قسمت دوم گفتگو با استاد طالاری / غبار فراموشی برروی دست بافت های کهن
فاطمه مویدی / صاحب دیوان / صنایع دستی به مجموعه ای از هنر ها اطلاق می شود که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه و به کمک دست و ابزار دستی بوجود می آیند که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعت گر سازنده تجلی یافته است. مفهومی بالنده و اصیل، دارای پیشینه و قدمت مختص به خود است. بطوریکه هر منطقه جغرافیایی به تناسب تاریخ و فرهنگ و اندیشه مردمانش از هنرهای دستی خاص برخوردار بوده است.
تبریز از قدیم الایام مامن نگارگران بوده است. نگارگری، نقاشی سنتی با پیشینه ای کهن می باشد که حالت روایی دارد و از دیدگاه عرفانی و فلسفی و بیان وقایع تاریخی بهره می برد. این نگارگری ها در هنر بافت ما هم نقش اساسی داشته است.
نمونه ای از هیبه که کاربردش برای روی زین اسب بود
در این قسمت آقای طالاری از دنیای هیبه ها و روایت های بافته شده میان تارو پود این هنر برای ما نقل کرده اند:
ما در میان دست بافت های قدیمی عشایری و روستایی یک سری هنرهایی داریم که با ذوق و هنر زنان هنرمند ایل آمیخته شده اند که کاربردی بودند و جزو وسایل مورد نیاز خانه محسوب می شدند. من جمله: نمکدان (دوز قابی) ، سفره، خورجین، هیبه و … که ما به این دسته از وسایل خانه نام هنرهای کاربردی گذاشته ایم، چون روی این ابزار چنان در سطح بالا رنگ آمیزی و طراحی شده است که در جای خود بی-نظیراند.
نمونه ای از هیبه در سایز کوچک با طرح ققنوس یا عقاب با قدمت بالاتر از 100 سال
نمونه ای از هیبه در سایز کوچک با طرح پرندگان نشانگر آرامش و زندگی با قدمت بالاتر از 100سال
نمونه ای از هیبه ی کمری با بافت ظریف با طرح درخت زندگی (حیات آغاجی)
خیلی وقت ها که توریست ها این هنرها را می بینند متحیر می شوند و می گویند چگونه ممکن است صدها سال پیش بدون داشتن سواد آکادمیک اینگونه هنرآفرینی کنند. یعنی آنها پی برده اند که هنر ظرافت بالایی می خواهد به اصطلاح (هنر توک نن او اَل بو اَل دی) در این دست بافت ها این مثل ترکی خیلی عالی و زیرکانه رعایت شده است. زنان هنرمندی که با دست هایشان بر تار و پود زندگی نقش ماندگار حک کرده اند.
پشم را با دست به نخ تبدیل و بعد با گیاهان رنگ آمیزی و به گلیم و فرش تبدیل کردن هنری بالاست.
ما اینجا هدفمان معرفی این هنرها است که در سطح بالا بافته و رنگ آمیزی شده اند. به اضافه اینکه سعی در رمز گشایی اشکال و نگارگری هایی هستیم که سینه به سینه از سه هزار سال پیش در این هنرها حفظ شده اند. البته این نگارگری ها در همه ی هنرها نظیر معماری و سفال و … بوده اند. اما اکثر آنها بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند. ولی خوشبختانه این نگارگری ها و تاریخ ها در دنیای این دست بافت ها حفظ شده اند و به اصطلاح ما (سیخیلیب بی یئردع نماد اولوبلار).
ما هم وظیفه داریم این ها را آنالیز کنیم و به ریشه ها برسیم و ببینیم هدف از این همه نقش و نگار و رنگ چه بود. هیچ کدام از این نقش ها خود به خود ثبت نشده اند و هر کدام مفهوم و معنایی دارد و همه ی این کارها روی مفهوم گرایی هستند.
بطور مثال: هیبه ها که از دست بافت های سنتی اصیل می باشد و سابقه ی بیش از سه هزار سال دارد. این هنر دستی کاربردی ، همانند گلیم و فرش و نمکدان و… توسط زنان بافته می شد. نمونه ای که من برای شما نشان میدهم و مفهومش را میگویم این هیبه با نقشه ی درخت زندگی است (حیات آغاجی) که در یک سایز کوچک به حالت گرافیگی کار شده است و هنرمندانه تکرار شده است و به نوعی یک جنگل را میخواهد به تصویر بکشد. منتهی جنگلی از درخت های زندگی که مفهوم بزرگی داشت. بخصوص اینکه هم جاودانگی است و هم درخت حیات، که این نقش همواره در سایزها و اشکال مختلف روی تمامی دست بافت های کهن بافته می شد. در واقع میتوان گفت که درخت حیات جزو اولین و ریشه دارترین شکل است که در دست بافت ها دیده می شود و نقش مهمی را در این هنر بازی کرده است و بعنوان نقش مایه ی کلیدی در دست بافت ها بوده است. بالای 5 هزار سال سابقه کار دارد و چند داستان در این باره وجود دارد: یکی اینکه در ورودی بهشت یک درخت است که هر کس به آن دست پیدا کند حیات جاودانه خواهد داشت.
یکی دیگر اینکه کلا مفهوم خود درخت از همان اول ستایش شده است. در واقع درخت به دلیل اینکه می تواند حیات دوباره داشته باشد؛ یعنی در زمستان بمیرد و در بهار دوباره سبز شود برای انسانها جالب و شگفت انگیز بود یعنی همیشه تحسین آمیز به درخت نگاه شده است. درخت حیات در تاریخ ما هم ریشه اش از اینجا گذاشته شده،که می توان دوباره زندگی کرد. به هرحال این آرزوی دیرینه ی انسانهاست که جاودانه باشند و چون درخت در این مورد سمبل شده است در دست بافت ها هم زیاد تکرار شده است؛ بعنوان سمبل جاودانگی، ثروت آوری، فرزندآوری و بار معنوی در خانه ها بر روی دیوار ها آویخته میشد. به طور مثال اگر این درخت میوه داشت به مفهوم ثروت آوری به این خانه بود و یا به مفهوم فرزندآوری بود. اگر روی درخت طرح گل زده بودند بار معنوی داشته است.
طرز استفاده هیبه ی کمری – هیبه ی کمری با بافت ظریف (به شیوه ی دیرناخ پشمی) با طرح (حیات آغاجی)
نمونه ای از طرح درخت زندگی در هیبه ها – قدمت بالای 100سال- استفاده روی زین اسب
هیبه ها سوای رنگ آمیزی که با چه تکنیکی رنگرزی شده است. از هنر صناعتی بالایی هم برخوردار است اینکه با چه علمی پشم نازکتر از مو تولید کردند بدون هیچ دستگاه و ابزاری و هیبه های ظریف و هنرمندانه ای بافته اند قابل تامل است. در قدیم یک روشی بوده که به آن به اصطلاح هنر پشم ناخنی (دیرناخ پشمی) می گفتند.
دختر خانم های هنرمند چند تا از ناخن های انگشت خود را بلند می کردند و این ناخن ها را در سه سایز (متوسط، نازک، ظریف) سوراخ میکردند و پشم را از این سوراخ ها رد میکردند و نخ های بسیار ظریف تولیدکرده و با ظرافت و دقت آنها را رنگ آمیزی کرده و دست بافت های بسیار زیبا و ظریف را خلق میکردند این دست بافت ها را دختران ایل و روستا اکثرا فبل ازدواج می بافتند و در آلاچیق ها (اوبا لار) در سایزهای مختلف آویزان می کردند تا ایل و قوم دیگر که می آیند متوجه شوند در این ایل و روستا چه دختران هنرمندی است. یعنی مفهوم این را داشت که این جا دختر کدبانو و هنر مندی هست که می تواند یک زندگی را اداره کند.
هیبه های کوچک به حالت کیف کمری به کمر بسته میشد هیبه های متوسط به حالت دوشی انداخته میشد به دوش فرد برای حمل وسایل مورد نظر
هیبه های بزرگ که خورجین هم گفته میشد برای آویزان کردن روی زین چارپایان استفاده میشد.
طرح هایی که روی این هیبه ها زده میشد اغلب به نوعی به نیت محافظ بودن برای صاحب هیبه و وسایل داخل آن زده میشد. یعنی طرح هایی می زدند که صاحب هیبه و اموال داخل آن از گزند هرگونه بلا حفظ شود و سالم به مقصد برسد.
از نوع بافت و طرح این هیبه ها حتی میتوان به شرایط و حال بافنده هم پی برد مثلا بعضی از هیبه ها ظریف باف اند و نشان میدهدکه بافنده این را در یک روستا و در وقت مناسب با خیال راحت بافته است و بعضی از این ها درشت بافت هستند که عملادر ییلاق میان دو کوچ بافته شده با زمان خیلی کمی که بافنده داشته است. با این همه این ها هم جایگاه خودش را دارد و ظرافت تنها دلیل بر ارزش هنری نیست. در این ها رنگ سلطنت میکند. به اضافه اینکه با نقش های خیلی کم زیبای های بیشتری را به تصویر کشیده اند.
طرح های این دست بافت ها نشان دهنده ی احترام بالایی است که مردم آن زمان به طبیعت قائل بودند.
در این دست بافت ها مفهوم های خیلی بزرگی وجود دارد به نوعی پیام زندگی وجود دارد. این هنر در هیچ جای دنیا وجود ندارد. این فرهنگ ماست. بارها گفته ام خاک که می گوییم منظور فقط خاک مرزی نیست،خاک ما همین هنرهاست. که از آن سر دنیا با مطالعه می آیند و میبرند. چون می دانند این هنر را نمی توانند در هیچ جای دنیا بدست بیاورند. متاسفانه در کنار این ها هزاران هنر داریم که باید روی آنها مطالعه شود معرفی شود اما در جای خودش مثلا در (موزه منسوجات تبریز) که صد افسوس ما نداریم.
تنها کاری که از دستمان برمی آید همین است که در اینجا حفظ کنیم تا شاید روزی ارزش این ها به تمام دنیا بیان شود.