شنبه, 1 دی, 1403

بازدیدكننده موزه غریبه دیرآشنا

سارا كریمان

نحوه تعامل موزه با بازدیدكنندگان یكی از اساسی‌ترین مناقشات این حوزه است كه با رویكردهای گوناگون مورد بررسی قرار می‌گیرد، بازدیدكننده در فرآیندی از یك بیگانه به خانه‌زاد تبدیل می‌شود كه می‌توان برای این فرآیند سه مرتبه قائل بود:

1- بیگانه 2- مهمان 3 –خانه‌زاد

در حالت بیگانگی بازدیدكننده موزه در واقع مسوولیت اصلی خود را حفظ می‌كند.

در این حالت موزه‌ها با اولویت حفاظت و نگهداری به فعالیت می‌پردازند. چنین موزه‌هایی بر جنبه اهمیت اشیا تاكید دارند. در این وضعیت به بازدیدكننده و مخاطب به شكل غریبه (در بهترین حالت) و متجاوز (در بدترین حالت) نگاه می‌كنند. و چنانچه فردی موفق به كسب اجازه برای تحقیق و پژوهش شود، این دستاورد برای او به مثابه كسب نوعی امتیاز است.

در وضعیت دوم (حالت مهمان) كه شاید معمول‌ترین حالت در موزه‌ها باشد، موزه مسوولیت بازدیدكنندگان را بر عهده می‌گیرد. این موزه می‌خواهد به دلیل احساس نوعی ماموریت ذاتی، برای بازدیدكنندگان خود «كار خوب» انجام دهد. این «انجام كار خوب» معمولا به عنوان فعالیت‌های «آموزشی» و با اهداف مشخص و در نظر داشتن پیش‌فرضی از بازدیدكننده طراحی می‌شود.

در نگرش سوم (بازدیدكننده خانه‌زاد) موزه معتقد است كه مسوولیت اصلی آن پاسخگویی به بازدیدكننده است و بازدیدكننده دیگر تابع موزه نیست. این موزه دیگر صرفا به دنبال تحمیل تجربه بازدید به عنوان تنها و بهترین گزینه نیست. در عوض، در این حالت موزه باور دارد كه بازدیدكنندگان، مانند مشتریان، نیازها و انتظاراتی دارند كه موزه موظف است آنها را درك و برآورده كند.

بسیاری از موزه‌ها در مسیر تاریخی خود، نقش‌های علمی یا آموزشی را حفظ می‌كردند، اما این عملكرد تخصصی میان دانشگاه‌ها و موزه‌ها منجر به تاكیدات خاصی شد. بنابراین تمركز سنتی موزه كه جمع‌آوری، نگهداری و نمایش اشیاست، در بازتعریف جدیدی از عملكرد علمی ارایه مسائل علمی مربوط به اشیا، در جهت ارتقای سطح آموزش عمومی مطرح است.

منطق در دسترس قرار دادن برخی مجموعه‌ها برای بازدید عموم، به ویژه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم متكی بر ایده‌هایی مانند اعتلای اخلاقی، رشد شخصیت، آموزش مهارت، آموزش برای توده‌ها و فرهنگ‌پذیری شكل گرفت. در همان زمان، با تعیین ساعات بازدید بسیار محدود، انواع قوانین تردد و بازدید عملا جهت‌گیری به سوی بازدیدكننده به عنوان «غریبه» در جریان بود. بیشتر موزه‌ها صرفا برای جمع‌آوری، حفاظت و مطالعه مجموعه‌های آنها وجود داشته‌اند خواه اصلا بازدید نشده باشند.

بعضا برخی سیاست‌ها نهادهای فرهنگی را وادار به عقب‌نشینی از این موقعیت، حداقل به صورت علنی كرده‌اند، اما هنوز بسیاری از موسسات و موزه‌ها بر همین منوال اداره می‌شوند. در طول قرن نوزدهم موزه‌ها با حفظ فاصله از مردم خود را در جایگاه تربیتی و آموزشی می‌دیدند.

این در حالی است كه در موسسات آموزشی دائما بروندادهای آموزشی اندازه‌گیری، گزارش و منعكس ولی در كمتر موزه‌ای چنین عملكردی انجام می‌شود.

در گزارش‌های متاخر موسسات فرهنگی مختلف مانند بِلمونت (Belmont) تعالی موزه‌ها را در ایجاد برابری و آموزش دانسته‌اند. تاكید بر اهمیت آموزش به معنای شكل‌گیری نوعی رابطه میزبان و مهمان میان موزه و بازدیدكننده است. انواع رویدادهای جانبی و تسهیلات رفاهی به نوعی در راستای تحقق این رابطه است. امروزه در بسیاری از كشورها از جمله امریكا برآورد و تحلیل تاثیر اجتماعی عملكرد موزه‌ها به ‌طور جدی پیگیری و اجرا می‌شود تا از جایگاه تسلط مطلق بر بازدیدكننده، به موقعیت ارایه‌دهنده خدمات، تبدیل شوند و دائما در نظر داشته باشند كه چه كاری را می‌توانند برای چه كسی انجام دهند.

ایده اینكه موزه باید در برابر مراجع‌ خود پاسخگو باشد شاید از موسسات تجاری در رابطه با مشتری‌ها الهام گرفته شده باشد.

در واقع همانقدر كه گنجینه موزه‌ها اهمیت دارد شیوه تعامل و نحوه ارایه خدمات به مردم نیز اهمیت دارد.

در دنیای امروز موزه‌ها بدون داشتن تصور آنكه چگونه می‌توانند پاسخگوی چه طیفی از جامعه باشند، قابل ارزیابی نیستند. در واقع باید گامی فراتر از پركننده اوقات فراغت برداشته و به رابطه‌ای تنگاتنگ بیندیشند. شاید در این جایگاه ارایه خدمات موزه‌ها بیشتر شبیه به كتابخانه‌ها به نظر برسند تا دانشگاه‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کانون تبلیغاتی آریانی
یادداشت