به گزارش صاحب دیوان، گویی برای چنین اتفاقی، پروسهای چندین ساله طراحی شده است تا نمایشگاه بینالمللی تبریز، سیر نزولیاش را آغاز کرده، بدین مرحله برسد و مختص دوره و مدیر خاصی نیست.
سیر نزولی کیفیت نمایشگاه بینالمللی تبریز از سال 1387 و از هفتمین دورۀ آن آغاز شد. بعد از این دوره، ناشران خارجی، دیگر عطای نمایشگاه کتاب تبریز را به لقایش بخشیدند. از این سال به بعد، هرگز ناشر معتبری از سایر کشورها در این نمایشگاه شرکت نکرد و لقب بینالمللی پس از این سزاوار این رویداد نبود.
روند نزول به همینجا ختم نشد. هر سال کیفیت برگزاری نمایشگاه بدتر و بدتر شد، تا اینکه پس از سال 90، نارضایتی به ناشر معتبر داخلی نیز رسید. ناشرانی معتبر کشور، دیگر آنچنان رغبتی به این رویداد نشان ندادند. بعضی از ناشران ترجیح دادند کتابهای پرفروش خود را به جای تبریز، در نمایشگاه کتاب تهران عرضه کنند. پس از این دوران نزولی، نمایشگاه کتاب تبریز گویی به بیماری لاعلاجی مبتلا شده است. اما با اینحال هنوز زنده بود و نفس میکشید تا اینکه امسال، تغییر سیستم نمایشگاهی به مارکتینگ، گویی حکم تیر خلاص را داشت تا این رویداد بزرگ آذربایجان را برای همیشه از نفس بیندازد.
همه چیز با یک خبر شروع شد
خبر بسیار ناگهانی پخش شد. در این خبر، معاون فرهنگی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی اعلام کرد که نمایشگاه هجدهم کتاب تبریز به صورت طبقهبندی شده و موضوع محور و به اصطلاح هایپر برگزار خواهد شد. این خبر خیلی زود ناشران و فعالین فرهنگی استان را به واکنش واداشت. ناشران در صفحات مجازی خود در نقد چنین تصمیمی مطالبی را منتشر کردند. بسیاری از ناشران استان، قبل از برگزاری نمایشگاه، اعلام کردند که با وجود چنین سیستمی در نمایشگاه کتاب شرکت نخواهند کرد. کار به تحریم نمایشگاه کشید. اداره فرهنگ، برای توجیه ناشران، نشستی را برگزار کرد که گویی تاثیری هم نداشت. اخبار بسیاری در این دوره منتشر میشد، اخباری گاه صحیح و گاه کذب. در این دوره برخی از خبرگزاریها نیز آتش معرکه را شعلهورتر کردند. یکی از خبرگزاریها در مصاحبهای که با یکی از ناشران معترض داشت، مطلبی را منتشر کرد و در آن مطلب نوشت که ناشران داخلی حق حضور در نمایشگاه را نخواهند داشت.
حقیقت ماجرا چه بود
در مصاحبه اولیه معاون فرهنگی ادارۀ فرهنگ و ارشاد آذربایجان شرقی، ابعاد تغییر سیستم برگزاری نمایشگاه کتاب آنچنان که باید روشن نشده بود. در حالی که ناشران میتوانستند در نمایشگاه حضور داشته باشند و غرفهها کاملا رایگان در اختیار آنها قرار میگرفت، این شائبه به وجود آمد که آنها حق شرکت در نمایشگاه را ندارند.
شائبۀ بعدی این بود که خانۀ کتاب تعیین خواهد کرد چه کتابی میتواند در نمایشگاه کتاب به فروش برسد، این هم حقیقت نداشت. هر کتابی با مجوز چاپ، میتوانست در این نمایشگاه به فروش برسد.
مسألۀ بعدی فروش کتاب توسط خانۀ کتاب بود. در این نمایشگاه، خانۀ کتاب مجری این رویداد بود و کتاب ناشران را در غرفهها تقسیمبندی میکرد. مخاطبین پس از انتخاب کتابهای خود، در خروجی سالنها کتاب را به صندوقداران تحویل داده، پس از تسویه آنها را تحویل میگرفتند. فروش کتاب توسط خانۀ کتاب، عملا ناشرین را از چرخۀ فروش در نمایشگاه خارج میکرد و این به مذاق ناشرین خوش نیامد و اعتراض آنها را برانگیخت. قبل از برگزاری نمایشگاه، چگونگی فروش و پرداخت و تسویهحساب ناشرین در هالهای از ابهام قرار گرفت. نشست معاونت فرهنگی ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی با ناشرین هم نتوانست این ابهامات را از میان بردارد و همچنان اختلاف ناشران با ادارۀ فرهنگ بر جای خود باقی ماند.
در واپسین روزهای قبل از نمایشگاه، اختلاف برخی از رسانهها با ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی و انصراف برخی از آنها از حضور در نمایشگاه نیز آتش این اختلافات را شعلهورتر ساخت.
آغاز نمایشگاه
هجدهمین نمایشگاه بین المللی تبریز با همۀ حرف و حدیثها و اختلافات بهوجود آمده کار خود را آغاز کرد. طبق معمول ادوار گذشته، بساط اغذیهچیها هم گرم بود. این معضل همیشگی گویا هیچگاه حل نخواهد شد. پفکها، چیپسها، حلواها، ترشیها و تنقلات رنگی مشتری بیشتری را جلب میکردند و محوطۀ نمایشگاه جایی برای جولان افرادی بود که از این رویداد به نحو احسنت بهرهبرداری میکنند. البته این معضل را نباید به پای ادارۀ فرهنگ و ارشاد نوشت، چرا که مدیریت و واگذاری آنها به عهده و در اختیار مجموعۀ نمایشگاه بین المللی تبریز است و ادارۀ فرهنگ نمیتواند در مورد آنها هیچ تصمیمی بگیرد.
اما امسال، وضعیت اغذیهفروشان بسیار بغرنجتر از سالهای پیشین بود. چرا که اکثر این غرفهها و مکانهای فروش را به افراد غیربومی سپرده بودند که جای تعجب داشت. در کنار آن، وضعیت محوطۀ نمایشگاه بین المللی تبریز، به هیچوجه در شان این شهر کهن نیست. فضای سبز آن رو به نابودی است. مشخص است که در این چند سال، این مجموعه در نگهداری فضای سبز هیچ تلاشی از خود نشان نداده است. نبود سطلهای زبالۀ کافی و مناسب باعث شده است که محوطۀ نمایشگاه آکنده از زباله شود.
در همان روز نخست، مشخص شد که وضعیت غرفهبندیها نیز اصلا مناسب نیست. غرفهها با پارتیشنهایی نه چندان مستحکم، با بدسلیقگی تمام از هم تفکیک شده بودند.
نمایشگاه کتاب، اما نه در شان استان
هجدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز، کمرونقترین نمایشگاه در تمام ادوار برگزاری آن بود. فقط در دو سالن پروین اعتصامی و امیرکبیر غرفههایی برای نمایش و فروش کتاب تخصیص یافته بود. غرفههای سالن شهریار در اختیار مطبوعات و رسانه قرار گرفته بود.
مخاطبین برای خرید کتابهای مخصوص کودکان میتوانستند به سالن امیرکبیر بروند. طبقۀ فوقانی سالن امیرکبیر نیز به کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و نهاد کتابخانههای عمومی استان تعلق داشت. معدود ناشرین استانی نیز در سالن پروین قرار داشتند.
ضربهی طرح جدید بر پیکره نمایشگاه کتاب تبریز
هر طرح جدید نیاز به زمان دارد، تا کمی و کاستیهای خود را بیابد. بنابرین هر طرح جدیدی را نمیتوان در هر مکان و اقلیمی اجرا کرد. طرح جدید برگزاری نمایشگاه کتاب، بهتر بود ابتدا در شهرهای کوچکتر اجرا شود و در صورت جوابدهی به کلانشهرها برسد. شهری چون تبریز محل آزمون و خطا نیست و تاریخ ثابت کرده است که یک اشتباه کوچک میتواند در این شهر فاجعه به بار بیاورد.
از سویی دیگر، این طرح، میبایست قبل از اجرا، آسیبشناسی میشد. به نظر میرسد، خانۀ کتاب و ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی، خود درک درستی از اجرای این طرح نداشته، آن را مهندسی نکرده بودند.
تقسیمبندی غرفهها بر اساس موضوع کتابها، در نگاه نخست، مزیت این طرح جدید محسوب میشد. به نظر میرسید، با اجرای این طرح، مخاطبین برای یافتن کتاب مورد نظر خود وقت کمتری را صرف خواهند کرد. اما در عمل و بعد از برگزاری نمایشگاه عکس این ادعا ثابت شد. در چنین وضعیتی یافتن یک کتاب، به خاطر پراکندگی کتابها، بسیار سخت شده بود.
در ادوار گذشته، مخاطب میتوانست کتاب مورد نظر خود را در غرفۀ ناشر آن و در میان کتابهایی محدود بیابد. برای مثال یافتن کتابی در بین 100 عنوان کتاب، کار چندان سختی نیست. از سویی دیگر ناشر یا نمایندۀ ناشر میتوانست مخاطب را راهنمایی کند و کتاب مورد نظر را در اختیار او قرار دهد. اما در این سیستم جدید، مخاطب باید کتاب مورد نیاز خود را از میان هزاران کتاب انتخاب میکرد و این کار را برای او دشوار میساخت. از سویی دیگر غرفهداران از چینش و حتی شناسنامۀ کتابها هیچ اطلاعی نداشتند و عملا نمیتوانستند در این زمینه کمکحال مخاطب خود باشند.
مشکلی دیگر، معضل یافتن کتابها را بغرنجتر میکرد. مخاطبان میتوانستند کتابها را از هر غرفهای بردارند و در صورت منصرف شدن از خرید آن، کتاب را در هر جای ممکنی که بود، کنار بقیۀ کتابها بگذارند. در چنین حالتی، چینش کتابها بههم میخورد و مخاطب عملا با آشفتهبازاری سردرگم مواجه بود.
اولین نمایشگاه عفاف و حجاب
نمایشگاه عفاف و حجاب که در سالن آذربایجان مستقر بود، بزرگترین ضربه را به پیکر هجدهمین نمایشگاه بینالمللی تبریز وارد کرد. تقریبا این سالن کمترین بازدیدکننده را داشت. لباسها کمکیفیت و بسیار گران بودند. غرفهها فقط یک سوم سالن آذربایجان را به خود اختصاص داده بودند و دو سوم آن چون میدان فوتبال خالی خالی بود.
ادارۀ فرهنگ و ارشاد میتوانست به جای اختصاص این سالن به لباسهایی که هیچ جذابیتی برای مخاطبین نداشت، محصولات فرهنگی مرتبط با حجاب را در نمایشگاه به عرضه بگذارد. کتاب، پوستر، نقاشی، نماهنگ، فیلم کوتاه، نمایش و … میتوانست ارتباط و هماهنگی بیشتری با نمایشگاه کتاب داشته باشد. چنان که، برگزاری شبهای شعر و رونمایی و نقد کتاب در این نمایشگاه تا حدودی مرتبط و هماهنگ با این رویداد بزرگ بود.
ادارۀ محترم میتوانست، این نمایشگاه را در زمانی دیگر و در مکانی دیگر (مثل مصلای تبریز) برگزار کند که به احتمال بسیار در این صورت نتیجهای بهتر نیز در پی میداشت.
هزینههایی که به باد رفت
ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی با برگزاری هجدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز، آن هم پس از وقفۀ چندساله، با اینکه متحمل هزینههای بسیار شد، اما نتوانست از این هزینهکرد بهرۀ وافی ببرد. یکی از دلایل عدم موفقیت این اداره، پوشش خبری نامناسب و غیرحرفهای رویداد بزرگ فرهنگی استان بود. اخبار مندرجه در کانالها و سایت اداره، ناقص، دارای اغلاط فراوان و دچار شلختگی بود. بعضی از اخبار مدام در کانالهای خبری اداره تکرار میشد. اخبار و گزارش اطلاعات چندانی در اختیار مخاطبین قرار نمیداد. در بسیاری از بخشها، صدای رادیوی نمایشگاه ضعیف و نامفهوم بود.
عدم حضور ناشران، دودی که بر چشم مخاطب رفت
ناشران با تحریم نمایشگاه، بیش از آنکه ادارۀ فرهنگ و خانۀ کتاب را تحت فشار بگذارند، باعث دلزدگی و ناامیدی مخاطبان و دوستداران فرهنگ و هنر شدند. جای خالی ناشران استانی و بخصوص کتابهای ترکی، بیش از همه، مخاطبین را از حضور در نمایشگاه دلسرد کرد. از سویی دیگر، در بعضی از صفحات مجازی، افرادی فرصت یافتند تا با تمام توان به ناشرانی که در حوزۀ چاپ کتاب ترکی فعالیت دارند، بتازند و مغرضانه این روند را تخریب کنند.
تحریم چنین رویدادهایی نه تنها نمیتواند کیفیت برگزار آن را ارتقا بخشد، بلکه باعث به وجود آمدن، خصومتهای کاذب نیز خواهد شد. آتشی که با خبر تغییر سیستم نمایشگاه کتاب روشن و با تحریم آن توسط ناشران شعلهور شد، نتیجهای جز خاکستر نداشت، آتشی که دود آن چشم مخاطب را کور کرد.
هجدهمین نمایشگاه بینالمللی با تمام حرف و حدیثهایش به پایان رسید. امید است، ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، برای آسیبشناسی بهتر، نشستهایی چندگانه با صاحبنظران این حوزه برگزار کند تا شاید در آینده تبریز نیز نمایشگاه کتابی شایان خود داشته باشد.
گزارش اختصاصی صاحب دیوان از هجدهمین نمایشگاه کتاب تبریز
عکس از خبرگزاری فارس/ عطا داداشی