنگی آغاز شده بود.
یکی از مجوعه اسناد بسیاز ذیقیمت در این بحث، تصاویر موجود در آلبوم فعالیتهای انجمن روابط فرهنگی ایران و وشوروی میباشد. این آلبوم که بر اساس تاریخ مندرج در آن، فعالیتهای انجمن را از مرداد 1323 (قبل از برقراری حکومت فرقه دموکرات آذربایجان)تا مرداد 1325 را شامل میشود، به وضوح دخالتهای فرهنگی شوروی را در منطقه آذربایجان ایران نشان میدهد. این آلبوم تعداد 163 تصویر را شامل میشود.
مجموعه ای از عوامل خارجی و داخلی، به لحاظ سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی در آغاز زمینه ساز کامیابی هایی شدند، ولی عمر پیروزیها برای فرقه دموکرات آذربایجان به درازا نکشید.
بررسی علل پشتیبانی شوروی از فرقه دموکرات (در سطح داخلی و در سطح جهانی):
در سطح جهانی، پشتیبانی شوروی از فرقه دموکرات که با تشویق، القاء ، فرقه سازی، تهییج مردم و سران فرقه دموکرات صورت گرفت، اشغال ایران و بحران گذار در نظام بین الملل فرصت مناسب را فراروی شوروی و گماشتگان خود در فرقه گذاشت تا تلاش پیگیر برای کسب نفوذ در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در ایران اعمال نمایند.[1]
در سطح داخلی به اختصار می توان به شرایط مساعد زیر اشاره نمود:
- تظاهر به اعتدال و میانه روی همانند :
الف) تاکید بر برقراری دموکراسی
ب ) اجتناب از گنجاندن خواستهای رادیکال در اعلامیه خود مختاری
ج ) خالی گذاردن پست وزارت خارجه در کابینه فرقه.
- برخورداری از شرایط مناسب سیاسی :
الف ) سرخوردگی های سیاسی سید جعفر پیشه وری که او را مهیای یک انتقام گیری سیاسی خشونت آمیز نمود.
ب ) دستیابی به توان سازمانی با پیوستن شورای متحده کارگری، و شاخه ایالتی و شاخه نظامی حزب توده به فرقه دموکرات آذربایجان.
ج) تظاهر چپ گرایانه قوام که به تحکیم نسبی مواضع فرقه انجامید.
- عوامل اجتماعی : برخورداری از حمایت گسترده اجتماعی به دلیل:
الف ) فرقه دموکرات دولت مرکزی را به مردم آذربایجان در انسجام ضد حکومت مرکزی تبدیل کرد و در آغاز بر یکسان سازی طبقات اصرار نورزید.
ب ) موثر بودن اقدامات اصلاحی فرقه به ویژه در زمینه کشاورزی، تأسیس نهادهای اجتماعی و فرهنگی .
ج ) بهره برداری از واقعه رخ داده در آذربایجان به دلیل ضعف حکومت مرکزی و وقوع یک بحران و بازنگری فکری در کشور که پس از اشغال پدید آمده بود.
- عوامل فرهنگی : الف ) نخبگان فرقه ، شور ناسیونالیستی به وجود آمده پس از جنگ جهانی دوم در سطح دنیا را به سوی تاکید بر هویت قومی آذربایجانیــها جهت دهی نمودند.
ب ) مهیا بودن شرایط برای پذیرش وعده های فریبنده فرقه، مثل نیل به آزادی.
ابراهیم ناصحی به نقل از یادداشتهای پیشه وری راجع به تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان چنین می نویسد[2]:
«در آن موقع در آذربایجان جز حزب توده تشکیلات سیاسی دیگری وجود نداشت. این سازمان در نتیجهي فعالیتهای چند سالهي خود فرسوده و بدنام شده بود. جبههي آزادی که بر اثر زحمات من و شبستری بهوجود آمده بود و عدهای از آزادیخواهان قدیمی و مشروطهچیها عضویت آنرا داشتند، با آنکه آلودگی نداشت، معهذا فاقد قدرت مبارزه بود.پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من (پیشهوری) و شبستری و صادق پادگان ادامه یافت، بالاخره تصمیم گرفتیم فرقهي دموکرات آذربایجان را ایجاد کنیم، و قبل از همه صادق پادگان را مأمور کردم با رؤسای حزب توده و اتحادیهي کارگران آذربایجان وارد مذاکره شود و مقدمات الحاق آنها را به این فرقه فراهم آورد. در نهایت روز دوازدهم شهریور بیانیهي معروف فرقه را صادر کردیم. در این بیانیه دو ماده که یکی مربوط به زبان ترکی و دیگری مربوط به خود مختاری آذربایجان بود، در بین فارس زبانها و طرفداران آنها اثر سوئی کرد».
از میان قدرتهای بزرگ، شوروی به دلایل زیر می توانست در جهت بر آورده کردن اهداف فرقه دموکرات به آنها کمک نماید:
1- وجود ارتباطات گسترده و دیرینه میان بیشتر اعضای فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت شوروی.
2- وجود جمهوری آذربایجان و رئیس جمهور ناسیونالیست آن، باقراف،در داخل اتحاد جماهیر شوروی و برخورداری از کمک های آنان در این امر.
3- احساس این امر از سوی پیشه وری که حکومت شوروی در مقابل برخورداری انگلستان از منابع نفت جنوب و دیگر امتیازات، می خواهد حربة فشاری جهت برخورداری از امتیازات مشابه در ایران داشته باشد.
هیئت رئیسه برگزاری مراسم روز پیروزی، در بالای سر حضار تصویر استالین و لنین دیده میشود.
در آن دوره سیاست شوروی در ایران، از دو منشاء آب می خورد که یکی وزارت خارجه و دستگاه مرکزی دولت شوروی در مسکو، و دیگری حزب کمونیست و دولت آذربایجان شوروی در باکو بود. در مورد مسائل مهم از نظر سیاست جهانی، تصمیم گیرنده اصلی، وزارت خارجه شوروی و مقامات مسکو بودند. اما در تمام مسائل دیگر منجمله روش و تشکیلات احزاب و سازمانهای وابسته به شوروی مانند حزب توده، فرقه دموکرات، شورای متحده و… دولت باکو و شخص میر جعفر باقراف تصمیم گیرنده اصلی بودند. سفیر و کارمندان اصلی سفارت، معمولاً در امور حزب توده و سازمانها و افراد همگام آن ، دخالتی نمی کردند. و این امور بر عهده رابط مخصوصی بود، که از جانب حزب کمونیست آذربایجان شوروی، مأموریت داشت. و در زمان جنگ جهانی دوم و جریان آذربایجان شخصی بنام رستم علیوف این وظیفه را بر عهده داشت. در آذربایجان نیز مسئول اصلی رابطه با فرقه دموکرات، آتاکشیوف معاون باقراُف، وابسته به حزب کمونیست آذربایجان شوروی بود. البته باید اذعان نمود که کارهای جمهوری آذربایجان شوروی با هماهنگی مسکو صورت می گرفت.
نظر به حساسیت مردم ایران، شورویها می دانستند که در صورت عیان شدن میزان وابستگی این فرقه به روسها، جایگاه فرقه در میان مردم آذربایجان به شدت نزول خواهد کرد، عاملی که باعث شده بود پشتیبانی علنی شورویها از فرقه تا حداکثر ممکن تقلیل یابد و فقط عده ای خاص از این رابطه محرمانه خبر داشتند.
در سایه حمایتهای ارتش سرخ، افراد اعزامی از آذربایجان شوروی و همچنین گره خوردن مسائل داخلی نظیر تنگناهای معیشتی، تبعیض، رکود، بیکاری و شعارهای ترکی، نشو و نمای فرقه را در بسیاری از نقاط باعث شد و با گذشت زمان و آشکار شدن بسیاری از زوایای پنهان این حرکت، بدنه مردم آذربایجان ضمن فاصله گرفتن از فرقه برای سقوط آن لحظه شماری می کردند. غیر مستند بودن نظریه قدرت فرقه در میان مردم همین قدر بس که پس از توافق قوام و استالین و خروج ارتش سرخ از ایران، در کمترین زمان ممکن – قبل از رسیدن ارتش ایران – حکومت فرقه دموکرات به دست مردم آذربایجان برچیده شد.
تأکید شوروی بر فعالیتهای فرهنگی در آذربایجان قبل از تشکیل فرقه دموکرات:
پس از اشغال ایران از شهریور 1320 تا تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان یک دوره چهار ساله مهم از فعالیتهای گوناگون مأموران شوروی با رویکرد فرهنگی صورت گرفت. فعالیت شدید نیروهای شوروی جهت هویتسازی جعلی غیر ایرانی برای آذربایجان و در ادامه کمیته ایجاد شده در سالهای قبل از جنگ جهانی، از اواخر سال 1322آغاز گردید.
هیأتی از کمونیستهای آذربایجان شوروی به سرپرستی عزیز علیاوف،دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان و محبعلی قاسماوف از متخصصان شرقشناس به دعوت مقامات شوروی وارد تبریز شدند. میرجعفر باقروف – رئیس حزب کمونیست آذربایجان شوروی – که مدیریت جنگ در ماورای قفقاز به او سپرده شده بود، نیز وظیفهی گزینش و اعزام این افراد را بر عهده داشت.
این هیأت برنامه حسابشدهای را طراحی کرد و به اجرا گذاشت که طبق آن با ایجاد احساسات قومی تلاش میشد بر نوعی سیاست پان آذربایجانی ساخته و پرداخته شود. مباحث و مفاهیمی جعلی از قبیل آذربایجان شمالی و جنوبی، ستم ملی فارسها و رهایی خلق آذربایجان جنوبی جزو عمدهترین موضوعاتی بود که هیأت مزبور به اتفاق نیروهای روسی سعی در برانگیختن احساسات مردم آذربایجان داشت.
سرگرد ابراهیم نوروزاف، یکی از صدها مأمور حزب کمونیست که به آذربایجان آمد، میگوید[3]: «مأموریت ما این بود که با انجام کارهای عامالمنفعه، نظر عامهی ایرانیان را به نظام شوروی بهبود بخشیم. همچنین با انتشار روزنامه و پخش فیلم، چهرهی مثبت و پیشرفتهای از کشور شوروی به مردم ایران نشان دهیم. چون در آن بخش از آذربایجان که اشغال کردیم، تعداد زیادی سرباز آذری وجود داشت، قرار شد تا هم در میان آنها کارهای تبلیغاتی و تهییجی انجام دهیم و هم به استحکام روابط دوستانهای کمک کنیم که از همان روزهای آغازین، میان مردم محلی و ما ایجادشده بود.” آذربایجانی های ایران در طی چند سال بعد در معرض مستقیم یک مبارزه تبلیغاتی شوروی قرار داشتند که هدفش گسترش حس آگاهی ملی و تبلیغ مزایای زندگی به شیوه شوروی بود.» مهمترین سلاح در این زرادخانه تبلیغاتی، روزنامه وطن یولوندا (در راه وطن) بود که به ترکی آذری و با الفبای فارسی در تبریز منتشر میشد. از میرزاابراهیماف، اولین سردبیر این نشریه میتوان به عنوان معمار اصلی نحوه برخورد شوروی با آذربایجان ایران در دوره پس از جنگ یاد کرد. میرزا ابراهیماف بعدها در نگاهی مجدد به نقش وطن یولوندا، ـ تا حدودی با خودبینی ـ تاثیر این روزنامه را چنین توصیف کرد: “وطن یولوندا برای آذریهای جنوب که مدرسه، مطبوعات و ادبیات به زبان مادری برایشان ممنوع بود و تحت استبداد شدید ملی و اجتماعی حکومت مطلقه رضا شاه هویت، ملیت، تاریخ، فرهنگ و زبانشان انکار میشد و در معرض سرکوب و اذیت قرار داشتند همچون چراغی در تاریکی درخشید. “
برنامههای هویتسازی جعلی شوروی برای آذربایجان:
در راستای برنامههای هویتسازی جعلی برای آذربایجان در اسفند سال 1322 در شورای کمیساریای اتحاد جماهیر شوروی برای توسعه کمکهای اقتصادی و فرهنگی به اهالی «آذربایجان جنوبی» (عنوانی جعلی که همین کمیساریا به منطقه آذربایجان ایران داده بود)، مذاکراتی به عمل آمد و مقرر گردید انجمن روابط فرهنگی شوروی و ایران تشکیل شود. در این جلسه تصمیمات مهمی گرفته شد که از اهمیت خاصی برخوردار است[4]:
1ـ انتشار روزنامه به زبان ترکی آذربایجانی و توزیع اجباری آن در میان اهالی
ارتش سرخ پس از اشغال شمال ایران و استقرار در آذربایجان به دستور استالین روزنامه «وطن یولوندا» یعنی «در راه وطن» را که مهمترین نشریه تبلیغی و سیاسی فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی بود در تبریز دایر کرد. این روزنامه در تیراژ چهار هزار نسخه به خط فارسی و با استفاده از زبان آذربایجانی در بهار 1323 شروع به انتشار نمود. کادر فنی و ادارهکننده آن شامل 27 نفر متخصص بود که از بادکوبه به تبریز وارد شده بودند.
علاوه بر نشریه فوق، مأموران ارتش سرخ نشریات دیگری چون «روزگار نو» و «دوست ایران» هم منتشر میکردند.
روزنامههای مخالفِ حضور روسها در ایران، نظیر صدای آذربایجان، بسته شدند و اقداماتی برای ترور و ارعاب مخالفان انجام گرفت. روسها، آرام و بیسروصدا، در حالی که سعی در بهبود چهرههای همیشه منفور خود در آذربایجان داشتند زمینهسازی گستردهای را برای آمادهسازی اذهان عمومی در پیش گرفته بودند. نوروزف میگوید: «در حالی که از دانش پزشکی بیبهره بودم، همراه با یک همکار حزبی دیگر- که البته او پزشکی میدانست – به صوفیان تبریز رفته و به بیماران دارو میدادیم. پس از مدت کوتاهی در شهرهای ارومیه و میانه به انتشار نشریه دست زدیم. با توجه به این که در ارومیه نشریهای محلی نبود و از تهران هم روزنامهای به آنجا نمیرسید، مردم از آن روزنامهی یک صفحهای استقبال کردند»[5].
2ـ دایر کردن چاپخانه برای چاپ روزنامه و آثار نویسندگان و شعرای آذربایجانی با انتقال چاپخانه مجهز از شوروی و ترویج ادبیات روسی در زیر سایه ترویج ترکی قفقازی
موضوع مهمی که پایههای آن در این دوره گذاشته شد، ترویج ترکی قفقازی در نشریات و مطبوعات وابسته به ارتش سرخ است. عوامل برجسته فرهنگی ـ امنیتی شوروی این برنامه را هدایت میکردند و روزنامههای «وطن یولوندا» و «دوست ایران» در این خصوص تلاش چشمگیری داشتند. در این دوره، برای هرچه مستحکمتر کردن باور وابستگی و برتری فرهنگ و ادب جمهوری آذربایجان شوروی نسبت به آذربایجان ایران، شعرا و نویسندگان ایرانی را بر آن میداشتند تا با لهجه و اصطلاحات آن سوی مرز که اغلب روسی بود، بنویسند و سخن بگویند.
این جریان خزنده جعل و تغییر مبنای هویت ایرانی، از دیدگاه علمای آگاه آذربایجان به دور نماند. آیتالله میرزا عبدالله مجتهدی در خاطرات خود به این مساله پرداخته است. وی مینویسد: «… اعلانی که برای مجلس این دو مرحومه چسبانده بودند، هر دو به ترکی بود. وقتی که اعلان صبیه میرزا علیآقا را میخواندم، بیاختیار خندهام گرفت.
اول مردم زیر بار اعلان ترکی نمیرفتند… تابلوهای مغازهها را هم که به فارسی بود برداشتهاند به جای بعضی تابلوها، تابلوی ترکی گذاشته! بعضی در روی کاغذی خودشان چیزی نوشته از پشت شیشه مغازه آویختهاند… گویا این تغییر دویم باشد. یک بار در زمان پهلوی خیاط را به دوزندگی تبدیل نمودهاند حالا هم برای اینکه زبان آذربایجانی باشد، درزی مینویسند…»[6]
نشر اعلامیهها، اسامی غذاها، اسامی مشاغل، درجات نظامی، اصطلاحات ادبی و… به تبعیت از این سیاست، ترکی آذربایجانی شد.
در گزارشی از تبریز در ایام سلطه فرقه میخوانیم: «… دائم رادیوهای قفقاز را گرفته و سخنرانی که از رادیو بادکوبه و قفقاز میشود به وسیله بلندگو به استماع مردم میرسانند. …در کافه هم فقط از رادیو تهران ورزش باستانی را میگیرند و بعداً نیز موزیک و سخنرانی قفقاز شوروی معمول است…»[7]
3ـ اجرای برنامههای تئاتر و کنسرت موسیقی
مأموران اتحاد جماهیر شوروی ضمن انجام برنامههای اجرای کنسرت موسیقی، اجرای تئاتر، نمایش فیلم، انتشار روزنامه و کتاب به برپایی مراسمهایی به مناسبتهای گوناگون میپرداختند که در این برنامهها تکیه اصلی بر تأثیرگذاری بر نخبگان بود. از جمله در 29 اسفند سال 1323 افسران شوروی در دانشسرای پسران تبریز برای افسران لشکر تبریز و در دبیرستان فردوسی برای گروهبانان و سربازان درباره پیروزیهای ارتش سرخ مراسمی برپا و به ایراد سخنرانی پرداختند[8].
علاوه بر این و در راستای اهداف تجزیهطلبانه و برای جذب نخبگان و مردم در اردیبهشت سال 1324 به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری آذربایجان شوروی در اغلب شهرهای آذربایجان توسط انجمن روابط فرهنگی مراسمی دایر گردید. برپایی این جشنها به دستور صریح استالین صورت میگرفت و او برای جذب نخبگان هوادار روسیه شوروی در فرمانی تصریح کرده بود:
«در مورد سازماندهی انجمن دوستان آذربایجان شوروی از نمایندگانی که در جشن یادبود بیست و پنجمین سال تأسیس جمهوری شوروی آذربایجان شرکت کردند استفاده شود.»[9]
در همین حال اقدامات دیگری برای جذب نخبگان فرهنگی آذربایجان هم صورت میگرفت از جمله درخواست اعزام تعدادی از دانشآموزان دیپلمه برای تحصیل در دانشگاه بادکوبه و دعوت از هنرمندان برجستهای چون اقبال آذر ـ سلطان آواز ایران ـ برای بازدید از آذربایجان شوروی بود[10]. برنامههای فرهنگی تبلیغی صورت گرفته با نظارت دقیق مأموران روسی اجرا میشد حتی مأموران بلندپایهای چون کمیسر فرهنگ آذربایجان شوروی ـ میرزا ابراهیماوف ـ خود مستقیماً به فعالیت مشغول بود و پروژه هویتسازی را هدایت و رهبری میکردند. در گزارش ارسالی وزارت جنگ از سخنرانی ابراهیماوف به نخستوزیری که در تاریخ 25/5/1324 ارسال شده است، شیوه هویتسازی در گفتار و کردار مأموران روسی کاملاً آشکار است.
4ـ دایر کردن کلاسهای زبان آذربایجانی
این تلاشها به این منظور صورت میگرفت که به مردم و بویژه نخبگان آذربایجانی بقبولاند که ملیتی جدا از سایر ایرانیان دارند و به این ترتیب زمینه جدایی آذربایجان از ایران فراهم گردد. تبلیغات شوروی توسط واحدهای ارتش سرخ و مأموران و عدهای از کمونیستهای آذربایجان شوروی صورت میگرفت که هدف اصلی آن، خلق یک هویت جداگانه برای آذربایجان بود مشابه هویت ساخته شده برای آن قسمت از ایران که در نتیجه جنگهای تحمیلی روسیه از ایران جدا و بر اثر تبلیغات تزاری و کمونیستی، تغییرات فرهنگی ـ هویتی زیادی به خود دیده بود.
در راستای اجرای این اهداف سرانجام انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی در 21 مرداد 1323 در تبریز شکل گرفت و پنج کمیسیون در آن برای اجرای تصمیمات اتخاذ شده به وجود آمد که عبارت بود از «کمیسیون ادبی؛ کمیسیون طبی؛ کمیسیون هنرهای زیبا؛ کمیسیون ورزش و سیاحت؛ کمیسیون اقتصاد.» کمیسیون هنرهای زیبای این انجمن با جذب دستاندرکاران هنر نمایش تبریز گروه منسجمی را به عنوان «تئاتر انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، شعبه تبریز» به وجود آورد. در شهرهای بزرگ آذربایجان ایران اپرای «کوراوغلی»؛ «لیلی و مجنون»، «شاه اسماعیل»، «آرشین مال آلان» و«مشهدی عباد» به نمایش در آمد و در ادامه گسترش همین تحریکات هیأت هنری امنیتی عزیز علیاوف توانست در عرض 3 ماه تعداد اعضای خود را از پانصد نفر به بیش از پنج هزار نفر برساند، به نحوی که موجب جلب رضایت مسکو شد. این رضایت بیانگر عمق و گستردگی فعالیت این هیأت در سرتاسر آذربایجان بود. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که به کارگیری 2 الی 6 هزار نفر دستاندرکار نمایش در ایران در حالی تصویب میشد که در کل آذربایجان شاید بیش از بیست نفر هنرپیشه و بازیگر تئاتر وجود نداشته است. همین موارد حکایت از قصد و برنامه جدی شوروی برای هویتسازی مورد نظر آنها دارد.[11]
همزمان با این فعالیتها باید به نمایش فیلمهای تبلیغی از پیروزیهای ارتش سرخ هم اشاره کرد که گروه نمایش فیلم در اغلب شهرها برنامه نمایش برگزار میکرد.
دخالت مستقیم دولت شوروی و شخص استالین در اجرای اهداف فرهنگی فرقه دموکرات به روایت اسناد:
با نگاهی به دو سند که متن ترجمه شده آن در ذیل میاید، به وضوح دخالت مستقیم دولت شوروی و شخص استالین در اجرای اهداف فرهنگی فرقه دموکرات دیده میشود:
سند شماره 1
فرمان دفتر سياسي کميته مرکزي اتحاد جماهير شوروي به مير جعفر باقراف، دبير کميتهي مرکزي حزب کمونيست[12] آذربايجان درباره «اقدامات براي ايجاد جنبش تجزيه طلبي در آذربايجان جنوبي و ديگر استان هاي شمالي ايران»:
6 ژوئيه 1945 (16 امرداد 1324)
بهکلي سري
به رفيق باقراوف
اقدامات براي ايجاد جنبش تجزيه طلبي در جنوب آذربايجان و ديگر استان هاي شمالي ايران.
1ـ مناسب است که کارهاي مقدماتي براي ايجاد منطقهي خود مختار ملي آذربايجان با اختيارات گسترده در داخل کشور ايران آغاز گردد.
همزمان جنبش تجزيه طلبي جداگانه در استان هاي گيلان، مازندران، گرگان و خراسان ايجاد گردد.
2ـ در جنوب آذربايجان حزب سياسي دموکرات بنام «فرقه دموکرات آذربايجان» با هدف راهنمايي جنبش تجزيه طلبي ايجاد گردد. ايجاد حزب دموکرات در آذربايجان جنوبي، همزمان با باز سازي تشکيلات شاخهي حزب توده ايران و ادغام آن و تمامي هواداران جنبش تجزيه طلبي از هرگروه در فرقه دموکرات انجام شود.
3ـ در ميان کردهاي شمال ايران، اقدامات مقتضي براي کشاندن آنان به جنبش تجريه طلبي مجزا، براي ايجاد منطقهي خودمختار ملي کردستان انجام گيرد.
4ـ در تبريز يک گروه از کارگران مسئول، براي راهنمايي جنبش تجزيه طلبي ايجاد گردد و اقدامات آنان، با سرکنسول اتحاد جماهير شوروي در تبريز، هم آهنگ بشود.
نظارت کلي اين گروه، به باقراوف و يعقوباف سپرده شود.
5ـ مسئوليت کارهاي مقدماتي انتخابات آذربايجان جنوبي براي پانزدهمين دورهي قانونگزاري مجلس ايران به عهده کميته مرکزي حزب کمونيست آذربايجان (باقراف و ابراهيماف) گذارده شود تا اطمينان به دست آيد که انتخابشوندگان ازهواداران جنبش تجزيهي طلبي باشند.
6ـ دستجات رزمجوي هواداران شوروي و فعالان جنبش تجريهي طلبي تشکيلات فرقه دموکرات که مسلح به سلاح هاي ساخت خارج باشند، با هدف دفاع از خود، ايجاد گردد.
مسئوليت اين مهم به عهده رفيق نيکلاي بولگانين، همراه با رفيق باقراوف گذارده شود.
7ـ انجمن روابط فرهنگي ايران و جمهوري سوسياليستي شوروي آذربايجان براي تقويت کارهاي فرهنگي و تبليغاتي در آذربايجان جنوبي، ايجاد گردد.
8ـ براي جلب توده ها به جنبش تجزيه طلبي، لازم مي دانيم که «انجمن دوستداران آذربايجان شوروي» در تبريز همراه با شعبات در تمامي نواحي آذربايجان جنوبي و گيلان تشکيل شود.
9ـ كميتهي مرکزي حزب کمونيست آذربايجان، مامور است که مجلهي مصوري در باکو براي پخش در ايران و 3 روزنامه در آذربايجان جنوبي ايجاد کند.
10ـ چاپخانه دولتي سه ماشين چاپ را در اختيار کميتهي مرکزي حزب کمونيست آذربايجان قرار دهد تا براي ايجاد امکان چاپ براي فرقه دموکرات آذربايجان جنوبي، بکار گرفته شود.
11ـ مسئوليت تهيهي کاغذ خوب براي چاپ مجلهي مصور در باکو و همچنين سه روزنامه در آذربايجان جنوبي، به عهدهي کميسر خلق براي تجارت خارجي، رفيق آناستاس ميکويان گذارده شود. جمع تيراژ کم تر از سی هزار نسخه نباشد.
12ـ به کميتهي دفاع دولتي آذربايجان، اجازه داده شود که تحت نظارت رفيق باقراف اجازه رفت به ايران و بازگشت به افرادي که براي ماموريت در اجراي اين موارد به ايران سفر مي کنند، صادر گردد.
13ـ براي تامين مخارج جنبش تجزيه طلبي در آذربايجان جنوبي و انتخابات پانزدهمين دورهي قانون گذاري مجلس، کميتهي مرکزي حزب کمونيست آذربايجان، از صندوق ويژهي ارز خارجي، برابر با يک ميليون روبل «براي تبديل به تومان» در نظر گرفته شود.
ششم ژوئيه 1945، دفتر سياسي کميته مرکزي
سند شماره 2
دستورالعمل مخفي شوروي در مورد انجام ماموريت ويژه در سراسر آذربايجان جنوبي و استان هاي شمالي ايران[13]
14 ژوئيه 1945 (24 مرداد 1324)
به کلي سري
Iـ درباره ايجاد فرقه دموکرات آذربايجان
1ـ فوري ترتيب مسافرت پيشهوري (رييس بعدي فرقهي دموكرات) و کامبخش (از رهبران حزب توده) را به باکو، براي انجام مذاکره بدهيد. بسته به نتيجهي مذاکره، انتقال پادكان (صادق پادگان) رياست کميتهي ناحيه اي حزب توده آذربايجان را در نظر داشته باشيد.
2ـ براي ايجاد کميته هاي تشکيلاتي در مرکز (تبريز) و مناطق ديگر نامزدهاي مناسب از ميان دموکرات هاي موجه از ميان روشنفکران، بازرگانان طبقهي متوسط، خرده مالکان و روحانيون، از ميان احزاب مختلف دموکرات و همچنين از ميان غير اعضا، انتخاب و آنان را در کميته هاي تشکيلاتي فرقهي دموکرات آذربايجان، وارد کنند.
بالاترين اولويت، در مورد کميته تشکيلاتي تبريز است که وسيلهي نشريات دموکرات موجود مانند خاور نو، آژير و جودت و بقيه، تقاضاي ايجاد فرقه دموکرات آذربايجان را خواهند نمود.
3ـ با چاپ تقاضا، گروه موسس در ديگر مناطق، در نشريات، خواستار حمايت از ايجاد کميته هاي فرقه دموکرات از ميان فعالان تشکيلات حزب توده و ديگر تشکيلات دموکرات خواهند گرديد.
اجازه ندهيد که اين امر، تنها محدود به تغيير نام حزب توده به حزب دموکرات آذربايجان گردد. به کميته منطقه اي حزب توده تبريز و تشکيلات ناحيه اي آن توصيه کنيد که تقاضاي فرقهي دموکرات آذربايجان را مورد بررسي قرار داده و تصميم به انحلال تشکيلات حزب توده نموده و اعضا را وارد فرقهي دموکرات آذربايجان بنمايند.
4- پس از ايجاد کميتهي تشکيلاتي فرقهي دموکرات آذربايجان در تبريز، بالاترين اولويت، ايجاد کميته هاي تشکيلاتي فرقه دموکرات آذربايجان در شهرهاي زير است: اردبيل، رضائيه، خوي، ميانه، زنجان، مراغه، مرند، ماکو، قزوين، رشت، پهلوي، ساري، بندر شاه، گرگان و مشهد.
5- يک ارگان مطبوعاتي در کميتهي تشکيلاتي فرقهي دموکرات آذربايجان در تبريز بنام «صداي آذربايجان»ايجاد شود.
6- ترتيب تهيهي برنامه ها و منشور براي کميته تشکيلاتي تبريز تهيه شود.
IIـ اقدام لازم براي اطمينان از انتخاب نمايندگان براي دوره پانزدهم قانون گذاري
1ـ آغاز مذاکره با نمايندگان مجلس که از آنان در زمان انتخابات براي اين دوره قانون گذاري حمايت مي کنند، با هدف نامزدکردن اين نمايندگان براي دوره پانزدهم قانون گذاري با اين شرط که آنان در راه عملي کردن شعارهاي فرقه دموکرات آذربايجان مبارزه نمايند.
2ـ کارهاي لازم براي انتخاب نامزد هاي نمايندگي مجلس از ميان افراد دموکرات که آمادهي مبارزه در راه عملي کردن شعارهاي فرقه دموکرات باشند، آغاز گردد.
3ـ مقايسهي سياههي نامزدهاي نمايندگي که سفارت توصيه کرده است، با در نظر گرفتن دستورالعمل هاي جديد.
4ـ اقدامات در جهت شناندن نامزدهاي دست چين شده براي مجلس، در مطبوعات آغاز و ترتيب تماس و ملاقات با موکلان داده شود.
5ـ از اجتماعات، اعتصابات و انحلال انجمن هاي انتخاباتي که مناسب ما نيست با هدف تضمين منافع ما در انتخابات، حمايت گردد.
6ـ در فرايند آمادگي براي انتخابات، در حوزه هاي شمالي ايران، مصالحه انجام گيرد و افرادي که بهوسيلهي نيروهاي ارتجاعي نامزد شده اند و عليه کانديداهاي جنبش دموکرات فعال هستند، اخراج گردند.
7ـ خواستار تعويض رهبران سازمان هاي ناحيه اي با افکار ارتجاعي که مناسب نيستند، شويد.
-III تأسيس «انجمن دوستداران آذربايجان شوروي».
1ـ براي تاسيس «انجمن دوستداران آذربايجان شوروي» از افرادي که در جشن هاي بيست و پنجمين سال آذربايجان شوروي شرکت کرده بودند، استفاده شود.
2ـ افرادي که در کنسولگري هاي ما کار مي کنند، نظامي ها و فعالان حزبي، در ايجاد انجمن بکار گرفته شوند.
3ـ گروه تشکيلاتي «انجمن دوستداران آذربايجان شوروي» در تبريز، منشور انجمن را تهيه نمايند.
4ـ براي جلب گستردهي مردم به «انجمن دوستداران آذربايجان شوروي» از مطبوعات به طور سازمانيافته براي تشريح دست آوردهاي اقتصادي، فرهنگي و هنري آذربايجان شوروي و دوستي تاريخي مردم آذربايجان جنوبي با مردم آذربايجان شوروي، استفاده شود.
ساختمان انجمن روابط فرهنگی (مدنیت ایوی)، عده ای از مردم کلاه قفقازی بسر دارند و یک سرباز روسی هم دیده می شود
اقدامات فرهنگی یا ترویج نظریه ایران ستیزی و تجزیه فرهنگی ایرانیان؟
تمام اقدامات آغازین فرقه از قبیل تشکیل حکومت ملی، مجلس ملی، انحلال تشکیلات ارتش و پلیس و ژاندارمری که بخشهایی از سازمانهای سرتاسری ایران بودند، انتخاب پیشهوری بهنام باشوزیر (نخستوزیر)، تشکیل هیات دولت و قشون ملی با اونیفرم و درجات نظامی به تقلید از ارتش سرخ، اعلام زبان آذری به عنوان زبان رسمی و دولتی و اقدامات دیگر، آشکارا مقدمات جداسازی آذربایجان بود. البته اینگونه گفتارها و گستاخیها کم کم فرو نشست، ولی آژیر خطری بود که استقلال و تمامیت ارضی ایران را به چالش میکشید. آنچه در آذربایجان گذشت، هدفی بود که بیگانگان در اندیشه دستیابی به آن بودند؛ نه یک جنبش آزادیخواهانه بود و نه یک حرکت ملی. آزادیخواهانه نبود، زیرا مدل پیشنهادی آنها، همان جهنم جامعه پرخفقان بود که در خود شوروی و کشورهای اقمار شوروی در اروپای شرقی برقرار بود. و حرکت ملی نبود، زیرا قصد برنامه سازان، در صورت امکان، جداسازی آذربایجان و پیوستن آن به جمهوری آذربایجان شوروی بود. در حقیقت آنچه در آذربایجان بنام فرقه دموکرات سپری شد، ضد ملی، ضد استقلال و تمامیت ارضی ایران بود. چنین حرکتی با چنین انگیزهای، با هر نیتی که باشد، ملی نیست. متاسفانه باید گفت که مردم زحمتکش آذربایجان، ناخواسته، بازیچه امیال شیطانی بیگانگان شدند. به باور من جوهر ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان جداییطلبی بود. به نظر من شخص پیشهوری نیز آلت دست شد. شورویها از باورهای کمونیستی وی نیز سوءاستفاده کردند.[14]
به عنوان نمونه، یکی از اساسیترین اقدامات فرقه دموکرات در راستای «حرکت ایرانستیزی»، انهدام کتابهای درسی دانشآموزان مدارس آذربایجان بود. فرقه دموکرات در راستای اجرای سیاستهای فرهنگی شوروی بلافاصله پس از روی کار آمدن، کتابهای درسی دانشآموزان را که به زبان رسمی کشور ـ فارسی ـ چاپ شده بودند، جمعآوری و در میدان مرکزی شهر به آتش کشید.
در پی این اقدام، بلافاصله کتابهای درسی جدید که به زبان ترکی باکویی تدوین شده بود، جایگزین آن کتابها میشود. با توجه به تاریخ روی کار آمدن فرقه دموکرات که اواخر آذرماه بود و نیز تامل در تاریخ شروع سال تحصیلی دانشآموزان ایران که مهرماه است، مشخص میشود که فرقه دموکرات پس از چند ماه از شروع سال تحصیلی، ناگهان کتابهای درسی دانشآموزان را جمعآوری کرده و کتابهای دیگری را توزیع میکند و از آنجا که تبریز در آن سالها فاقد یک چاپخانه معتبر با دستگاههای پیشرفته و رنگی بوده، میتوان گفت که این کتابها پیش از روی کار آمدن فرقه، در باکو چاپ شده باشد.
نکته جالب توجه اینکه حتی اسکناسهای رایج دوره فرقه دموکرات نیز بصورت رنگی چاپ شده بوده و این نشانگر این موضوع است که چاپ این اسکناسها قبلا انجام شده و به محض استقرار این فرقه این اسکناسها نیز در منطقه توزیع میشود.
در مورد ایده تأسیس دانشگاه تبریز، باید اشاره کرد، پیش از روی کار آمدن فرقه دموکرات، مساله تأسیس دانشگاه در تبریز در جلسات کمیساریای شوروی مطرح و چنین نتیجهگیری میشود که باید بلافاصله پس از تشکیل فرقه دموکرات، دانشگاه تبریز تاسیس شود و استادان این دانشگاه لزوما از باکو به تبریز اعزام شوند. جالب این که پیش از تاسیس دانشگاه، سران شوروی واحدهای درسی دانشجویان تبریز را نیز مشخص و تکالیف درسی آنها را معین کرده بودند.[15]
نمونه اسکناس چاپ شده توسط فرقه دموکرات آذربایجان به تاریخ اسفند 1324
فرقه دموکرات علیرغم صدور بیانیههایی مبنی بر کسب خودمختاری ملی در چارچوب ایران، فوراً تحرکاتی را در جهت نیل به استقلال در پیش گرفت. به دنبال صدور بیانیهای خطاب به “مقامات دیپلماتیک دولتهای دموکراتیک و مقامات ایرانی” که در آن “ستمهای”دولت مرکزی ایران در قبال آذربایجانیها بر شمرده شده بود ادعا گردید که ارتش ایران تهدید به نابودی ملت آذربایجان کرده است.
سخن آخر:
اقوام ساکن ایران ازجمله آذربایجانیها، از یک «هویت قومی» برخوردارند که در زبان مادری و گویش و فرهنگ و هنر آنها تجلی مییابد. همه این مظاهر قومی را باید محترم شمرد و برای تحقق و رشد و شکوفایی آنها شرایط لازم را فراهم ساخت. این خواستها طبیعی و از الزامات منشور جهانی حقوق بشرند. بنابراین، برای دستیابی به آنها نیازی به سردادن نغمههای جداییطلبانه و افتادن در دام وسوسههای پانترکیستهای ترکیه و جمهوری آذربایجان نیست. همه این خواستها، در چارچوب ایران کاملا تحققپذیر است. از سوی دیگر، همه اقوام ساکن ایران، همزمان از یک «هویت ملی» برخوردارند که در تعلق مشترک آنها به ایرانی بودن، بازتاب مییابد که با تمام نیرو میباید از آن پاسداری کرد.
با همه این تفاسیر و مطالب، و با همه تلاشهای دولت شوروی در نهادینه کردن فرهنگ، ادبیات و هنر و سیاست شوروی، و القای این مطلب که فرقه دموکرات فقط برای ایجاد آرامش و ترقی مردم آذربایجان ایجاد شده بود، اسناد بیانگر انجام فجایع و جنایات بیشماری در این منطقه، توسط ارتش سرخ شوروی و ایادی آنها در فرقه دموکرات است. و بخاطر همین جنایات بود که بعدها شاهد اضمحلال و روزگار سخت فریب خوردگان این جریان جعلی هستیم که پرداختن به این موضوع فرصت دیگری میطلبد.
منابع:
در تدوین این مقاله منابع ارزشمند زیر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند:
- مرادی، علی، از زندان رضاخان تا صدر فرقه دموکرات، نشر اوحدی، تهران، 1385
- درخشانی، علی اکبر، تشکیل فرقه دموکرات و نقش سیدجعفر پیشه وری در آن، نشر شیرین، تهران، 1384
- بیانی، خانبابا، غائله آذربایجان، انتشارات زریاب، تهران، 1375
- ناصحی، ابراهیم، غائله آذربایجان در رهگذر تاریخ، انتشارات ستوده، تبریز، 1384
- پورنظمی، عبدالله، تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، مؤلف
- فرزاد، شاهرخ، فرقه دموکرات آذربایجان، نشر اوحدی، تهران، 1385
- بحران آذربایجان، خاطرات میرزا عبدالله مجتهدی، به کوشش رسول جعفریان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، تهران، 1381
- زنگنه، احمد، خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، 1353
- حسنلی، جمیل، آذربایجان ایران، آغاز جنگ سرد، نشر شیرازه، تهران، 1388
- ملازاده، حمید، سیری در کوچه خاطرات، انتشارات ارک، تبریز، 1377
- ملازاده، حمید، رازهای سر به مهر، انتشارات مهد آزادی، تبریز، 1376
- حسنلی، جمیل، فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان، نشر نی، تهران، 1384
- آرشیو مرکز اسناد و کتابخانه ملی شمال غرب
- طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، تهران، انتشارات سمرقند، 1387
- حسنلی، جمیل، پیدایش فرقه دموکرات به روایت اسناد و خاطرات، تهران، نشر نی، 1384
- رنجبر، محمود، نمایش در تبریز (از انقلاب مشروطه تا نهضت ملی نفت)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1383
- بعض از اسناد مربوط به غائله آذربایجان، بی نا، بی تا
[1] . احمدی، حسین، همایش بررسی حوادث سیاسی آذربایجان، مرداد 1386
[2] . ناصحی، ابراهیم، غائله آذربایجان در رهگذر تاریخ، تبریز، ستوده، 1384، چاپ اول، صفحه 126
[3] . طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، انتشارات سمرقند، تهران، 1387، صفحه 38
[4] . حسنلی، جمیل، فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان، صفحات 35 تا 37
[5] . ملازاده، حمید، رازهای سر به مهر، تبریز، انتشارات مهد آزادی، 1376، صفحه 23
[6] . بحران در آذربایجان، خاطرات آیتالله میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی (1324-1325)به کوشش رسول جعفریان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص 62 و 73
[8]. رنجبر، محمود، نمایش در تبریز (از انقلاب مشروطه تا نهضت ملی نفت)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1383، ص 489
[9] . کاوه بیات، «استالین و فرمان تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان»، فصلنامه گفتگو، شماره 40
[10]. حسینی، سید جواد ، با زمزمه هزاردستان، یادنامه استاد ابوالحسن اقبال آذر، تهران، نشر نی، 1383، ص 192
[11] . حسنلی، جمیل، پیدایش فرقه دموکرات به روایت اسناد و خاطرات، تهران، نشر نی، 1384، صفحه 51
[12] . طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، تهران، انتشارات سمرقند، 1387، صفحات 162، 168
[13] . طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران، تهران، انتشارات سمرقند، 1387، صفحه 204
[14] . امیر خسروی، بابک، گفتگو با پایگاه اینترنتی تاریخ ایرانی، اردیبهشت 1392
[15] . حسنلی، جمیل، فراز و فرود فرقه دموکرات در آذربایجان به روایت اسناد محرمانه، نشر نی، 1386، صفحه 201