یووال نوح هراری
یووال نوح هراری (متولد ۱۹۷۶) استاد تاریخ در دانشگاه عبری اورشلیم است. او با آثار پرفروش خود شهرتی جهانی یافت و به یکی از بانفوذترین متفکران معاصر بدل شد. سهگانه مشهور او – ساپینس: تاریخ مختصر بشر، هومو دئوس: تاریخ مختصر فردا و ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – نهتنها در کشورهای مختلف ترجمه و منتشر شده، بلکه در ایران نیز با استقبال کمنظیری روبرو شده است. این کتابها با نگاهی میانرشتهای، تاریخ را از زاویهای متفاوت روایت میکنند: گذشته را بازمیخوانند، آینده را پیشبینی میکنند و بحرانهای امروز را به پرسش میگیرند.
رولا خلف
رولا خلف روزنامهنگاری لبنانی-بریتانیایی است که در سال ۲۰۲۰ بهعنوان نخستین زن سردبیر روزنامه Financial Times منصوب شد. او بیش از سه دهه تجربه در حوزههای سیاست خاورمیانه، اقتصاد جهانی و روابط بینالملل دارد و به خاطر نگاه تحلیلی و پرسشهای جسورانهاش شناخته میشود. خلف در مقام مجری این گفتگو، نه تنها نقش یک روزنامهنگار کنجکاو، بلکه صدای مخاطبانی را نمایندگی میکرد که دغدغههایشان در لابهلای پرسشهای او بازتاب یافت.
شهرت هراری: از کتاب تا پدیده جهانی
گفتگو با پرسشی ساده آغاز شد: «چطور اینقدر معروف شدید؟» پاسخ هراری بر خلاف تصور، نه تأکید بر نبوغ فردی، بلکه ستایش از همکاری جمعی بود. او توضیح داد که شهرتش نتیجه کار تیمی است که طی سالها، همراه با همسرش، سازمانی به شکل یک «شرکت تأثیر اجتماعی» ساختهاند.
به بیان هراری، آنچه مخاطبان در قالب کتاب میبینند، محصول دهها هزار ایمیل، هماهنگیهای پیچیده و تلاش پشتصحنه بسیاری از افراد است. این دیدگاه، وجه مدیریتی شخصیت هراری را نشان داد: او نه تنها تاریخدان و فیلسوفی پرآوازه است، بلکه رهبری است که موفقیت را به مثابه حاصل کار جمعی مینگرد.
مدیتیشن: راز خلاقیت و تمرکز
از این نقطه، گفتگو به یکی از شخصیترین جنبههای زندگی هراری کشیده شد: مدیتیشن. خلف با لبخند اعتراف کرد که نمیتواند بیش از پنج دقیقه مدیتیشن کند و پرسید چگونه هراری توانسته چنین ایدههای بزرگ و پیچیدهای را در این فرآیند بیابد.
پاسخ هراری روشن و در عین حال عمیق بود: بدون مدیتیشن، کتابهایی چون ساپینس هرگز نوشته نمیشدند. او دو گونه مدیتیشن را تشریح کرد: نخست «تولیدکننده» که شامل تمرکز بر یک مانتراست و به ذهن آرامش میدهد؛ و دیگری «مشاهدهگر» که مستلزم مشاهده خالص پدیدهها – مانند نفس – بدون کنترل یا مداخله است. او گفت: «اگر نتوانم یک دقیقه تنها بر تنفس خودم متمرکز شوم، چگونه میتوانم پدیدههای عظیم و پیچیده مانند جنگ یا بحران اقتصاد جهانی را درک کنم؟» هراری فاش کرد که سالانه ۳۰ تا ۶۰ روز را در سکوت مطلق سپری میکند. این انضباط، او را قادر میسازد میان واقعیت و توهم تمایز قائل شود؛ قابلیتی که برای تاریخنگاری و فلسفهورزی حیاتی است.
جهان امروز: بر لبه پرتگاه آشوب
در ادامه، گفتگو به عرصه جهانی کشیده شد. خلف با اشاره به دوران گذار کنونی پرسید: «ما در یک تغییر تاریخی هستیم، اما مقصد آن کجاست؟» پاسخ هراری آمیخته با هشدار بود. او گفت: پس از چند دهه صلح و همکاری بیسابقه، نظم جهانی در حال فروپاشی است، بیآنکه جایگزینی برای آن در چشمانداز باشد.
به باور او، این فروپاشی نه تنها همکاری بینالمللی را تضعیف کرده، بلکه بیاعتمادی را در قلب جوامع تزریق کرده است. رهبرانی چون ترامپ و نتانیاهو، به جای ساختن اعتماد، با تقویت شکافهای قبیلهای، جوامع را به سوی آشوب سوق دادهاند. هراری تأکید کرد: «رهبران باید اعتماد بسازند، نه زخمها را عمیقتر کنند. »
بحران اسرائیل: از دست رفتن روح یک ملت
در بخشی حساس و احساسی، خلف به اسرائیل پرداخت و پرسید چرا هراری در سالهای اخیر آشکارتر از گذشته درباره این موضوع سخن میگوید. پاسخ او دردناک و نگرانکننده بود. هراری از سیاستهای اسرائیل در غزه انتقاد کرد و آن را نشانهای از «بربریت داخلی» دانست.
او یادآور شد که سنت یهودی پس از ویرانی اورشلیم در دو هزار سال پیش، بر پایه بردباری و کثرتگرایی بنا شد. اما امروز، رهبران اسرائیل به جای بهرهگیری از این میراث، به خشونتورزی برگشتهاند. پرسش او بر صحنه طنینانداز شد: «اسرائیل امروز برای چه ایستاده؟ آیا تنها برای شجاعت و وطنپرستی رومی؟ اگر چنین باشد، تمام دستاوردهای دو هزار ساله یهودیت به هدر رفته است»
هوش مصنوعی: ظهور هوش بیگانه
اما نقطه اوج گفتگو، بحث درباره هوش مصنوعی بود. هراری آن را صرفاً یک ابزار ندانست، بلکه «هوش بیگانهای» توصیف کرد که میتواند به عامل مستقلی در تاریخ بشر بدل شود.
او مثال AlphaGo را آورد؛ برنامهای که استراتژیهایی نو در بازی گو ابداع کرد – چیزی که ذهن انسان طی دو هزار سال به آن دست نیافته بود. هراری هشدار داد: همانگونه که AI در بازیها نوآوری کرده، میتواند در سیاست، اقتصاد و حتی دین نیز معادلات تازهای بیافریند. از نظر او، خطر اصلی در سرعت سرسامآور توسعه AI نهفته است؛ جایی که حتی سازندگانش فرصت تأمل درباره پیامدها را ندارند. او پیشنهاد کرد توسعه این فناوری کند شود تا فرصت گفتگوی اجتماعی و اخلاقی فراهم آید، در غیر این صورت، خطر فروپاشیهای غیرقابلپیشبینی – از بازارهای مالی گرفته تا نظامهای سیاسی – جدی است.
نتیجهگیری: امیدی در دل تاریکی
در پایان، خلف پرسید: «پنج سال آینده ما کجا خواهیم بود؟» هراری با صراحت پاسخ داد: «هیچکس نمیداند. اما هنوز کنترل در دست ماست. »
این پاسخ شاید ساده به نظر برسد، اما پیام آن روشن است: آینده از پیش تعیین نشده و هنوز در گرو انتخابهای انسانی است. گفتگوی هراری و خلف، بیش از هر چیز، دعوتی بود به تأمل درباره مسئولیتهای امروز؛ مسئولیتی که هم در قبال گذشته نهفته است و هم در برابر آیندهای که با سرعتی بیسابقه به سوی ما میآید. این گفتگو نه تنها پردهای از بحرانهای عصر حاضر را آشکار کرد، بلکه به پرسشی بنیادین انجامید: آیا بشر آماده است با «هوش بیگانه» همزیستی کند و جهانی انسانیتر بسازد، یا در گرداب آشوب و بیاعتمادی فرو خواهد رفت؟