پس از رفتن ویلیام، مارتا که از غرق در عصبانیت شده بود، به دنبال آیدا، دختر نوجوانش که در جریان مشاجره طرف پدرش را گرفته بود، گشت.
زمانی که آیدا با سرکشی در را بر روی مارتا بست، مارتای خشمگین یک بطری اسید را از روی میز ویلیام برداشت و آن را با بی رحمی روی صورت دختر 17 ساله پرتاب کرد. (ویلیام عکاس بود و از اسید برای ظهور عکسها استفاده می کرد.)
در پی آن، مارتا با استفاده از ملافهای که در دست داشت، آیدا را تا حد مرگ خفه کرد. او که اسلحهای هم داشت، سپس صبورانه منتظر بازگشت شوهرش بود.
بعد از ظهر همان روز، هنگامی که ویلیام از پلههای منتهی به خانهاش بالا میرفت، مارتا به او حمله کرد.
علیرغم برخورد دلخراش، ویلیام موفق شد فرار کند و کمک بگیرد. بلافاصله پس از آن، مقامات صحنه هولناکی را در داخل خانه کشف کردند، جایی که بدن بیجان آیدا به شکل دلخراشی بر زمین افتاده بود، چشمانش منحرف شده بود و خون از دهانش جاری بود.
مارتا پلیس دستگیر شد و محاکمه شد. شدت جنایت او به حدی شدید و کارش نفرتانگیز تلقی شد که او اولین زنی شد که محکوم به اعدام با صندلی الکتریکی شد، روشی که قبلا برای مجرمان زن استفاده نمی شد.
البته عملا او سومین زنی بود که به اعدام با صندلی الکتریکی محکوم شده بود. منتها مورد نخست بعد محکومیت به آسایشگاه بیماران روانی فرستاده شده و دومی تبرئه شد.
منبع: یک پزشک