به گزارش صاحب دیوان،مانیفست انسان امروزین مصرف بیش از حدِ همراه با اشتهایی سیری ناپذیر میباشد که او را به سمت و سوی تخریب سرمایههای بدون جایگزین در عرصههای مختلف هدایت مینماید. این انسان که روح، جان و جسم خود را در شبکه ای از روابط قدرت، اقتصاد و سیاست؛ در هم تنیده است، امکان نگریستن به آیندهای نه چندان دور را ندارد، آینده ای تلخ و بی سامان و اگر هم میتواند آن را به تصویر درآورد، آنجا که جای منافع فردی و گروهی پیش آید، چشم بر همه چیز میبندد و خیر و منافع جمعی قربانی منافع گروههای اقلیت در قدرت و یا در سایه قدرت میگردد.
این انسان بیگانه با خویش، حافظه تاریخی و دغدغه های مشترک با دیگران را هیچ میانگارد و با توان فن سالارانه و در سایه ابزارها، سازوکارها و مناسبات تفویض شده؛ به تاراج حیات دیگر انسانها میپردازد. در این میان شهرهای ایرانی یکی از قربانیان زیاده خواهی، تعدد برنامههای توسعهای بدون در نظر گرفتن ویژگیهای بومی و منطقهای و با خیل عظیمی از نهادها و سازمانهای دولتی و خصوصی که هر کدام مدعی سهیم بودن در عرصههای مختلف شهر هستند، روبرو گردیدهاند و دریغ از نگاهی جامع بر اساس واقعیتها و شرایط اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مردم شناختی شهرها و از سوی دیگر نگاهی به پیوستهای اجتماعی برخی از کلان برنامهها حاکی از الگوبرداریِ واحدِ بدون محتوا از یک سنت رایج و دهن پرکُن، میباشد که عناصر زیست مند شهرها را در حاشیه توسعه قرار دادهاند.
یکی از این عناصر زیست مند در شهر قزوین، باغستان سنتی شهر میباشد. عرصهای نزدیک به سه هزار هکتار که تا پیش از این، شهر را در آغوش امن خود داشت و در دهههای اخیر قسمتهای زیادی از آن تخریب و تغییر کاربری داد، حقابه آن به تاراج رفت و نیز امنیت آن به دلیل تغییر بافت جمعیتی حاشیه باغات و نیز افزایش افراد معتاد، افزایش حیوانات غیر بومی مثل سنجابها، تغییر شیوه بهره برداری خانوادگی به دلیل عدم علاقمندی برخی از مالکین جوان و دهها دلیل دیگر، با آسیبهای جدی روبرو گشته است.
این عرصه همچون کودکی میماند که همه مدعی حفظ و گسترش آن را دارند و اما در عرصه هم افزایی، هر کس در تلاش بی اثر کردن فعالیتهای ثمر بخش دیگران است و در این میان حتی صدای مالکین خصوصی در هیاهوی شهر و منافع برخی لایههای صاحب نفوذ شنیده نشده و نمیشود.
اما این روزها خبری ما شهروندان قزوینی را امیدوار کرد، امید و باور به اثربخش بودن، مداومت و پافشاری فعالیتهای مدنی، هم افزایی و ارتباط با جامعه بین الملل و تخصص و در نتیجه ثبت باغستان سنتی شهر به عنوان میراث مشترک کشاورزی جهانی.
این تلاش حاصل حداقل سه سال مداومت در تحقیق، نگارش، تعامل و جلسات مستمر و حتی گاهی شبانه روزی دوستانی بوده است که سندی فاخر در سطح سازمان جهانی فائو تنظیم نمودهاند. بیش از سیصد برگ و با ترجمه انگلیسی با قواعد مورد قبول جامعه بین الملل.
این تلاشگران بدون ادعا، بدون فریاد و هیاهو در راستای ثبت این عرصه به منظور حفظ و نگهداری آن بوده و اگرچه پیگیریهای سازمان جهاد کشاورزی را نباید نادیده گرفت. انجمن توسعه حیات شهر. انجمنی که به صورت تخصصی سالهاست که در چندین جبهه کنشگری کرده است تا نشان دهد که سرمایه سبز تاریخی این شهر میراثی است که باید مسوولانه در کنار و با آن باید بود، آن را فهم کرد و در حفظ و نگهداری آن پافشاری نمود.
این انجمن مردم نهاد، بارها و بارها در تلاش بوده است که بی خبری مردم از برخی دست اندازیها و برنامههای توسعهای بدون پیوست محیط زیستی و اجتماعی مرتبط با باغستان را انعکاس دهد و یکی از اثرگذارترین مصوبههای شورای عالی معماری و شهرسازی را در خصوص توقف برخی از دست اندازیها به باغستان را، موجب گردد. در این جا باید تلاشها و فعالیتها و خون دل خوردنهای باغداران عزیز که در خط مقدم این عرصه، حضور دارند، نادیده نگرفت. اینان با دستهای خالی اما با امید به بهبود شرایط سالهاست که ایستادگی کردهاند در مقابل همه چیز، وعدههای عملی نشده، حقابههایی که از آنان دریغ میشود، امنیتی که قربانی بیتوجهی برخی سازمانها میباشد، سرمازدگی، افت زدگی و یا کم آبی که به دلیل تغییرات اقلیمی هر چند سال یک بار تمام سرمایههایشان را به نیستی میبرد، اینان همچنان ایستادهاند و تلاشگرانه، مصرانه و امیدوار به درک و فهم اهمیت این عرصه توسط شهروندان، مدیران شهری و کشوری هستند.
از مزایای ثبت جهانی باغستان می توان به برخوردار شدن از حمایتهای جهانی جهت حفظ، نگهداشت و احیا اشاره نمود و نیز برخورداری از برند جیاس جهت محصولات و بنابر این امکان عرضه در بازارهای جهانی و افزایش قیمت چند برابری و نیز رونق گردشگری را نیز به دنبال خواهد داشت.