یکی از مسائل تحریف آمیز و دروغ بنیادی که آریا پرستان و باستان پرستان در ایران سعی کرده اند بسیار روی ان مانور بدهند فرق انگاری میان #ترک و #توران است. آنها میگویند تورانیان در سنتهای ملی و روایی با ایرانیان هم نژادندو این بیش از هر چیز از نامهای ایرانی بیشترِ شاهان و یلان و مکانهای توران زمین در اوستا، متون پهلوی، شاهنامه و منابع تاریخی دریافته میشود. انها میگویند . علت اصلی آمیختگی و یکسانانگاری #ترکان و #تورانیان در این است که اقوام ترکتبار یکی از دشمنان شرقی ایرانیان بودند که از مرزهای این نواحی به ایران میتاختند. تداوم این حملات یادآور تجاوزهای تورانیان از این مناطق در روایات ملی و پهلوانی بود؛ به همین سبب بهتدریج موجب درآمیختگی دشمنان واقعی (ترکان) و داستانی (تورانیان) ایران شد و دو واژه یا مفهوم ترک و تورانی به خطا یکی انگاشته شد. #فردوسی در #شاهنامه چنین گفته که فریدون جهان را میان سه پسر خود یعنی(سلم، تورج، و ایرج) تقسیم میکند و ایران را به ایرج میدهد لیکن سلم و تور بر او حسد برده او را میکشند و فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر فرزند ایرج میدهد و از آن زمان چنگ و درگیری میان ایران و توران آغاز میشود.صرف نظر از اینکه چطور تورانیان و ترکان هردو ازیک منطقه مرزی میتوانستند به ایران حمله کنند(لابد نوبتی حمله میکردند و یا ترکان اول )با یا بی اجازه)وارد سرزمین توران میشدند و به ایران می تاختند) و همچنین صرف نظر از اینکه اگر توران دشمن داستانی و ترکان دشمن حقیقی ایران بودند چطور فردوسی در شاهنامه کوچکترین اشاره ای به این دشمنان واقعی ایران نکرده و آنها را رها کرده و حتی در بخش تازیخی شاهنامه نیز تنها به تورانیان چسبیده است.ماجرا وقتی جالب میشود که سند رد این مسئله را در خود شاهنامه می یابیم. در داستانهای شاهنامه چند بار به صراحت از خود «زبان ترکی به عنوان زبان تورانیان یاد شده است. بار نخست در روایت رفتن گیو به توران برای یافتن کیخسرو است که پهلوان ایرانی در آنجا با تورانیان به «ترکی»سخن میگوید:
به فرمان او گیو بسته میان
بیامد به کردار شیر ژیان
همیتاخت تا مرز توران رسید
هر آن کس کش از راه تنها بدید
زوان را به ترکی بیاراستی
ز کیخسرو از او نشان خواستی
چو گفتی ندارم از او آگهی
تنش را ز جان زود کردی تهی
(فردوسی، 1393: 1/ 424/ 23 ـ 26)
بار دوم نیز در گزارش جهانگردیهای اسکندر است؛ او در خاور زمین به جایی میرسد که
زوانشان نه تازی و نی خسروی
نه ترکی نه چینی و نی پهلوی
(همان: 2/ 310/ 1137)
همچنین زبان تورانیان در داستان رزم دوازده رخ، ترکی است. هومان، پهلوان تورانی، زمانی که به هماوردجویی از سپاه ایران میآید با خود مترجم، میآورد تا گفتار او را از ترکی به زبان ایرانی برگرداند:
نشست از برِ زین سپیدهدمان
چو شیر ژیان با یکی ترجمان
بیامد به نزدیک ایران سپاه
پر از جنگ دل سر پر از کین شاه
بد ایرانیان گفت پس ترجمان
که آمد گهِ تیغ و گرز و کمان
(همان: 1/ 708 و 700/ 445، 446 و 460)
در مقابل، بیژن، یل ایرانی نیز زمانی که به پیکار هومان میآید، ترجمانی با خود همراه میکند
یکی ترجمان را ز لشکر بجُست
که گفتار ترکان بداند درست
وُزان پس بفرمود تا ترجمان
یکی بانگ برزرد بدان بدگمان
(همان: 1/ 719/ 714 و718)
همچنین در داستان نبرد رستم و پولادوند که افراسیاب به پسرش شیده میگوید برود و به ترکی به پولادوند یادآوری کند که اگر رستم را بر زمین افکند او را با شمشیر بکش
به ترکی بیاموز و راهش نمای
مگر روستم را درآرد ز پای
بگویش که چون او به زیر آوری
به شمشیر کن زان سپس داوری
(فردوسی، 1386: 3/ 276/ زیرنویس 13)
باری دیگر در روایت رفتن جاماسپ به گنبدان دژ برای آوردن اسفندیار چنین آمده است که جاماسپ چون از میان و محاصرۀ تورانیان، میگذرد با ایشان به زبان ترکی سخن میگوید تا شناخته نشود:
هر آن کس که او را بدیدی به راه
بپرسیدی او را ز توران سپاه
به آواز ترکی (بر آواز ترکان) سخن رانَدی
بگفتی بدان کس که او خوانَدی
ندانستی او را کسی حال و کار
که گفتی به ترکی سخن هوشیار
(همان: 5/ 191/ زیرنویس 17)
منبع:متن شناسیادب فارسی (علمی- پژوهشی)
دانشکده ادبیا وعلومانسانی- دانشگاهاصفهان
دوروجدید،شماره(2پیاپی 34)(تابستان 1396،ص36-11)
نگاهی به واژه های ترکی شاهنامۀ فردوسی /سجاد آیدنلو
صالح سجادی
@salehsajadi