مقدمه
طی قرون چهارم و پنجم هجری به دنبال ثبات سیاسی و امنیتی حاصل از حکومت روادیان (370-465 ه.ق.) بر آذربایجان و رونق گرفتن جایگاه تجاری تبریز در شبکه گسترده بازرگانی خلفای عباسی، شرایط لازم جهت توسعه شهر فراهم گردید. با این حال، در سال 434ه.ق. در دوره حکمرانی ابومنصور وهسودان بن محمد (450-416ه.ق.) تبریز به زلزله ای سخت ویران گشت. مورخین متعددی به تاریخ وقوع این زمین لرزه، خسارات وارده بر شهر، و نحوه بازسازی آن اشاره کردهاند (ابن اثیر، 1371؛ ابن جوزی، 1992؛ ناصرخسرو، 1363؛ بناکتی، 1348؛ ابوالمجد تبریزی، 1381؛ حمدالله مستوفی، 1381؛ کربلائی، 1383). به واسطه گزارش های موجود از این واقعه، میتوان شاکله هسته کهن شهر تبریز را پس از هزار سال بازخوانی کرد. اشاره به ابعاد، طول، و دروازه های باروی روادی (435ه.ق.) در منابع تاریخی مذکور و مقایسه آن با مشخصات باروی نجفقلیخانی (1194ه.ق.) در نقشه های ترسیمی از تبریز دوره قاجاری، گویای این امر است که باروی نجفقلیخانی به عنوان باروی متأخر تبریز پس از زمین لرزه مهیب 29 ذیالحجه 1193ق./ 7 ژانویه 1780م. در امتداد دروازه های باروی روادی برپاگشته است (جعفرپور، 1397). از اینرو، میتوان موضع فعلی دروازه ها، معابر، و فضاهای درون خط باروی تبریز را دارای قدمتی حداقل هزار ساله دانست.
ذکر زمین لرزه 434ه.ق. در منابع تاریخی
در نخستین گزارش از این واقعه، ابنجوزی در اخبار مربوط به سال 434ه.ق. مینویسد: «در تاریخ بیست و نهم جمادی الاولی، نامهای از ابن جعفر ابن الزقی العلوی، نقیب موصل رسید که در آن نوشته بود: آگاهی های صحیحی اخذ کرده درباره زمینلرزه سخت تبریز که قلعه و سور و دور و خانه ها و گرمابه ها و بازارها و بیشتر دارالاماره را ویران ساخته است و امیر از این زمین لرزه جان بدر برده چون آن روز در باغی بوده است. تعداد کشته ها در حدود پنجاه هزار بوده است». ناصرخسرو نیز که تنها سه سال بعد، در 20 صفر سال 438ه.ق. به تبریز وارد شده بود مینویسد: «آن شهر قصبه آذربایجان است. شهری آبادان. طول و عرضش به گام پیمودم، هر یک هزار و چهارصد بود. بدین شهر زلزله افتاد، شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنه اربع و ثلاثین و اربعمائه[1] و در ایام مُستَرَقه[2] بود پس از نماز خفتن. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند». اشاره ابنجوزی و ناصرخسرو به میزان ویرانی شهر و افراد جان باخته به هم نزدیک است. بنا به گفته ناصرخسرو طی سه سال شهر آباد گشته بود و دارای باروئی بوده است با ابعادی برابر و مربع گونه و محیطی حدود 5600 گام.
منابع ایلخانی، در بیان تاریخ تبریز، اهتمام ویژه ای نسبت به زمین لرزه 434ه.ق. نشان داده و سعی دارند تا بنیاد تبریز را به آنچه امیر وهسودان پس از زمین لرزه عمارت کرده برسانند. در تاریخ بناکتی (تألیف: 717ه.ق.) چنین نقل شده است: «ابوطاهر شيرازى منجم حكم كرد به حسب دلايل نجومى كه تبريز وقتِ نماز خفتن به زلزله خراب خواهد شد. امير وهسودان بفرمود تا منادى كردند و مردم بيرون رفتند و نظاره مىكردند كه شهر به زلزله خراب شد در سنۀ اربع و ثلثين و ثلاثمائه ( ٣٣۴ ) [: سال 434ه.ق. صحیح است]. بعد از آن امير وهسودان بفرمود ابوطاهر را تا وقتى نيكو اختيار كرد جهت عمارت تبريز، چنانكه به زلزله خراب نگردد. ابوطاهر اختيار كرد. هم در آن سال به طالع عقرب عمارت كردند، اما از سيل عهده نكرد و صورت زايجۀ طالع چنين وضع كرد».
در سفینه تبریز (تألیف: 723ه.ق.) در بخش تاریخ تبریز، درباره وقوع زمین لرزه 434ه.ق. در شرحی مفصل چنین آمده است: «باز از تقدیر ربانی و قضا آسمانی بتاریخ سنه ثلث و ثلثین و اربعمائه [:433ه.ق.] بزلزله خراب شد در روزگار القایم بامرالله، وهسودان بن محمد الراودی بعمارت آن مشغول شد و در آن مدت ابوطاهر منجم به تبریز بود و در نجوم مهارتی داشت. در خدمت امیر وهسودان حکم کرده بود که شب آدینه چهارم صفر[3] میان شام و خفتن خراب شود، آن حکم راست آمد. روز پنجشنبه منادی کردند کی مردم شهر بیرون روند بیشتر برون رفتند به سرخاب و در شهر نظاره میکردند. آن حکم کی کرده بود در آن وقت معین واقع شد و جماعتی کی در شهر مانده بودند هلاک شدند و […]، بقولی در سنه اربع و ثلثین و اربعمائه [:434ق.] آبادان کردند و به قولی در سنه خمس و ثلثین و اربعمائه [435ه.ق.] و این عمارت کی تا غایت باقیست آن عمارت امیر وهسودان است و این اصح است کی در سنه خمس [: 435ق.] عمارت کردند بقول و اخبار ابوطاهر شیرازی. و ابوطاهر شیرازی حکم کرد تا در وقتی بنیاد نهادند کی زحل در عقرب بود و صاحبش مریخ در جدی کی شرف اوست و مشتری در سرطان در شرف و آفتاب و زهره و عطارد در حوت و قمر در سنبله. و ابوطاهر گفت کی محالست کی دیگر تبریز بزلزله خراب گردد اما عهده سیل نتوانم کردن دیگر منجمان گفته اند که از سیل نیز سلیم باشد کی کواکب بغایت نیکو افتاده اند. […] گویند بوقت انک وهسودان بن محمد الراودی پدر مملان (حک: 463-450ه.ق.) بنیاد تبریز میکرد بعد از انک بزلزله دوم [: زمینلرزه 244ه.ق.] خراب شده بود چهار کس از اولیاء خدا کی در ولایت مشهور بودند بیاورد و بر چهار گوشه شهر بداشت بوقت آنک ابوطاهر شیرازی وقت اختیار کرد طاس بکوفت مشایخ چهارگانه هر یکی سنگی در بنیاد انداختند و بعد ازان عمارت اساس نهادند» (ابوالمجد تبریزی، 1381).
در نزهة القلوب (تألیف: 740ق.) نیز در تاریخ تبریز، چنین آمده: «در مجمع اربابالملك قاضى ركنالدين خويى آمده كه در آن وقت ابوطاهر منجم شيرازى در آنجا بود و حكم كرد كه در فلان شب آن شهر به زلزله خراب شود و حكام به الزام مردم را از شهر بيرون و به صحرا بردند تا در زير خاك هلاك نشوند و آن حكم راست آمد و آن شهر در آن شب بكلى خراب شد چنانكه كما بيش چهل هزار آدمى در آن واقعه هلاك شدند. امير وهسودان بن محمد بن رواد الازدى كه از قِبَل القائم خليفه (467-422ه.ق)، حاكم آن ديار بود در سنۀ خمس و ثلثين و اربعمايه [435ق.] به اختيار منجم مذكور به طالع برج عقرب بنياد عمارت تبريز كرد و منجّم مذكور مبالغه كرده است كه مِن بعد تبريز را از زلزله خرابى نبود مگر از سيل خوف باشد» (حمدالله مستوفی، 1381: 122).
کربلائی نیز در روضات الجنان و جنات الجنان (تألیف: 975ه.ق.) در باب عمارت شهر پس از زمینلرزه 434ه.ق. چنین آورده است: «امیر وهسودان بن محمد در همان تاریخ به عمارت تبریز مشغول شد، و در عمارت کردن تبریز پاینده بماند یا نه، متردد بود که شبی در خواب به او نمودند که برخیز مردان غیب ایستاده اند، دست در عمارت بنه و اندیشه مکن. روز دیگر برخاست و مجموع علما و سادات و أئمه و مشایخ و اشراف را حاضر گردانید و چهار مرد را که همه مردم متفق بودند به ولایت ایشان حاضر گردانید، یکی شیخ ابوالنصر النجقی از النجق، دوم باله خلیل صوفیانی، سوم شیخ ابوعلی ایوبان از آران، چهارم شیخ سعید سمول از موغان. بر چهار گوشه مسجدجامع تبریز بایستادند و ابوطاهر منجم مذکور اختیار وقت کرده بود و ایشان فرصت نگاه میداشتند. چون ابوطاهر طاس بکوفت هر یک از آن اولیاء سنگی در ریختة گوشهای از مسجدجامع انداختند و آن روز سیصد قربان از گاو و گوسفند کردند و مسجدجامع را تمام کردند، و مقصوره مسجد بدست قاضی ابوصالح شعیب ابن صالح تمام شد هم در زمان القائم بأمرالله عباسی. و ابوطاهر منجم بر طالعی که زایجه آن اینست بنای تبریز نمود: به طالع عقرب، زحل در عقرب و صاحبش مریخ در جدی که شرف اوست و مشتری در سرطان و آفتاب و زهره و عطارد در حوت و قمر در سنبله» (کربلائی، 1383: 17/1).
باروی روادی که در اسناد دوره ایلخانی از آن به عنوان باروی قدیم نام برده میشود، ساختار هسته اولیه شهر یا شهر قدیم را در توسعه های بعدی شهر تثبیت میکند. با توجه به آنکه مورخین قرن چهارم هجری به بازار و مسجدجامع در میان شهر اشاره کرده اند، محدوده باروی روادی را میتوان در برگیرنده محدوده دو باروی پیشین شهر (باروی ازدی احداث شده در 175ه.ق. و باروی بازسازی شده پس از زمین لرزه 244ه.ق.) قلمداد نمود. نزهة القلوب تنها منبعی است که به محیط و اسامی دقیق دروازه های باروی روادی اشاره میکند: «دور باروى تبريز شش هزار گام بوده است و ده دروازه دارد: رى و قلعه و سنجاران و طاق و درجو [: ورجو] و سرد و در دستىشاه [: سی شاه] و نارميان و نوبر و موكله» (حمدالله مستوفی، 1381: 122).
با استناد به اخبار آمده در منابع تاریخی که به روند بازسازی شهر پس از زمینلرزه 434ه.ق. اشاره دارند، میتوان به اهمیت باروی احداثی در دوره روادی (435ه.ق.) از نظر تاریخنگاری سیرتحول شهر تبریز نزد مورخان پی برد. ابومجد تبریزی در روایت خود روند بازسازی شهر را از ساخت دیوار شهر ذکر کرده است، چنانکه مینویسد چهار کس از اولیاء در «چهار گوشه شهر» سنگی بنیاد نهادند. با اینحال کربلائی موقعیت چهار کس را در «چهارگوشه مسجدجامع» آورده است. با توجه به انتخاب طالعی سعد برای بنیان شهر، به نظر میرسد روایت ابومجد تبریزی به واقعیت نزدیکتر بوده باشد. چهار گوشه و مربع بودن دیوار شهر نشان از ساخت باروئی طراحی شده برای شهر دارد که از طرفی به لحاظ شکل هندسی با سخن ناصر خسرو نیز همخوان است. از اینرو، به دلیل اهمیت تاریخ احداث باروی روادی به عنوان بنیاد شهر تبریز، تاریخ احداث این بارو را میتوان روز تبریز قلمداد کرد. باروئی که «شهر اندرون» را از محلات بیرونی مشخص میکند و ردپای آن پس از نزدیک به هزار سال همچنان بر بستر شهر باقی و دروازههای ده گانه آن قابل شناسایی هستند.
طرحی شماتیک از محدوده باروی روادی/ قدیم تبریز و دروازههای دهگانه آن (احداث: 435ق.) که محلات درونی، مجموعه بازار و میدان کهن را در بر میگرفته و از شمال شرقی و جنوب غربی به گورستانهای تاریخی سرخاب و گجیل محدود بوده است (جعفرپور، 1392: 96).
منابع
[1]. پنجشنبه 17 ربیع الاول 434ه.ق./ 19 آبان 421ش./ 10 نوامبر 1042م.
[2]. خمسه مسترقه؛ پنجه دزدیده. پنج روزی که بر ماه دوازدهم از سال شمسی قدیم (دوازده ماه سی روزه + پنج روز کبیسه) میافزایند.
[3]. پنجشنبه 4 صفر 434 ق./ 7 مهر 421ش./ 29 سپتامبر 1042م.