جمعه, 7 دی, 1403

مشترکات فرهنگی تبریز با شهرهای ترکیه

کریم میمنت نژاد

با نگاهی به اوراق و اسناد تاریخ کاملا مبرهن است که ایران و ترکیه به لحاظ مختصات مردم شناسی، فرهنگی، جامعه‌شناسی، تاریخ، میراث فرهنگی، علم آشپزی،  آداب و رسوم دینی و اجتماعی و نهایتا زبانی اشتراکات زیادی دارند. هر دو کشور دارای دین واحد و پیامبر واحدی هستند.مراودات مشترکی از فرهنگ و زبان و دین و معماری و … که در این میان عبور جاده ابریشم از شهر تبریز و گذر آن به سمت ترکیه مسیر فرهنگی موثری به وجود آورده که ذیلا بخشی از مشترکات فرهنگی بین شهر تبریز با کشور ترکیه به اختصار آورده می شود.

 

زبان و ادبیات عامیانه:

زبان ترکی با تفاوت های لهجه ای یک خانواده زبانی بزرگی را تشکیل می دهد لهجه هایی از آذربایجانی و آرانی و ترکمنی و استانبولی همگی دارای یک زیربنای واحدی هستند ذیل این زبان مشترک ادبیات شفاهی مردم ترکیه مشترکات بسیاری با تبریزیان داراست ادبیاتی که ریشه از زبان مشترک ترکی میگیرد همچون باورهای عامه، افسانه‌ها، داستان‌ها، موسیقی، ضرب‌المثل‌ها و رسوم‌های سینه به سینه از نسل‌های گذشته بجا مانده است.یکی از داستان های اسطوره ای ادبیات اَصْلی و کَرَم می باشد که افسانۀ کهن عاشقانه که روایتهای گوناگونی از آن در فرهنگ و ادبیات عامیانۀ کشورهای آذربایجان،ترکیه و ارمنستان و …رواج دارد. نکته بسیار اجدار این موضوع اینکه اصلی و کرم دو اسطوره عاشق این داستان کهن در تبریز هم مقبره دارند و داستانشان نقل مراسمات بزم و عروسی است که توسط آشیق ها روایت می شوند و اهالی اعتقاد خاصی به این قبور داشته و برای ادای نذوراتشان در آنجا شمع روشن می‌کنند، این مقبره‌ها در محله قراملک تبریز به مقبره‌های «قیز-اوغلان» یا «باجی-قارداش» نیز مشهور هستند.

معماری:

از انتقال هنر و معماری که با عامل جنگ و زور، موجب انتقال هنرِ هنرمندان و حتی خود آن‌ها شده‌اند، نمونه‌های بسیاری در تاریخ داریم؛ مثلاً تیمور در حمله به ایران، هنرمندان را از شیراز به سمرقند، پایتخت باشکوه پادشاهی خود انتقال داد.سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی در پی نبرد خونین چالدران، علاوه بر تصرف بخش‌هایی از سرزمین تحت حاکمیت صفویه، هنرمندان و اهل حرفه را نیز همراه با غنیمت‌های جنگی از تبریز به سرزمین عثمانی انتقال داد.تاریخ روابط بین دو کشور ایران و ترکیه فراز و فرودهای زیادی را شاهد بوده است از صلح و دوستی ها تا جنگ های متعدد با عثمانی ها .یکی از این جنگ ها در زمان صفویان موسوم به جنگ چالدران و تصرف شهر تبریزدر دوران سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی بود که غنیمت های جنگی بسیاری همراه با خود از تبریز به استانبول برد. سلیم اول علاوه بر غنیمت‌های جنگی بسیاری از ایران که آن روزها تحت فرامانروایی دولت صفوی بود، هنرمندان زیادی را نیز همراه خود برد و توانست زمینه‌های شروع مکتب هنری استانبول را فراهم کند.(1) بر اساس سندی که در آرشیو کاخ توپقاپی‌سرای به شمارۀ ۱۰۷۳۴ موجود است که عنوان «دفتر اشیاء ضبط شده توسط سلطان سلیم از اسرا، از قصر هشت بهشت، از مهتر خانه ها و اساتید هنر» دارد ( آژند، ۱۳۸۹: ۳۵ به نقل از اوزون چارشلی، ۱۳۶۹،۲۸۹/۲) در بین هنرمندان و صاحبان حرفه معماری با نام «علی» نیز همراه سلطان سلیم به سرزمین عثمانی رفته است. معمارعلی تبریزی که با نام‌های اسیرعلی و عجم‌علی نیز شناخته می‌شود، اهل تبریز بوده است. نام اصلی او «علاالدین علی بیگ فرزند عبدالله» بوده و برای این که نامش با نام معمار دیگری در دستگاه عثمانی که او نیز «علی‌بن‌عبدالله» نام داشته است اشتباه گرفته نشود، به عجم‌علی شهرت یافته؛ یعنی کسی که اهل دیار عجم (ایران) است. معمارعلی تبریزی در دورۀ سلطنت سلطان سلیم اول به سِمت سرمعماری دولت و دربار عثمانی منصوب شد و تا زمان مرگش در دورۀ سلطان سلیمان عثمانی این سمت را حفظ کرد و سر معمار عثمانی بود معمارعلی تبریزی پس از این که به امپراتوری عثمانی مهاجرت کرد، ابتدا بنا به اسناد یافت ‌شده در کاخ توپقاپی در شهر آماسیه ساکن شده بود. بر طبق این سند سلطان ‌سلیم دستور به ساخت هشت چشمه برای تأمین آب شهر آماسیه برای مردم این شهر می‌دهد. معمار علی این چشمه‌ها را همراه با پسرش حمزه‌بیگ ساخته است. او در نامه‌ای که به عنوان سند هم‌اکنون در کاخ توپقاپی وجود دارد، در پاسخ به سلطان سلیم اول به وی خبر می‌دهد که  هشت چشمۀ آب که پیش‌تر سلطان سلیم به او دستور داده بود تا بسازد، ساخته و تکمیل شده است. (2)

نمایی از مسجد سلطان سلیم استانبول اثر معمارعلی

معمارعلی به استانبول رفت و بعنوان سرمعمار دربار عثمانی منصوب شد. این سمت بالاترین سمت معماری در نظام سیاسی عثمانی بود که معمارعلی توانست به عنوان فردی خارجی آن را به دست آورد. معمارعلی این مقام که تا پیش از مرگش حفظ کرد و پس از او جانشینش معمارسنان بود.گادفری گودوین در کتاب معماری عثمانی (3)که از مهم‌ترین منابع در حوزۀ شناخت معماری است، آثار زیر را به معمار علی تبریزی نسبت می‌دهد:

نام اثر شهر قرار گیری دوره ساخت
مسجد چوبان مصطفی پاشا استانبول، ترکیه قرن شانزدهم میلادی
قصر توپقاپی استانبول، ترکیه ۱۵۲۳ میلادی
قصر خسرو پاشا سارایوو، بوسنی و هرز گویین کنونی ۱۵۳۲ میلادی
قصر خاتونیه ترابوزون، ترکیه قرن شانزدهم میلادی
مسجد ایاز پاشا تکرداغ، ترکیه قرن شانزدهم میلادی
مسجد سلطان سلیم استانبول، ترکیه ۱۵۲۷ میلادی
مسجد بالی پاشا استانبول، ترکیه قرن شانزدهم میلادی
مسجد اسیرعلی استانبول، ترکیه قرن شانزدهم میلادی

جدول آثار منسوب به معمار علی تبریزی

در بین بناهایی که به معمارعلی منسوب است، مهم‌ترین بنا را می‌توان مسجد سلطان ‌سلیم اول در شهر استانبول دانست. این مسجد به دستور ‌سلیمان قانونی برای یادبود پدرش سلطان‌ سلیم اول در کنار آرامگاه وی ساخته شده است. گلرو نجیب اوغلو استاد دانشگاه هاروارد در مورد این بنا می‌گوید: «آخرین مسجدی که در امپراتوری عثمانی با پلان  T ساخته شد، مسجد سلطان سلیم اول بود. معمار این مسجد سرمعمار دربارعثمانی، علاالدین معروف به عجم علی بود که پیش از معمار سنان وظیفة سرمعماری را عهده‌دار بود. »(4)سرانجام معمارعلی پس از عمری پرافتخار و با کارنامه‌ای درخشان از آثار بزرگ معماری، در سال ۹۴۴ هجری قمری مقارن با ۱۵۳۷ میلادی در دوره سلطان سلیمان قانونی در شهر استانبول درگذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد. (5)

یشیل جامی بورسای ترکیه همتای مسجد کبود تبریز

مسجد کبود تبریز که به ترکی آذربایجانی به آن “گوی مچید” می گویند یکی از مسجدهای تاریخی تبریز است. این مسجد طبق کتیبه سردر آن در سال ۸۴۵ هجری شمسی و در زمان سلطان جهانشاه، حکمران سلسله قراقویونلو و به دستور دختر او صالحه خانم بنا شده‌است. مسجد کبود که شهرتش را از کاشی های فیروزه ای رنگ معرقش دارد، نمونه دیگری در بورسای ترکیه دارد.

نمایی از مسجد یشیل جامی شهر بورسا

مسجد سبز بورسا که به آن یئشیل جامی می گویند در طول سالهای ۱۴۱۹ تا ۱۴۲۱ میلادی با وقف سلطان محمد چلبی پادشاه وقت عثمانی ساخته شد. در کتیبه محراب این مسجد عبارت عمل استادان تبریزی و یک بین شعر فارسی کاشیکاری شده است که قرابت های زیادی با مسجد مظفریه تبریز(کبود) را با خود دارد. قرابت های معماری بین این دو مسجد باعث شد در سال 2015 میلادی تمبر مشترکی که نقش مسجد کبود تبریز و مسجد سبز بورسا در کنار یکدیگر و بر روی یک تمبر واحد قرار گرفته توسط دیپلمات های دو کشور رونمایی گردد.

تصویری از زیبایی وصف ناپذیر مسجد کبود تبریز

شمس تبریزی و مولانا جلال الدین محمد

تبریز بعنوان زادگاه شمس تبریزی قبله مولانا جلال الدین محمد می باشد و جایگاه بسیار بالایی در ابیات مولوی دارد طوری که مولانا جلال الدین در آثار خود از شهرهای بسیاری نام می­برد اما هیچکدام به اندازۀ تبریز به جهت شمس تبریزی در ذهن و زبان او اثر نگذاشته است. از این هنگام است که تبریز در درون او برتر از کعبه و برتر از عالم ناسوت و لاهوت می شود، گویی او می­بیند که عرشیان به خاک تبریز سجود می برند. این شهر زیبای سده هفتم را برتر از بهشت می انگارد وکعبۀ هر دو جهان می شمارد و شمس را رکن یمانی آن می ­نامد. در خاک تبریز عجایب ها می بیند و از مسافران آن شهر می خواهد که به عنوان تحفه مقداری خاک تبریز برای او بیاورند تا سرانجام در خاک تبریز مدفون شود.(6)

دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را          بی بصیرت کی توان دیدن چنین تبریز را

هر چه بر افلاک روحانیست از بهر شرف         می‌نهد بر خاک پنهانی جبین تبریز را (7)

 

رسوب فرهنگ های مشترک در شهرهای جاده ابریشم

در طول تاریخ جاده بازرگانی مهم‌تر از جاده ابریشم سراغ نداریم، جاده‌ای که علاوه بر گذرگاهی اقتصادی، شاهراه و شاهکار ملت‌ها در تعاملات فرهنگ و هنر بود. آنچه امروز از جاده ابریشم باقی مانده بخش تعاملات فرهنگی است که در قالب نمادها، معماری‌ها و ارزش‌های فرهنگی است. از دیرباز در مسیر جاده ابریشم شهرها از پکن، تبریز و استانبول گرفته تا آسیای میانه، قفقاز و اروپا از پویایی مراودات اقتصادی برخوردار بودند و نقش تبریز در آن دوران در تجارت و بازرگانی ایران و منطقه ملموس بوده است. موسیقی،  خوشنویسی، آیین ها، رسومات، رقص و لباس از جمله مظاهر فرهنگی جوامع واقع در این جاده است که اشتراکات بسیاری را داراست و تبریز و شهرهای مهم ترکیه بخصوص استانبول حامل بسیاری از این خرده فرهنگ های مشترک بجای مانده از آثار مسیر جاده ابریشم است.

  غذا، فرهنگ غذایی و ذائقه مشترک

بی راه نیست اگر غذا را بخش مهمي از فرهنگ يک کشور بدانیم. در مورد روابط ايران و نزدیکی اقلیمی شهر تبریز به کشور همسايه ترکيه هم وضع همين است. ارتباط نزديک باعث شده فرهنگ‌هاي مشترک بسياري به وجود آيند که شايد به مرور زمان تغيير کرده‌اند و اندکي با هم متفاوت شده‌اند، اما مشخص است که ريشه يکساني دارند. از دیرباز گندم نقشی اساسی در نزد مردم ترک داشته‌است. عادت دیرینه‌ی ترک‌ها این است که غذاها را با نان می‌خورند. اصولاً این جمله که «تا نان نباشد سیر نمی‌شوم»، جمله‌ای مشترک میان اغلب ایرانیان و ترک‌ها است. با این حال امروزه در ایران و ترکیه برنج نیز پابه‌پای گندم نقشی مهم در غذاهای ترکیه داشته است. گفتن بسم‌الله قبل از غذا خوردن، شکر خدا پس از غذا خوردن، خوردن غذا در جمع و خصوصاً در کنار خانواده، خوردن غذا در خانه از جمله نکات برجسته مشترک در فرهنگ غذایی بین تبریزیان و اهالی ترکیه می باشد

نکته جالب در این میان، این است که برخی از غذاهای رایج در این جغرافیا، علاوه بر نحوه پخت یکسان در تبریز و شهرهای ترکیه، از نام و عنوانی یکسان هم در بین اهالی تبریز و مردمان ترکیه برخوردارند. از جمله: دونرکباب،کوفته، تاووک پلو، قارنی یاریخ، بورانی، دولما، آش رشته و …

منابع و ماخذ:

  1. آژند، یعقوب. (۱۳۸۹). تأثیر هنرمندان مکتب تبریز در شکل گیری و گسترش مکتب استانبول.هنرهای تجسمی دورۀ دوم بهار ۱۳۸۹ شماره ۴۱.
  2. DEDEYEV, Bilal, 2016: BİLİNMEYEN YÖNLERİYLE MİMAR ACEM ALİ, International New Tendencies Congress in Ottoman Researches October 7 – 9, 2016
  3. گودین، گادفری. (۱۳۸۸). تاریخ معماری عثمانی. تهران: پژوهشکده هنر
  4. Necipoğlu, Gülru. (2005). The Age of Sinan: Architectural Culture in the Ottoman Empire. London: Reaktion Books.
  5. مهدی فرجی – معمارعلی ایرانی‌ها؛ عجم‌علی عثمانی‌ها- آرشیو نشریه الکترونیکی کوبه -1 اردیبهشت 1401
  6. روح الله مظفری – تبریز از منظر مولانا جلال الدین محمد بلخی- فصلنامه علمی دهخدا شماره 46-1399
  7. دیوان شمس غزل شماره 154مولانا جلال الدین محمد بلخی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت